به گزارش ایسنا، در این مراسم پونه ندائی _ صاحب امتیاز و مدیر نگارخانه «هو» _ در سخنانی درباره برگزاری این نمایشگاه گفت: ما رویاهای بزرگی در سر داریم که نمیدانیم در این ساختمان جا میشود یا نه. میدانم که این روزها نگارخانهها با استانداردهای بالایی از نظر کیفیت ساختمان و تجهیزات افتتاح میشوند، اما به خاطر پیشینه مطبوعاتی و فرهنگیام همواره عادت داشتم با کمترین امکانات بیشترین تلاشم را انجام بدهم و باز هم طبق همان رویه و امکاناتی که دارم سعی کردم، کار تازهای به فعالیتهای قبلیام اضافه کنم.
او ادامه داد: به دلیل بیست و سه سال افتخار خدمت مطبوعاتی موقع تأسیس این نگارخانه نمیخواستم از فضای کار خودم دور بشوم؛ بنابراین از آقای سیدفرید قاسمی خواهش کردم کتاب روزنامه «حزب خران» را که در سال ۸۸ در ۷۲ صفحه، چهار بار چاپ شده بود را دوباره با افزودههای نو در اختیار نشر «امرود» قرار بدهند. این کتاب در زمان خودش با اقبال زیادی مواجه شد؛ به طوری که هر ۱۰ روز به چاپ مجدد میرسید، اما متأسفانه همانطور که میدانید قانون کپی رایت در ایران همچنان مسئله دارد و این کتاب هم مثل بسیاری از کتابهای دیگر دچار موضوع قاچاق کتاب شد و نسخههای کاغذی و پیدیاِف آن در فضای مجازی دست به دست شد. بنابراین از ایشان درخواست کردم کتاب را در صفحات بیشتر و با مطالب بیشتر منتشر کنیم که ایشان قبول زحمت کردند و آنچه اینجا میبینید چاپ پنجم این کتاب با افزودههای نو است.
ندائی با بیان اینکه لوگو نگارخانه «هو» و جلد کتاب روزنامه «حزب خران» توسط ساعد مشکی، یار قدیمی «شوکران» و نشر «امرود» طراحی شده است، یادآور شد: به واسطه آقایان مسجدجامعی و هادی حیدری به برخی یاران نشریه «توفیق» برای حضور در این مراسم دسترسی پیدا کنیم که خوشبختانه برخی از از آنها امروز در مراسم حضور پیدا کردهاند.
او در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: از دوست قدیمی و هنرمند، صالح تسبیحی سپاسگزارم که در مدت کمتر از یک هفته با وجود مشغله کاری پایان سال طراحی و اجرای این رویداد فرهنگی را پذیرفت و حاصل کار او را در اینجا میبینید.
همچنین سید فرید قاسمی، پژوهشگر تاریخ مطبوعات و روزنامهنگار پیشکسوت سخنان خود را با این بیت از مجله توفیق آغاز کرد: به نام خداوند خر آفرین / حکیم علفهای تر آفرین.
او گفت: قدردان زحمات پونه ندائی هستم که در همه عمر سختکوشانه و دلسوزانه با جان و دل و بدون اتکا به اینجا و آنجا و این و آن کار کرده و فعالیت میکند. و این جنم شخصی ایشان باعث شد که به واسطه نشر «امرود» و مجله «شوکران» و سایر مجلههایی که ایشان آفریده، جامعه فرهنگی و هنری و ادبی به نیکی از ایشان یاد کند. همچنین از صالح تسبیحی سپاسگزارم که آنچه بر دیوار این فضا میبینید حاصل زحمت و هنرمندی ایشان است که به همراه همسرش با رضا و رغبت دعوت خانم ندائی را پاسخ دادند.
