امروزه فناوری بلاکچین و محصولات مربوط به آن ازجمله رمزارزهایی همانند بیتکوین و اتریوم و استخراج این رمزارزها موردتوجه بسیاری از نهادهای مختلف قرار گرفته است. ذات فناوری بلاکچین بر مبنای غیرمتمرکز بودن و به معنای نبود نهادهای واسطهای متمرکز برای تأیید تعاملات و تراکنشها است. به عبارتی دیگر، در این مدل، تأیید تعاملات و تراکنشها از طریق دخیل کردن افراد متعدد و توزیع دفترکل ثبتی بین تمام کاربران هر شبکه میسر میشود که این امر شفافیت بیشتر وقایع ثبت شده و نقلوانتقالات را در پی خواهد داشت و طبیعتاً اعمال تغییرات در وقایع ثبت شده را به علت درگیر بودن تعداد بیشتری بازیگر (نسبت به حالت متمرکز) دشوار میکند.
فرصتهای اقتصادی این فناوری از قبیل اشتغالزایی، افزایش بهرهوری انرژی در کشور، ظهور مدلهای درآمدی نوین و توسعه استارتآپهای مبتنی بر این حوزه، پذیرش این فناوری را اجتنابناپذیر کرده و از سویی دیگر مشخصههایی همانند حذف واسطهها و شخصبهشخص بودن تبادلات، این فناوری و محصولات آن را غیرقابل فیلتر کردن کرده است.
استخراج رمزارزهای جهانروا مانند بیتکوین یک فرصت بزرگ اقتصادی است که از طریق تأمین و مشارکت در پردازش تراکنشهای جهانی و امن نگهداشتن دفترکل توزیع شده میتواند برای کارآفرینان فعال، درآمدزایی داشته باشد. تصور کنید در حین تراکنش کارتبهکارت در سیستم فعلی بانکی، کارمزد تراکنش به پردازنده آن یعنی بانک مرکزی تعلق میگیرد ولی در این حالت غیرمتمرکز، کارمزد تراکنش به نسبت سهم توان پردازشی هر کارآفرین در هر نقطه از کره زمین، نسبت به کل توان پردازشی آن شبکه به وی تعلق خواهد گرفت. عموماً جنس کارمزد از جنس همان رمزارز است و با هدف بالا بردن انگیزه کار برای فعالین، در هر بلوک (مجموعهای از تراکنشها و تعاملات)، مقداری از رمزارز مربوطه نیز تولید و بهعنوان پاداش در کنار کارمزد تراکنشها به افراد تعلق میگیرد تا امنیت هر صفحه از دفتر کل توزیعشده توسط این عمل تضمین و وقایع صحیح، ثبت و لاکومهر شود.
لازم به ذکر است، در بسیاری از رمزارزها، میزان تولید رمزارز کاملاً ثابت و شفاف است و همین امر باعث شفافیت عرضه آن شده و با اقبال اجتنابناپذیر عمومی و درنتیجه افزایش تقاضا برای آن، امروزه شاهد افزایش قیمت این رمزارزها هستیم و کارشناسان به دلایلی مختلفی، قیمتهای بالاتر و حجم بازار بزرگتری را نیز برای آنها پیشبینی میکنند. مثلا برای رمزارز بیتکوین یکی از این دلایل، نصف شدن پاداش (میزان رمزارز تولیدی) در هر تقریباً ۴ سال است. حدود ۳۵۰ روز دیگر میزان تولید رمزارز بیتکوین نصف خواهد شد و از ۱۲.۵ بیتکوین در هر بلوک (تقریباً هر ده دقیقه) به ۶.۲۵ بیتکوین در هر بلوک کاهش خواهد یافت.
استخراج رمزارزها با هر کامپیوتر پردازندهای قابل انجام است؛ ولی امروزه نسل جدیدی از کامپیوترها روانه بازار شدهاند که مختص استخراج رمزارزها بوده و با حذف سایر خدمات مانند خروجی گرافیکی یا صدا، بر روی پردازش متمرکز شدهاند که ما آن را با نام ASIC MINER میشناسیم. هر دستگاه مختص استخراج یک نوع رمزارز با الگوریتم رمزنگاری خاص خودش است. مصرف انرژی برق که در شبکههای رمزارزی از آن بهعنوان انجام کار(proof of work) یاد میشود، منجر به هزینه بر شدن تقلب و تأمین امنیت شبکه و درنتیجه خلق ارزش ذاتی برای هر رمزارز که با اثبات کار (PoW) کار میکند میشود. از این طریق، انگیزه صادق بودن برای استخراجکننده ایجاد و امنیت برای این شبکه فراهم میشود.
