این مستندساز که تاکنون بیش از ۶۰ عنوان فیلم مستند با موضوع باستانشناسی و تاریخ تهیه کرده است، به ایسنا گفت: من ۱۸ سال است در زمینه مطالعات باستانشناسی و تاریخ مستند میسازم؛ از زمانی که مهندس بهشتی رییس سازمان میراث فرهنگی بود تا حالا که مونسان، رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شده و در تمام این سالها، چه در دولت اصلاحات، چه در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد و چه حالا، هرگاه وارد مذاکره با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای ساخت مستند شدیم با مدیریت سلیقهای روبرو بودیم. همواره یک جمله گفته شد و آن این بود: «پول نداریم.» اما دیدیم و میبینیم با منابع مالی سازمان فیلم مستند ساخته میشود. مستندهایی که ما مستندسازان آنها را نمیبینیم.
وی اضافه کرد: سال ۱۳۸۴ درحال تهیه مجموعه مستند «میراث فرهنگی» برای پخش از شبکه ۴ سیما بودم که به سازمان میراث فرهنگی پیشنهاد کردم بیایید روی این پروژه سرمایهگذاری کنید، گسترش میدهیم و کارگردانان و تهیهکنندگان مستند را درگیر ساخت فیلم برای باستانشناسی کشور میکنیم. آنها فقط باید همراهی میکردند. سرمایه از طرف تلویزیون بود، اما حمایتی نشد. اصلا برایشان مهم نبود. تلویزیون هم پا پس کشید. سالها بعد در سال ۱۳۹۳ مرکز گسترش سینمای مستند بعد از نخستین گردهمایی سینمای مستند و باستانشناسی علاقمند شد روی ۱۰ فیلم باستانشناسی سرمایهگذاری کند اما هیچ واکنشی از سازمان میراث فرهنگی دیده نشد و آنها هم منصرف شدند.
او با یادآوری اینکه باستانشناسی ویترین این سرزمین است و مهمترین عنصری که گردشگران در ایران به آن توجه نشان میدهند سایتهای تاریخی و باستانشناسی و پس از آن طبیعت وجغرافیا و صنایع دستی است، افزود: متاسفانه مدیریت این سازمان هیچ ارتباطی بین گردشگری، صنایع دستی و میراث فرهنگی تعریف نمیکند. آنچه در باستانشناسی ایران شاهدیم جز کمبود اعتبارهای کاوش نیست. باستانشناسان دانشمندان جامعه ما هستند و باستانشناسی در کشوری مثل ایران باید از مهمترین و گرانترین مشاغل باشد. سالها آثار باستانی ما را تاراج کردند و الآن هم قاچاقچیان آثارِ باستانی دارند این آثار را میبرند. کار باستانشناسان را باید در بالاترین سطح اعتبار در این مملکت به حساب آورد، اما اعتباری برای باستانشناسی قائل نیستند. تنها کافی است پول یک پاساژ کوچک و یا یک همایش بیاثر و یا یک جشن و جشنواره بیبنیان را برای مطالعات باستانشناسی کشور هزینه کنند اما دریغ. بدون شک مدیران و متولیان کشور فردا روزی باید پاسخگوی تاریخ باشند.
مغول و اسکندر آنقدر ایران تخریب نکردند که آفرودسوارها کردهاند
کارگردان فیلم مستند «معمای تخت جمشید» با انتقاد از وضعیت تورهای ایرانگردی که منجر به تخریب جغرافیا، منابع طبیعی، محیط زیست و مناطق باستانی میشود، گفت: در تعطیلات مردم به جاده ها هجوم میبرند. پیش از این چند مسیر شلوغ میشد اما الآن به لطف تورهای متنوع همه جای این کشور تخریب میشود. بحث فقط این نیست که آشغال نریزیم اصلا ماشین نباید در آن مسیر حرکت کند. وقتی تنها یک گروه از آفرود روندگان ۱۸ ماشین هستند که به دریاچه تار میروند، این یعنی حرکت یک گروهان ارتشی که به جنگ محیط زیست میرود. مناطقی است که اصلا خودرو نباید به آنجا برود چون موجب تخریب زیستگاهها و اکوسیستم و البته حریم و عرصه آثار باستانی میشود. کاری را که مغول و اسکندر مقدونی با این سرزمین نکرد ما داریم با ایران انجام میدهیم و اسمش را گذاشتیم رونق گردشگری.
