یک: پولاد کیمیایی که به حق از جا به جایی ناعادلانه زمان نمایش فیلمش، معکوس، در سینمای اصحاب رسانه عصبانی بود در گفتاری حیرت انگیز خطاب به فیلمی که زمان اکران فیلمش را بر هم زد گفت: " ما میدانیم پولهای ساخت این فیلمها از کجا میآید."
و البته به همین اتهام بسنده کرد و هیچ نگفت پول ساخت این فیلمها از کجا میآید و او چگونه از این موضوع اطلاع دارد؟
«جالب اینکه پولاد کیمیایی چند دقیقه قبلتر یا بعدتر در مواجه با این شائبه که "معکوس" را با پول مشکوک ساخته است، پاسخ داده: " ما این فیلم را با پول تمیز ساختیم و پول سالمی برای فیلم آورده شده است و آقای محمد خوشنام، سرمایهگذار فیلم، تاجر و با چین در ارتباط اند."
او روز بعدتر در مصاحبهای گفته است: " من با تمام سختیها میروم یک فردی را می آورم که در این سینما سرمایه گذاری میکند، ولی طوری عنوان میشود که حتی سرمایهگذار فراری شود…"
میانه همین هیاهو سازندگان فیلم" غلامرضا تختی" که بابت اختلال در نمایش فیلم معکوس از کیمیایی جوان عذرخواهی کرده بودند، بیانیه دادند: " دهانهایی را همچنان گشوده به تکرار تهمتهای نخ نما و نامربوط مییابیم. صراحتاً اعلام میکنیم بودجه پروژة تختی هشت و نیم میلیارد تومان بوده که شصت درصد آن را سعید ملکان و چهل درصد را بنیاد سینمایی فارابی تأمین کردهاند. صراحتاً از هر شخص یا هر رسانهای که سندی مبنی بر مشارکت نهادها یا افرادی دیگر در تولید این فیلم دارند، میخواهیم اسناد ادعای شأن را بدون پرده پوشی منتشر کنند. در غیر این صورت پیگیری قضائی تهمتها و ادعاهای بدون مبنا و مدرک را بر خود محفوظ میدانیم. "
دو: احتمالاً حالا جناب پولاد کیمیایی متوجه شدهاند چه کسانی در حال فراری دادن سرمایه گذاران تازه از سینما هستند: " دقیقاً خود ما"
گویا جناب پولاد از بی اخلاقیهای جامعه کامش بسیار تلخ است و حتی قصد مهاجرت داشتند، خوشحالم که یک نفر، یک هنرمند، به سونامی مهاجرت از ایران علاوه نشد اما آنچه سونامی بداخلاقی در داخل کشور را شکل داده که همه ما از آن به ستوه آمدهایم، دقیقاً شخص شخیص خود ما هستیم.
ما که بدون سند، بدون مدرک دیگران را متهم میکنیم و فکر میکنیم کار بد فقط بالا رفتن از دیوار مردم است، برای آبروی آدمها، حریم خصوصی همکارمان، همشهری مان، هم نوع مان، پشیزی ارزش قائل نیستیم و از سر عصبانیت میگوئیم: " ما میدانیم پولهای ساخت این فیلمها از کجا میآید"
غافل از اینکه همین قضاوتهایی از سر کینه ورزی یا خشم و حسادت پشت در خانه ما هم نشسته و آسیاب به نوبت است.
آنها که به خاک سیاه نشاندن هنر و هنرمند را در سر میپرورانند خوب جایی انگشت گذاشتهاند: " ایجاد شائبه ورود پول مشکوک به هنر" که حالا خود هنرمندان این گلوله برفی را می غلتانند و بزرگ و بزرگ ترش میکنند. لطفاً برخی رسانههای اینترنتی و مکتوب را رصد کنید هر روز جشنواره فیلم فجر تیتر یک شأن دامن زدن به این شائبه بود، بدون اینکه که یک برگ سند رو کنند. تئوری پردازان این شایعه از سقوط اخلاقی جامعهمان سود میبرند و به لطف اظهارات گنگ و مبهم از جنس"ما میدانیم پولهای ساخت این فیلمها از کجا میآید" تیتر سازی میکنند، آن سان که امروز چیزی حدود ده فیلم جشنواره با این اتهام روبرو شدهاند.