قاسمی که از او با عنوان حافظه گویای مطبوعات یاد میشود، بیان کرد: حرفهایی که میزنم که در این کتاب نیست و مراد ما از نشر این کتاب و مخاطب ما بدنه جامعه است. بنابراین نکتههایی هست که به همین دلیل در کتاب نیامده است. من زمانی در «گل آقا» مطلب مینوشتم. یک بار مقالهای در سالنامه «گلآقا» با عنوان «حزب خران» نوشتم و در ماهنامه «گل آقا» مطلب دیگری با عنوان روزنامه حزب خران نوشتم. وقتی زنده یادان عمران صلاحی و کیومرث صابری این مطلب را دیدند با اینکه خودشان از ارکان اصلی دوره دوم روزنامه حزب خران بودند به من گفتند ما اطلاع نداشتیم که در دهه بیست هم روزنامه «حزب خران» منتشر میشده است. بنابراین گفتند این مطالب را جداگانه چاپ کن.
او ادامه داد: اما بعد از درگذشت این دو بزرگوار دل و دماغ این کار رو نداشتم تا اینکه وقتی خانم ندائی در سال ۸۷ به دفتر من آمد و این کار روی میز بود، پرسید آیا این کار ناشر دارد و البته همزمان چند کتاب دیگر من «ترور روزنامه نگار»، «سیر تاریخی قوانین مطبوعاتی ایران» و «ایران شناس مجلهنگار» در نشر «امرود» در دست انتشار بود. به هر حال این کتاب هم در نشر «امرود» منتشر شد و فوراً به چاپ چهارم رسید و همین اقبال عمومی سبب شد که کتاب را کاغذی و الکترونیکی ربودند.
قاسمی با بیان اینکه «در کشور ما حق مؤلف رعایت نمیشود»، خاطرنشان کرد: نه ناشران و نه نویسندگان دایره حقوقی ندارند. از یک سو در خیابان انقلاب میدیدیم کنار خیابان کتابمان را میفروشند و از طرف دیگر وقتی در اینترنت اسم خودمان را جستوجو میکردیم میدیدیم کتابهایمان را دانلود میکنند، در حالی که ما آپلود نکرده بودیم و کار کتابرُباها بود!
او همچنین در بخش دیگری از صحبتهای خود یادآور شد: واقعیت این است که تکلیف طنز و هجو مشخص است، اما در فکاهه میگویند که تفکری پشتش نیست که من این را باور ندارم. پوسته فکاهه ممکن است خنده باشد، اما هستهاش اگر نگوییم تفکر است حداقل تلنگر است. همانطور که اشاره کردم چون مخاطب کتاب من بدنه جامعه است، جای این را نداشت که بررسی کنم و شرح حال و زمینه بروز و ظهور «حزب خران» را بنویسم.
این نویسنده بیان کرد: به نظرم زمانی در این کشور باید خرپژوهی از ایستگاه توصیف به مرحله تحلیل برسد و جامعهشناس، مردمشناس، انسانشناس و روانشناس از منظر حرفه و رشته تخصصی خودشان موضوع خرپژوهی را واکاوی کنند. دو اثر را اطلاع دارم که در این زمینه بر زمین مانده و خاک میخورد. یکی کتاب دوست درگذشتهام، مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد با عنوان کتاب مستطاب خرپژوهی است که آقای زرویی زحمت بسیاری کشید، ولی ناشر نداشت. در همین راستا با آقای طباطبایی دار نشر آبی برای انتشار این کتاب صحبت کردم که متأسفانه هر دو این بزرگواران در سال ۹۷ به رحمت خدا رفتند. امیدوارم برادر آقای زرویی همت کند و این اثر را به چاپ برساند. کتاب دیگری که من اسم آن را دانشنامه خرپژوهی میگذارم را آقای علیرضا ملک زاده با دستیاری دخترشان خانم شیرین ملک زاده آماده کردند که امیدوارم منتشر شود.