وی بیان کرد: گاهی تبلیغ سفرهایی می شود که قدرت مدیریتاش وجود ندارد. چند سال پیش آمدند و «کارت سفر» طراحی کردند. میدانید چقدر هزینه شد؟ میدانید چقدر اعتبار جابجا شد؟ میدانید نتیجهاش چه شد؟ نه نمیدانیم. فقط میدانیم چند مدیر ارشد میراثِ آن موقع، الآن در زندان هستند. برای سفر تبلیغ میکنند اما زیر ساخت برای سفر تنها احداث سرویس بهداشتی و رستوران و بعد آموزش راهنما برای گردشگران نیست. کمی دقت کنید که کجا میروند؟ چه تعدادی میروند؟ و با چه وسایلی میروند؟ و نتیجهاش برای آثار باستانی چیست؟
مظاهریپور از شیوه سرمایهگذاری در فیلمهای تبلیغاتی و مستندسازی گردشگری و باستانشناسی نیز انتقاد کرد و گفت: به نظر میرسد سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با تعدادی مناقصه کار و شرکتهای تبلیغاتی کار میکند، چرا که وقتی مستندسازها به صورت شخصی مراجعه میکنند آنها را به مناقصهها ارجاع میدهند، در نتیجه فقط یکسری شرکت تبلیغاتی خاص میتوانند وارد گفتوگو و قرارداد شوند. نکته مهم این است که این شرکتها اصلا مستندساز نیستند. ثبت تصویر که فیلمسازی نیست و یا تلفیق چند تصویر شیک هوایی و موسیقی روی آن تیزر تبلیغاتی نمیشود. مدیران میراث باید به تخصصها احترام بگذارند. مشکل آنجاست که کار این شرکتها اصلا مستندسازی یا ساخت فیلمهای تبلیغاتی گردشگری نیست. توجه داشته باشید که ساخت مستند باستانشناسی یک تخصص است. ساخت تیزر تخصص دیگر و ساخت مستند در خصوص بافتهای تاریخی و معماری و یا اتنو گرافی مناطق مختلف اکنون یک تخصص به حساب میآید. لطف کنند و به تخصصها احترام بگذارند.
در این کشور رسما آثار باستانی برای فروش تبلیغ میشود. دستگاههای فلزیاب تبلیغ میشود. این برای کشور ما یک فاجعه ملی است. اطلاعات مردم محدود میشود به راهنمایان گردشگری، کاتالوگ، بروشور و گوگل. چند مجموعه تلویزیونی هم درباره گردشگری طراحی شده که نمونههایی هستند از نشنال جئوگرافیک و بی بی سی و تنها میگویند چقدر جذابیت و دیدنی در ایران داریم، همین. مردم هم به دنبال آن جذابیتها میروند و بعد تیتر خبرها میشود آتشسوزی در جنگلهای زاگرس و یا آتش سوزی در تالاب سولدوز نقدهاو ادامه داد: در تمام سالهایی که مستند باستانشناسی ساختهام، ندیدهام سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری حتی یک بار مستندسازان را دور هم جمع کند و از آنها مشاوره بگیرد تا حداقل تفاوت گونههای مختلف مستندسازی را برایشان توضیح دهیم. قطعا کسانی که به میراث فرهنگی برای ساخت مستند مشاوره میدهند یا متخصصان مستند باستانشناسی نیستند و یا در محدودهای که مشاوره میدهند تسلط ندارند. وگرنه وضع ساخت فیلم مستند در سازمان میراث فرهنگی به این شکل نبود. ما با تولید صفر در عرصه مستندهای باستانشناسی مواجهیم.