این رمزارزها اکثراً در کلاس دارایی دستهبندی میشوند؛ ولی گاهی به دلیل ویژگیهایی که دارند، کارکرد واسطه تبادل نیز پیدا میکنند و شبیه پول یا ارز رفتار مینمایند. از این جمله این ویژگیها میتوان به موارد زیر اشاره کرد که ما آن را برای رمزارز بیتکوین بررسی میکنیم:
۱· تقسیمپذیری رمزارز بیتکوین (تا ۸ رقم اعشار تقسیم میشود)
۲· فسادناپذیری (چای و تنباکو روزگاری کارکرد پولی داشتند ولی فسادپذیر بودند)
۳· قابلیت حمل (نقطهضعف طلا و نقره، انگیزه پیدایش اسکناسهای با پشتوانه)
۴· یکسان بودن (در همه نقاط جهان یک گرم طلای خالص، یکسان است)
۵· صعبالجعل بودن (بهسادگی قابل جعل نیستند)
۶· محدود بودن (هوا ارزش بیشتری برای بشر دارد ولی به علت فراوانی طلا ارزشمند است)
این ویژگیها در بیتکوین بدون هرگونه کاستی و خللی مشاهده میشود و باعث شده این رمزارز در طول زمان به مأمنی برای حفظ ارزش دارایی و به نوع جدیدی از دارایی با قابلیت تبادل تبدیل شود.
گاهی بیان میشود که استخراج رمزارزها در همه حالتها بسیار سودآور است. برای بررسی صحت و دقت این جمله بایستی توجه داشت که محصول تولیدی صنعت استخراج از جنس رمزارز است و با توجه تغییرات قیمتی مستمر آن، نمیتوان درآمد ثابتی برای آن در نظر گرفت. از طرفی چون عرضه و تولید این رمزارز ثابت است، با اضافه شدن فعالین دیگر، سهم رمزارز مربوط به توان پردازشی هر شخص، درنهایت کمتر شده و اصطلاحاً سختی شبکه افزایش مییابد. از سویی دیگر عمر پایین دستگاههای استخراجکننده و خطر تکنولوژیهای نوین در حوزه مدارات مجتمع (IC-ها) نیز ریسک سرمایهگذاری در این حوزه را بهشدت افزایش میدهد. با ذکر یک مثال میتوان درک کرد که سرمایهگذاری در این حوزه بهشدت پر ریسک است. شخص سرمایهگذاری که دستگاه رایجِ مدل ASIC S۹ را در انتهای سال ۱۳۹۶ با قیمت ۲.۵۰۰ دلار تهیه میکرده، صاحب ۱۴ تراهش بر ثانیه توان پردازشی شده است. قیمت محصول تولیدی این دستگاه یعنی بیتکوین شاهد یک ریزش از حدود ۲۰ هزار دلار به حدود ۳۰۰۰ دلار بود و سختی شبکه به علت افزایش تمایل سرمایهگذاری تا ۵ برابر زیاد شد و قیمت دستگاه ماینر نیز بهشدت پسازآن کاهش یافت (به علت ریزش قیمت و با توجه به این نکته که تحویل این دستگاهها از زمان ثبت سفارش در حالت خوشبینانه حدود یک ماه به طول میانجامد) تمامی این عوامل، بازگشت سرمایه (ROI) محاسبهشده توسط یک کارآفرین را از حدود ۵ ماه یا کمتر، ناگهان چندین برابر افزایش داده است. حال میتوان بهتر در زمینه درستی این جمله که استخراج بسیار سودآور است قضاوت کرد.
