به گزارش ایسنا، کتاب «موزه معصومیت» نوشته اورهان پاموک با برگردان مریم طباطبائیها در ۵۰۴ صفحه، با شمارگان هزار جلد و قیمت ۵۰ هزار تومان در چاپ نهم، توسط نشر پوینده منتشر شده است.
نوشته پشت جلد کتاب: «میدانستم که این لحظه شادترین لحظه زندگیام است.» اورهان پاموک نویسنده بزرگی که شایسته بردن جایزه نوبل است حدود شش سال بر روی این رمان وقت صرف کرد و این رمان خارقالعاده را با این جمله عاشقانه آغاز کرد.
وقتی «موزه معصومیت» را میخوانید، فقط عشق نیست که در آن تجلی پیدا میکند بلکه دوستی، پیوند، جذابیت، خانواده و خوشبختی هم مورد بحث قرار میگیرد و میبینید که دلتان نمیخواهد از دنیای رنگی کتاب خارج شوید.
همچنین «خطکشها و شقایقها»، نوشتههای پراکنده محمد صالحعلاء است که در 296 صفحه، با شمارگان هزار جلد و قیمت 30 هزار تومان توسط نشر یادشده منتشر شده است.
بخشی از کتاب که در پشت جلد آن آمده است:
خرمافروش میرفت و فریاد میزد: «آآآی... خرمالو دارم.» از او پرسیدند: «تو که خرما میفروشی، چرا داد میزنی آی خرمالو دارم؟» خرمالوفروش دورهگرد گفت: «او، آنکه مشتری من است خود میداند ما چه میفروشیم.» واقعا هم که چه خوب است آدمی پیش پیش بداند کی، کجا، چه میفروشد که مکان خود مقدمه نقد پدیده است. ان وقتها اغلب مردم را از نشانی محل زندگی یا کارشان میشناختند. دستکم در سالهای جوانی ما مهم بود که آدمی اهل کجا باشد. مثلا در سالهای نوجوانی ما خوب بود که آدمی بچه تهران باشد. آنوقتها بچه تهران بودن یک امتیاز مضاعف به حساب میآمد. نه تنها تهرانی بودن که حتی مهم بود آدمی بچه کدام محله تهران باشد، بچه آجودانیه، الهیه، زعفرانیه باشد. اما یکباره ارزشها دیگرگون شد. ناگهان خوب شد که آدمی بچه پایینشهر باشد. پس بخت امثال من باز شد. ما که بچه دولاب بودیم دیگر راه میرفتیم و پز میدادیم که ما بچه دروازه دولابیم.
انتهای پیام
نظرات