وی بیان کرد: معتقدم فرصتهایی که در میراث فرهنگی و گردشگری وجود دارد به ضد فرصت تبدیل شده است. رفتار سازمان میراث فرهنگی با سینمای مستند در طول ۱۵ سال گذشته به شکلی بوده که کمتر سرمایهگذاری حاضر به سرمایهگذاری در عرصه مستندهای باستان شناسی است و کمتر مستندسازی راغب به ساخت مستند باستانشناسی شده. نتیجه چی می شود؟ مردم از عرصههای باستانشناسی اطلاع ندارند و نمیدانند با این محوطهها چگونه باید رفتارکرد. مردم نمیدانند باستانشناسی چیست و باستانشناسان را با گنجیابان اشتباه میگیرند. کمی به صفحههای مجازی مراجعه کنید. در این کشور رسما آثار باستانی برای فروش تبلیغ میشود. دستگاههای فلزیاب تبلیغ میشود. این برای کشور ما یک فاجعه ملی است. در زمینه میراث فرهنگی فرهنگسازی نمیشود. بر این باورم که حتی قشر تحصیلکرده این جامعه نمیداند برای حفظ میراث فرهنگی و طبیعی این کشور هنگام سفر چگونه باید رفتار کند. اطلاعات مردم محدود میشود به راهنمایان گردشگری و کاتالوگ و بروشور و گوگل. چند مجموعه تلویزیونی هم درباره گردشگری طراحی شده که نمونههایی هستند از نشنال جئوگرافیک و بی بی سی و تنها میگویند چقدر جذابیتها و دیدنیها در ایران داریم، همین. و مردم هم به دنبال آن جذابیتها میروند و بعد تیتر خبرها میشود آتشسوزی در جنگلهای زاگرس و یا آتش سوزی در تالاب سولدوز نقده.
مظاهریپور اضافه کرد: از سوی دیگر فیلمهایی هم تولید میشود که نظارت پژوهشی بر آن نیست. اطلاعاتی منتشر میشود که غلط است و هیچ مرجعی برای رسیدگی به آن وجود ندارد و کپیهای آن فیلم به عنوان مرجع و منبع مطالعاتی بین مردم دست به دست میشود.
این مستندساز با اشاره به فیلمهای تبلیغی که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اخیرا اعلام کرده با راشهای بلاتکیلف در آرشیو ساخته است، گفت: پیش از عید، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از مشارکت در یک پروژه مستند باستان شناسی استقبال کرد اما بعد ما را به شرکت در مناقصه ارجاع داد. مساله این است که با سازمان وارد مذاکره میشویم اما ذیحسابیها مانع انجام کار میشوند. آن ها ما را دچار پیچ و خم مالی و اداری میکنند، به شکلی که انجام کار امکانپذیر نباشد. فکر میکنم علت اینکه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اعلام کرده مقداری راش بلاتکلیف دارد و میخواهد از میان آنها فیلم تهیه کند این است که قرارداد این سازمان با سازندگان فیلمها به سر انجام نرسیده. تا آنجایی که من میدانم سالها در واحدهای مختلف این سازمان فیلم تولید شده است. اگر به نتیجه نرسیده حتما یک جای کار ایراد دارد. یا سازنده توان انجام نداشته و یا سفارش دهند به تعهد خود عمل نکرده است. پول این قرار دادها از بودجه عمومی کشور پرداخت میشود و باید تکلیف آن روشن شود که چرا این سازمان راش فیلم تولید کرده. ما در فیلمسازی قرار داد تولید راش نداریم. قرارداد تولید فیلم داریم. صرف نظر از آنکه وقتی فیلمسازها به این سازمان مراجعه میکنند در برخی موارد به آنها گفته میشود که در صورتی برایشان مجوز تصویربرداری صادر میشود که یک کپی از راش فیلم را در اختیارشان قرار دهند. در صورتی که فیلم قوانین حقوقی خود را دارد و راشهای فیلم متعلق به مالک فیلم است اما این دوستان بدون هیچ توجیه قانونی فیلمساز را در شرایطی قرار میدهند که کار غیرقانونی انجام دهد.
