به گزارش ایسنا، سکینه سلطانی در همایشی با عنوان «کودکی گمشده» که در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، اظهار کرد: متأسفانه امروز به مساله کودکهمسری بهعنوان یک راهکار نگریسته میشود یعنی برخی خانوادهها متوجه میشوند که کودکانشان فاقد مهارتهای ارتباطی هستند و نداشتن مهارت ارتباطی یکسری مشکلات اجتماعی را برایشان ایجاد میکند میپندارند با ازدواج زودهنگام فرزندشان مشکل رفع میشود.
وی افزود: باید بدانیم سن تقویمی یک عدد است. گاهی اوقات یک فرد ۱۳ ساله از لحاظ عقلی و شناختی و اجتماعی در حد یک فرد ۲۵ ساله است و گاهی نیز کمتر از ۱۳ سال درک میکند. بنابراین اعداد در سیستم تصمیمگیری در مورد مساله بزرگی چون ازدواج خیلی گویا و قابل اعتنا نیستند. فرد برای ازدواج بایستی دارای تمامی مؤلفههای لازم باشد و اگر این ویژگیها و توان لازم برای تحصیل قدرت درک مهارت اجتماعی و… را داشته باشد ازدواج در ۱۳ سالگی برای او مشکلی در بر نخواهد داشت اما اگر فاقد چنین تواناییهایی است بایستی از ازدواج او جلوگیری شود.
سلطانی ادامه داد: در دهههای اخیر سن نوجوانی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه طولانیتر شده است. در واقع بحران هویت و مسائل ذهنی دوران نوجوانی زمان بیشتری را بهخود اختصاص میدهد. امروزه بهواسطه عدم آموزشهای لازم دوره نوجوانی طولانیتر شده است. متأسفانه مهارتهای آموزشی در ایران تکبعدی است کودکان در زمینه مهارتهای شناختی و حل مساله رشد چندانی نداشتهاند بنابراین چنین افرادی کاندید مناسبی برای ازدواج نیستند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در ۴۰ سال اخیر میزان مرگومیر مادران نوزادان و… کاهش یافته که به دلایل گوناگونی چون رعایت بهداشت امکانات پزشکی و… است، خاطرنشان کرد: یکی از دلایلی که در میزان مرگومیر مادر و نوزاد تأثیر داشته بالا رفتن سن ازدواج بوده است. موضوع مهم در این رابطه بحث مهارتهای ارتباطی و شرایط فیزیولوژیکی است. ازدواج در سنین پایین مشکلات و شرایطی برای مادر و فرزندآوری بههمراه دارد.
وی بیان کرد: نیاز است تا مهارتهای زندگی به نوجوانان را ارائه کند و جامعه بهجای اینکه انرژی روانی و فیزیکی خود را صرف افزایش یا کاهش سن ازدواج کند مهارتهای زندگی را به نوجوانان بیاموزد و این مهارتها را از حالت کلیشهای خود در مدارس خارج کرده و بهصورت روشی کاربردی و عملیاتی درآورد. اگر میخواهیم کودکانمان در هر سنی توان همسری آموزشی پژوهشی ارتباطی و غیره را داشته باشند بایستی از همان ابتدا کودکی مهارتهای زندگی را به آنها بیاموزیم. بنابراین اگر به هر اضطراری چون دلایل اقتصادی عرفی فرهنگی شرایط ازدواج برای او ایجاد شد نگرانی عدم مدیریت فرزندمان را نداشته باشیم.
سلطانی با بیان اینکه «اگر فرزندمان درگیر یکسری هیجانهای عاطفی شده است باید بدانیم که راهکار آن ازدواج نیست» گفت: شاید ازدواج بخشی از نیازهای فرزندمان را در یک بازه زمانی کوتاه برطرف کند اما در درازمدت مشکلات زیادی برای او ایجاد خواهد کرد چرا که مهارتهای زندگی را نیاموخته است. درواقع تا فرد به هویت پیشرفته دست پیدا نکند ازدواج در هر سنی یک اشتباه بزرگ برای زندگی اوست. بنابراین نیاز است آگاهی جامعه در این زمینه افزایش یابد و جامعه به این اندیشهورزی برسد.
وی اظهار کرد: در گذشته باور عمومی این بود که ازدواج یک هندوانه سر بسته است حال آنکه امروز این باور کاملاً رد شده و دانش روانشناسی و جامعهشناسی دست به دست هم دادند تا ازدواجی خوب اتفاق افتد. قانونی از سال ۱۳۸۴ در سازمان نظام روانشناسی پایهریزی شد که بر اساس آن سه موضوع مطرح گشت اینکه هیچ طلاقی ثبت نشود مگر اینکه نظر یک مشاور متخصص همراه آن باشد. همچنین هیچ ازدواجی ثبت نشود مگر اینکه یک روانشناس آن را تأیید کند که فرد کاندید مناسبی برای ازدواج است و سومین قانون بحث حضانت بود که برای این موضوع تعیین سلامت روان پدر و مادر انجام شود و آنهایی که سلامت روان بهتری دارند و بهتر میتوانند تعامل با کودک داشته باشند حضانت فرزند را برعهده بگیرند اما این قانون به غیر از بحث طلاق آن اجرایی نشد.
این استاد روانشناس گفت: فرد برای ازدواج بایستی به ۵ بلوغ رسیده باشد بلوغ هیجانی، زیستی، فیزیکی، شناختی و غریزی. طبیعتاً فردی که بلوغ زیستی و فیزیکی ندارد نمیتواند ازدواج کند. ازدواجهایی که اختلاف سنی زیادی بین دو طرف وجود دارد بحث کودکآزاری در آن مطرح است در واقع بر اساس تعریفی که در روانشناسی داریم اگر فاصله سنی فردی که قربانی است با کسی که رفتارهای تهاجمی انجام میدهد زیاد باشد کودکآزاری محسوب میشود نه ازدواج.
انتهای پیام
نظرات