توان برق موردنیاز برای هر دستگاه متداول S۹ حدود ۱۳۷۰ وات است که با سایر موارد حدود ۱۵۰۰ وات در نظر گرفته میشود. توان پردازشی کل شبکه بلاکچین بیتکوین در حال حاضر به عدد ۷۵ میلیون تراهش بر ثانیه رسیده است که تقریباً معادل ۵ میلیون و ۳۵۰ هزار دستگاه و مصرف برق این شبکه حدود ۸۰۰۰ مگاوات در کل جهان است. متاسفانه با کجسلیقگی برخی مسئولین، مصرف این تجهیزات بهعنوان یکی از علل مهم خاموشیهای کشور اعلام شده است که با توجه به تخمین اعلامی خود وزارت نیرو، حداکثر ۵۰۰ مگاوات از برق کشور احتمالاً در این حوزه مورد استفاده قرار گرفته است. باتوجه به اینکه هرسال، خاموشیهایی در کشور وجود داشته است، اگر طبق آمار دقیق مصرف پیک کشور (که قبلاً هم توسط معاونت برنامهریزی و امور اقتصادی آن وزارتخانه پیشبینی شده بوده است) را حدود ۶۰ هزار مگاوات در نظر بگیریم، مصرف انرژی حوزه استخراج رمزارزها در کشور ۰.۸ درصد از پیک مصرف کشور را شامل میشود و افزایش ۷ درصدی پیک مصرف انرژی در امسال (اعلام شده توسط وزارت نیرو) را نمیتوان گردن این حوزه انداخت. البته اگر واقعاً ۵۰۰ مگاوات از برق کشور صرف این امر شود جای بسی خوشحالی دارد که کشور ما در یک فناوری نوین و غیرمتمرکز، امروز توانسته است سهمی معادل ۶.۲۵ درصد از کل شبکه بیتکوین را از آن خود کند که میتوان با کمک آن از آسیبهای متمرکز بودن نظامهای مالی دنیا که یکی از مشکلات اساسی کشور و عاملی برای اعمال فشارهای اقتصادی غرب است اندکی کاست. حال این سؤال مطرح است که این اظهارنظرهای غیرمنطقی که موجب تناقض در بیانات مقامات کشور پیرامون این حوزه شده و موجب ظلم به این حوزه شده است چه اخلالی در نظام اقتصادی کشور ایجاد میکند و چگونه باید به نسل آینده درباره غفلت از این فرصت اقتصادی پاسخ داد؟
در ادامه یک مبحث اقتصادی بر مبنای یک تئوری بسیار محافظهکارانه را بیان میکنم.
گاهی بیان میشود تکنولوژی بلاکچین و بیتکوین بدعتی از ایالاتمتحده برای جذب دلارهای بازار با کمک این رمزارز و تقویت دلار است. چون ایالاتمتحده بدهی ملی بزرگی دارد و دلار آمریکا پس از لغو Gold Standard در سال ۱۹۷۱ توسط نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، حدود ۹۵ درصد رقیق شده است، بیتکوین حربهای برای جذب دلار به این سیستم و انقباض پایه پولی دلار است. اگر ذات تکنولوژی ماورای بیتکوین را بشناسیم متوجه میشویم که سرمایهگذاری توسط ارزهای ملی کشورها در این کلاس دارایی اجتنابناپذیر و از طرفی آیندهنگرانه است.
اگر دولت ایران در حوزه استخراج رمزارز سرمایهگذاری میکرد و تولید این ابزار قدرتمند و غیرمتمرکز و آزاد را انجام میداد (با توجه به انرژیخیز بودن کشور و شرایط سخت فروش حاملهای انرژی در حال حاضر و علاقه مردم ایران به بیتکوین) آیا نمیتوانست از این ابزار برای جذب ریال و انقباض پایه پولی ریال بهره ببرد؟ آیا برای این مقصود حتماً باید ذخایر سکه طلای کشور را در چند برهه به حراج میگذاشتیم؟ آیا میتوان بخشی از آرامش بازار فعلی ارز را مدیون تولید این ابزار تبادل بینالمللی در داخل توسط کارآفرینان و سربازان اقتصادی داخلی دانست که بار نیاز به دلار کاغذی و حواله را از بازار آزاد کم کردهاند؟
پاسخ به این سؤالات میتواند مسیر پیش رو را بیشازپیش روشن کند.