فیلمهای تبلیغی ایران بوی تملق میدهد
مظاهریپور درباره کیفیت فیلمهای تبلیغ ایران با استناد به نمونههایی که تا کنون دیده است، اظهار کرد: این فیلم های تبلیغاتی از یک الگو مشترک تابعیت میکنند. تصاویر شیک و کارت پستالی از سوژهها وحرکتهای متنوع دوربین که جدیدا تصاویر هوایی هم به آن اضافه شده است و بعد موسیقیهای انتخابی به همراه گفتاری که از شکوه و بیبدیل بودن سوژه به شکلی غنایی و غلوآمیز تعریف و تمجید میکند. در این فیلمها با واژههایی چون بزرگترین، اولین، تنهاترین و ...ترینهای دیگر مواجهیم که بیشتر بوی تملق میدهد تا فیلم مستند. از مدیران میراث فرهنگی میخواهم به انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند و انجمن صنفی تهیهکنندگان سینمای مستند مراجعه کنند و از نیروهای متخصص برای انجام کار هایشان استفاده کنند، وگرنه کسی بیننده محصولات تولید شده آنها نخواهد بود.
وی افزود: نکته دیگر این است که وقتی سرمایهای هم فراهم میآید تهیه کنندگان به سمت تولید فیلمهایی با سوژههای مشترک میروند. بنابراین شما شاهد تکرار سوژههایی چون تخت جمشید، زیگورات چغازنبیل، شهر سوخته، تخت سلیمان و خانههای کاشان میدان نقش جهان هستید که بارها از آنها فیلم ساخته شده است. در حوزه صنایع دستی هم سالها است که به یک شکل فیلم ساخته میشود و حرف جدیدی نیست. پس باز خورد این فیلمها به صفر میرسد.
او درباره مشکل پخش فیلمهای تبلیغ ایران و باستانشناسی، اظهار کرد: نمایش مستندهای باستانشناسی، تاریخی، صنایع دستی و گردشگری مخاطبشناسی خاص خود را دارد. تعجب میکنم که هیچ اقدامی از طرف میراث فرهنگی در این زمینه صورت نمیگیرد. نخست آنکه خود موزهها میتوانند اقدام به فروش کنند و درآمد داشته باشند اما فروشگاهها و غرفههایشان را به مغازهداران و پیمانکاران اجاره میدهند و این کار اشتباه است. دوم اینکه از پخشکنندگان حرفهای فیلم میشود کمک گرفت، اما در سرویسهای اینترنتی پخش فیلم شما اثری از مستندهای تاریخی و باستانشناسی نمیبینید. سوم اینکه پخش فیلم در پرواز های هواپیمایی تخصص و راهکارهایی دارد که اگر به آن توجه نشود آن پخش بیفایده است و هیچ نتیجهای ندارد. اینجا هم مشخص است که افراد متخصص در این عرصه حضور ندارند و تصمیمگیریها سلیقهای اعمال میشود. سازمان میراث فرهنگی حتی از سرمایهگذاران کوچک هم در عرصه تولید و پخش فیلم حمایت نمیکند. نهایت همکاری آنها این است که مجوز تصویر برداری از محوطههای تحت اختیارشان را صادر میکنند. شما وقتی برای پیشنهاد کار فیلمسازی به این سازمان مراجعه میکنید. یا جواب نمیدهند و یا وقت ندارند و یا وقتی امکان دیدار حاصل میشود، قبل از هر صحبتی به شما میگویند ما هیچ پولی نداریم. در واقع به فیلمسازان مستند توهین میکنند. نتیجه این است که اکنون کمتر فیلمسازی علاقمند به کار در زمینه میراث فرهنگی و به ویژه باستان شناسی است. داریم اسنادمان را از دست میدهیم. به چشم دیدهام که آثار باستانی این کشور تخریب میشود ولی حتی فیلمی از آن ساخته نشده که بعدها بتوانیم بگوییم چه داشتهایم.
مظاهریپور گفت: پیشنهاد میکنم این سازمان هرچه زودتر به وزارتخانه تبدیل شود تا حداقل شاهد نظارت بر آن باشیم که ببینیم چقدر بودجه به آن اختصاص مییابد و این بودجه کجا صرف میشود که به باستانشناس میگویند پول نداریم و به فیلمساز میگویند پول نداریم ولی شاهد خبر همایشهایی هستیم که حتی نمیتوانیم از فرط پیچیدگی اسم آن همایش را دوبار پشت هم تکرار کنیم.
انتهای پیام
نظرات