قاسمی تاکید کرد: باورم این است اگر این دو کتاب به چاپ برسد خرپژوهی از ایستگاه توصیف به مرحله تحلیل خواهد رسید. زمانی که به مرحله تحلیل برسد، میبینیم که اساساً کسانی که پیرامون خر قلم زدند، ایجاد تبسم و خنده آفرینی یک لایه از کارشان بوده و در مراحل بعد اینها نیاتی داشتند و میخواستند مصائب جامعه را یادآور بشوند. موقعی که به حزب خران دقت میکنیم متوجه میشویم که «حزب خران» در دو مقطع فعالیت میکند؛ یکی دهه بیست که زمانه افراط است و دیگری دهه چهل که روزگار تفریط است. یعنی زمینه بروز و ظهور «حزب خران» در دو زمانه متناقض افراط و تفریط کاری است که جامعهشناسان و روانشناسان بیایند و ادبیات خرپژوهی را واکاوی کنند.
صالح تسبیحی، روزنامه نگار و هن رمند هنرهای تجسمی از دیگر سخنرانان این مراسم بود که در سخنانی گفت: با توجه به علاقهای که دارم، آرشیو نشریات قدیمی را بارها را بررسی کردهام و از سنین پایین با متون فارسی قدیم، نشریات مشروطه و کتابهای ادبی درگیر بودم و این اواخر با خواندن صفحات مجله «توفیق» و به خصوص «حزب خران» بیش از پیش در مورد نکتهای مطمئن شدم که جا دارد در اینجا در موردش حرف بزنیم.
او با بیان اینکه «ما دچار بحران معنا هستیم»، افزود: تعاریفی که همیشه در این متونی که اسم بردم بدیهی بودند، اما الان دچار اشتباه و اشکال شدهاند. متأسفانه به تازگی به چیزهایی طنز میگوئیم که اساساً طنز نیستند و در سنت ادبی فارسی و فرهنگ ایرانی ریشهای ندارند؛ از جمله اینکه در طنز همانطور که اساتید و بزرگان نویسنده طنز مثل عمران صلاحی به ما یاد دادند، دو نکته حتماً به عنوان مرز رعایت میشده است؛ یکی اینکه طنز حاوی خشونت کلامی نیست و دارای نوعی لطافت آشتیجویانه است که آن را حتی در کلام تند و تیز عشقی و ایرج میرزا نیز میبینیم و دیگر اینکه اصلاً وارد مسائل شخصی و شخصیتی سوژههای طنز از جمله سر و وضع و سبک زندگی آنها نمیشدند. اما این بحران معنا که به نظرم میرسد بیش از همه ریشه در رشد و توسعه اینترنت دارد، متأسفانه تعریف طنز را خدشهدار کرده است.
تسبیحی تاکید کرد: برای اینکه بدافزاری و این اشتباه خوانی فرهنگی تصحیح شود، نیازمند بازگشت، خواندن و تماشای طنز واقعی ایرانی در مطبوعات طنز از جمله «توفیق»، «چلنگر»، ادبیات عبید و بعد هم ایرج میرزا و عارف و عشقی هستیم. کتاب «حزب خران» نیز کتاب خوبی است که در این مورد منتشر شده. امیدوارم این بحران معنا با بازخوانی تاریخ کمی مرتفع بشود.
خسرو سینایی، احمد مسجد جامعی، علیرضا تابش، فرهاد عابدینی، محمود معتقدی، ساعد مشکی، مرتضی مجدفر، علی صالحآبادی، اردشیر فتحینژاد، مجید فروغی، احمد عبداللهینیا، غلامرضا کیانی رشید، اسماعیل عباسی، سهیل محمودی، باران صالح علاء، علیرضا مجابی، یاشار صلاحی، جواد آتشباری، نگار تقی زاده، هایده حسین زاده، شورانگیز طباطبایی، ناصرالدین حسن زاده، ابراهیم اصلانی، هاشم ندائی، قدرتالله نیکبخت (مدیر نشر قو) ، اسدالله امرایی، بهاره رضایی، بابک حقی، حمیدرضا فرامرزی و رضا ساکی، از جمله حاضران در این مراسم بودند.
نمایشگاه «تماشای تاریخ مطبوعات ایران (۱)» در گالری «هو» تا ۲۳ اسفند ساعت ۱۶ تا ۲۰ به نشانی خیابان ویلا، کوچه خسرو، نبش پرویزی، پ ۲، طبقه همکف ادامه دارد.
انتهای پیام
نظرات