فعالین این حوزه، صادرکننده انرژی نیستند. انتخاب نرخ برق صادراتی برای فعالیت استخراج رمزارز چیزی جز مرگ این حوزه بسیار مفید نخواهد بود زیرا:
اولاً: کارآفرینان این حوزه ایرانی هستند و حق دارند از انرژی خیز بودن کشورمان بهره ببرند.
دوماً: چندنرخیشدن تعرفه برق خارج از مصوبه جامع و کامل ابلاغی از سوی هیئتوزیران به تاریخ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۸ در زمینه تعرفههای برق در کشور که به دستور وزیر محترم جناب آقای اردکانیان لازم الاجرا شد، زمینه رانت را محیا کرده و فساد آور بوده و یادآور خاطره دلار چندنرخی است.
سوماً: نرخ ۷ سنتی اعلامشده اجرایی نبوده و عملاً صادرات حامل انرژی برق با نرخ کمتر از این انجام میشود و گاهی در دریافت پول حاصله نیز مشکلاتی وجود دارد.
چهارماً: مزیت رقابتی کشورمان برای این حوزه با توجه به نرخهای پایینتر برق (حدود ۳ سنت) در کشورهایی مانند آذربایجان و گرجستان و چین و روسیه از بین رفته و درنتیجه وقوع دو سناریو محتمل خواهد بود. یکی کوچ سرمایه از کشور برای فعالیت در این حوزه و دوم زیرزمینی و خانگی شدن این صنعت که زمینه فساد و تضییع حقوق مصرفکننده را در پی خواهد داشت. خطرات خانگی شدن استخراج رمزارزها از قبیل آتشسوزی و نیز عدم امکان کنترل آسان و ارزان تعداد زیادی مشترک نیز مزید بر علت خواهد بود.
پنجماً: با اعمال این تعرفه، فرصت نوسازی و مصرف مازاد برق در کشور در ایام غیر پیک مصرف سال از دست میرود، زیرا پیشنهادهای مقبول فعالین مبنی بر تمایل تولید برق و یا نوسازی صنعت کاملاً عملیاتی است. پیشنهاداتی مانند مشارکت درصدی از درآمد حاصل از استخراج رمزارز در زمینه انرژیهای خورشیدی یا تجدیدپذیر پس از بازگشت سرمایه اولیه آنها یا آزاد گذاشتن و اجرای مصوبه مربوط به قرارداد فروش سهجانبه و مذاکره تولیدکننده و استخراجکننده که میتواند منجر به علاقه سرمایهگذاری در صنعت زیرساخت برق کشور نیز شود، روی میز است. بازار، خودتنظیم است و راه خود را پیدا میکند.
آیا با اتکای صرف بر شدت انرژیبری یک صنعت، میتوان در مورد بقا یا برچیدن آن تصمیم گرفت؟ بخش صنعت حدود ۳۶ درصد از انرژی مصرفی کشور را به خود اختصاص میدهد و ۴۵ درصد از این مقدار، نصیب صنایع فولاد و آلومینیوم میشود. این دو صنعت علاوه بر مصرف نیمی از انرژی اختصاصیافته به کل صنایع، آببری زیادی دارند و با تولید آلایندههای زیستمحیطی، هزینهّهای گزافی را به دوش کشور تحمیل میکنند. افزون بر این، چرخ این صنایع بدون استخراج و استحصال مواد معدنی و ذخایر زیرزمینی از حرکت خواهد ایستاد. خوشبختانه این دو صنعت راهبردی از جمله صنایع پیشرو و فعال در عرصه اقتصادی کشور هستند و از نظر ظرفیت تولید نیز قادر به صادرات و عرضه محصولات خود به بازارهای خارجیاند. با این حال، به دلیل شرایط ویژه حاکم بر مناسبات پولی و بانکی کشور که متاثر از تحریمهای ایالات متحده است، مطابق با نقلقولی از مدیرعامل شرکت ایمیدرو، صنایع یادشده با مشکلات متعددی در زمینه دریافت ارز حاصل از صادرات، دستوپنجه نرم میکنند. نکته جالبتوجه در این میان آن است که میزان انرژی مصرفی این صنایع با کل انرژی مصرفی شبکه بیتکوین در سراسر جهان برابری میکند. به این ترتیب، این امکان فراهم است که ما با میزبانی از بخش اعظمی از زیرساختهای استخراج رمزارز بیتکوین در کشور، تبدیل به قطبی تاثیرگذار در حوزه نوظهور رمزارزها بشویم؛ بیآنکه ناچار باشیم با معضلات ناشی از دریافت ارز حاصل از صادرات فولاد و آلومینیوم مواجه شویم. البته این به معنای زیانده بودن این دو صنعت نیست و نمیتوان منکر نقش راهبردی آنها در چرخه اقتصادی اقتصاد شد بلکه این نکته را گوشزد میکند که با تکیه صرف بر عامل شدت مصرف انرژی نمیتوان در مورد بقا یا برچیدن یک صنعت تصمیم گرفت و لازم است مخاطرات و فرصتهای هر یک از حوزههای سرمایهگذاری به دقت مورد بررسی قرار گیرد.