هدف روشن است فراری دادن سرمایه از هنر، در روزهایی که هنر ایران از هر روز دیگری جیبش خالیتر است… به قول آقای محسن تنابنده که با تعبیر "چاله کردن برای سینما" به این مسئله ورود کرد: " وقتی در خارج از سینما اختلاسهای مختلف میشود و ارقام میلیاردی و پولهای کثیفی بسیار بیشتر از آنچه در سینما وجود دارد جابجا میشود این مسئله درست نیست که ما همه فوکوس خود را روی سینما بگذاریم و بدتر آنکه خودمان در درون سینما برای یکدیگر جفتپا بیندازیم… البته من نیز درک میکنم که پولهای ناسالمی بعضاً وارد سینما شده است اما حجم این پولها به اندازهای نیست که به آن پرداخته میشود."
سه: پولاد خان کیمیایی در مصاحبه با خبرآنلاین گفتهاند: "گلی به جمال خارجی." بله همین طور است چون خارجی به جهت قوانین سخت گیرانهای که درباره تهمت زدن در کشورش دارد، از زبان و قلمش مراقبت میکند مبادا بدون سند کسی را متهم نکند، چون میداند چه عواقب خطرناکی ممکن است دامانش را بگیرد. رسانه خارجی میداند اگر بنویسد" سریال…. یا پولشویی، حراج… یا پولشویی" تیراژ بالایی بیننده اخذ میکند اما خیلی زود باید آن را در محکمه به اثبات برساند.
چهار: پولاد کیمیایی گلایه دیگری هم دارد: " فقط منم که دارم از رانت بابام استفاده میکنم؟ تمام این مشکل این است که من به عنوان فرزند یک سینماگر، نجار نشدم آمدم سینما گر شدم؟ چرا چون پسر مسعود کیمیایی بودم و آمدم به سینما؟ بعد الان فقط منم؟ یعنی الان ساعد سهیلی نیست؟ سینا سهیلی نیست؟ ماهور الوند نیست؟ لیلا حاتمی نیست که دارند وارد سینما میشوند و شدند؟ فقط منم؟ "
بله حق با ایشان است و فهرست آنها که به واسطه نسبت فامیلی به سینما آمدهاند بسیار بلند بالاست، از نظر نگارنده چنین ورودی اشکالی هم ندارد، ادامه دادن شغل بزرگان خانواده در همه جای دنیا امری غیرطبیعی نیست. اگر خوب باشی میمانی اما اگر خوب نباشی کنار گذاشته میشوید.
اشکال آنجاست که برای خودت به واسطه آن نسبت فامیلی حق قائل باشی و بگویی: " ببینید چه رفتاری با قدیمیهای این سینما میکنند. بعد یک سری آدم را دارند در برابر آن قدیمیها بولد میکنند که یعنی واقعاً هیچ نقدی به فیلمهایشان نیست؟ آنها همه فیلمهای خیلی خوبی میسازند و ما فیلم بد میسازیم؟ "
حق بدیهی منتقد، روزنامه نگار و یا هر بیینده اثر هنری این است که بگوید این خوب است، آن بد است، این حق عمومی را که نمیشود از مردم گرفت. تعارف که نداریم چند سالی ست حال آثار هنری قدیمیها، من می گویم آفرینشهای هنری بزرگان مان در سینما خوب نیست، همان طور که طیف گستردهای از جامعه همین را میگویند؛ پرواضح است در این دهه اصغر فرهادی، محمدحسین مهدویان جوان و سعید روستایی جوانتر و حتی چند نام دیگر، از بزرگان سینمای مان فیلمهای ارزشمندتری ساختهاند. چه بسا ارزیابی خود بزرگان هم همین باشد. چون شما پسر و دختر فلان بزرگی که نباید تاییدیه افکارعمومی را در جیب بغل تان داشته باشید.
پنج: انتشار این یادداشت را به پس از جشنواره فیلم فجر موکول کردم تا مبادا برای بازیگر و فیلمساز محترم شائبه تازهای ایجاد نشود؛ ایشان در مصاحبه مزیور وعده دادهاند: " مطمئن باشید روزی اسم پولاد کیمیایی در صدر اخبار جهانی سینما خواهد آمد."
این آرزوی هر ایرانی برای ایشان و همه سینماگران و هنرمندان ایرانی ست.»
انتهای پیام
نظرات