طبق اعلام رسمی وزارت محترم نیرو، اتلاف شبکه توزیع برق حدود ۱۰ تا ۱۷ درصد است که همین میزان از مصرف شبکه استخراج رمزارز بیتکوین در کل جهان بیشتر است. البته اتلاف در شبکه توزیع تا حدودی اجتناب ناپذیر است ولی آیا نمیتوان با دخالت دادن فعالینی که انگیزه کافی برای فعالیت دارند، کشور را از ظرفیتهای علمی و عملی سرمایهگذاران بهرهمند کرد؟
بهعنوان نکته نهایی بایستی به این موضوع نیز اشاره شود که برخی برخوردهای منفی با این صنعت متوجه محصول تولیدی آن یعنی بیتکوین و امکان استفاده از آن در جرائم مالی و پولشویی است. برای پاسخ به این نکته بایستی توجه داشت که بر اساس آمارها، ین ژاپن دومین ارز استفاده شده برای خرید رمزارزها در جهان است و در سال ۲۰۱۸، از مجموع پروندههای مرتبط با پولشویی در این کشور، تنها ۱.۶ درصد آن به رمزارزها مرتبط بوده است و دلیل عدم تمایل مجرمین به استفاده از رمزارزها شفافیت تبادلات در این حوزه است. وجود قوانین در کنار شفافیت ذاتی شبکه بیتکوین باعث شده است که ۹۷ درصد از مجموع تمامی بیتکوینهای حاصلشده از انجام جرائم مختلف برای نقدشدن به کشورهای بدون مقررات درزمینه صرافیهای رمزارزی روانه شود. این امر خود نشانگر قدرت کنترل مراجع قانونگذاری بر رمزارزها، برخلاف ادعاهای موجود است.
برخوردهایی با استراتژی کور و ممنوعیتهای غیرکارشناسانه، زمینه رشد قاچاق و ضایع شدن حقوق همگان و حتی خود دولت را در زمینههای اینچنینی فراهم میکند. لزوم تدوین قوانین بدون رویکرد دستوری و تخریبی در اسرع وقت احساس میشود؛ اما از طرفی برخوردهای سلیقهای (از اظهار رسمی مبنی بر صنعت شناخته شدن این حوزه توسط دولت تا اطلاق کلماتی مانند سودجویان اقتصادی)، تمایل کارآفرینان را برای مذاکرات و تجمیع زیر یک پرچم را کمرنگ و کمرنگتر میکند. طبیعتاً در هر زمینهای خلاف وجود دارد و این صنعت نیز مستثنا نیست؛ لذا فعالین این حوزه نیز با انجام فعالیتهای غیرقانونی همانند استخراج با تعرفه کشاورزی مخالف بوده و تمایل دارند با مشخص شدن مقررات این حوزه، با این دست از فعالین که وجهه فعالان کسبوکار استخراج رمزارزها را تخریب مینمایند برخورد قانونی شود. فعالین این حوزه از هرگونه فضای خاکستری و مبهم که زمینه موجسواری افراد خاصی را بیشازپیش فراهم میکند اعلام برائت میکنند. ای کاش به هشدار های مستند کارشناسان درباره فرصت های اقتصادی پیش آمده و مشکلات پیش رو توجه بیشتری میشد. قطار تکنولوژی در این ایستگاه ایستاده است، تصمیم ماست که سوار شویم یا در پی قطار در حال دویدن بمانیم.
انتهای پیام
نظرات