قاسم شعبانی در گفتوگو با ایسنا، در رابطه با عدم تبیین صحیح و کامل حقوق شهروندی برای عموم مردم در کشور، اظهار کرد: حقوق شهروندی در کتاب، کاغذ و شعارها بسیار خوب گفته و تببین میشود و در قوانین و مقررات نیز ذکر میشود اما متاسفانه یکی از اتفاقات نادرست در کشور این است که این موارد عموما در سطح کتابها و کاغذها و یا در لابلای قوانین جسته و گریخته دیده و نوشته میشود و یا برخی از مقاطع این موارد در قالب کتابچههایی منتشر میشود.
وی با تاکید بر اینکه «حقوق شهروندی باید از طریق رسانههای ملی و عمومی به ویژه تلویزیون و رادیو برای ملت تبیین شود و مردم به حقوق خود آگاه باشند»، عنوان کرد: زمانی که حقوقی نوشته میشود به اطلاع عموم نمیرسد یا به درستی تبیین نمیشود و مردم با حقوق خود آشنا نمیشوند با داشتن یا نداشتن چنین قوانینی تفاوت ندارد. به عقیده بنده بخش عمده این مسئولیت بر عهده رسانههای عمومی به ویژه صدا و سیماست که متاسفانه در این زمینه بسیار کوتاهی میکند و برنامههایی که از لحاظ ضرورت اجتماعی و نیازهای عمومی به مراتب پایینتر از تبیین حقوق شهروندی است، در رسانهها مطرح میشود.
وی خاطرنشان کرد: بسیاری از فیلمها و برنامههایی که در تلویزیون به نمایش گذاشته میشود در رابطه با مسائل بسیار سطحی جامعه است در حالیکه این قبیل حقوق و این امور به طور مسلم جزء مسایل مهم و اساسی ملت است که متاسفانه جای آن خیلی خالی است. اگرچه بعضا اشاراتی در این موارد داریم و احیانا برنامههای اندکی وجود دارد اما این برنامهها باید به صورت وسیع، مداوم و مستمر از طریق رسانهها پخش شود. حتی برای این قبیل امور میتوانند فیلمها و سریالهایی را تهیه کنند تا مردم در قالب این فیلمها بفهمند چطور میتوانند حقوق خود را از دولت استیفا کنند.
این وکیل دادگستری با بیان اینکه «برگزاری محاکم صوری و دادگاههای نمایشی در قالب فیلم و سریال میتواند جهت آشنا کردن مردم با حقوقشان در جامعه موثر باشد»، بیان کرد: برای مثال در قالب یک فیلم به مردم آموزش داده شود که اگر خودروی خود را در خیابانی پارک میکنند و ناگهان این خیابان فرو میریزد و اتفاقی برای خانواده یا خودروی او رخ میدهد چگونه باید از حقوق خود دفاع کنند و بتوانند حقوق خود را استیفا کنند. این امر مسلما نیازمند کار رسانه ای مستمر و گسترده است تا توسط عالیترین سطوح رسانههای ملی انجام شود که متاسفانه جای آن عمیقا خالی است که امیدوارم در این زمینه قدمهای مثبت و موثری برداشته شود.
وی در رابطه با ارزیابی خود از تبیین حقوق شهروندان نسبت یکدیگر، تصریح کرد: به موجب اصل ۸ قانون اساسی یکی از تکالیفی که برای آحاد مردم و دولت به طور متقابل پیشبینی شده این است که باید یکدیگر را به امر به معروف و نهی از منکر کنند یعنی بخشی از همین حقوقی که در قالب مقررات مطرح میشود سلبی و بخشی از آن ایجابی است که در رابطه با بخش منکرات باید قاطعانه مخالفت، ممانعت و جلوگیری شود. در رابطه با بخش ایجابی هم ارزشها و هنجارهای جامعه باید تقویت، تبلیغ، تبیین و حمایت شود. قانون اساسی در این زمینه صراحتا به درستی به این مطلب تاکید میکند که این تکلیف به صورت متقابل باید توسط مردم علیه دولت، دولت علیه مردم و مردم علیه یکدیگر اجرا و عملیاتی شود و مردم بتوانند در جامعه با صلح و صفا و آرامش بیشتر زندگی کنند.
وی با بیان اینکه «یکی از تکالیف مسلم و بخش بسیار مهمی از معروفها همین حقوقی است که به عنوان حقوق شهروندی توسط قانونگذار برای مردم تدوین میشود»، افزود: متاسفانه این حقوق تبیین و تشریح و همگانی نمیشود و مردم به صورت جدی و مستمر با این حقوق آشنا نمیشوند و در این شرایط نمیدانند که در مقابل یکدیگر چه حقوقی دارند. برای مثال در خصوص قواعد راهنمایی و رانندگی بسیاری از مردم نمیدانند که باید چطور در خیابان رانندگی کنند و حقوق یکدیگر را رعایت کنند. بسیاری از مردم نمیدانند در آپارتمان نشینی چه حقوقی در مقابل یکدیگر دارند و چطور باید این حقوق را مورد توجه قرار دهند. بسیاری از مردم نمیدانند که در ادارات، مراکز عمومی، سازمانها و نهادها تکلیف کارمند و ارباب رجوع در مقابل کارمند مربوطه به چه شکلی است؟ بسیاری از این حقوق نادیده گرفته میشود. این رفتارهای غیراخلاقی و غیرقانونی که در توسط برخی از ادارات صورت میگیرد و ارباب رجوع را به صورت جدی از حقوق خود محروم میکنند و بیهوده او را معطل یک امر میکنند از جمله حقوقی است که مردم نمیدانند.
شعبانی، بیان کرد: بسیاری از مردم در روستاها نمیدانند که حقوق مربوط به خدمات عمومی چیست و برای مثال آیا حق داشتن سوخت متناسب، حق داشتن جاده، امکانات و رفاه عمومی دارند یا ندارند؟ لذا خواستهها مطالباتشان توسط خودشان یا نمایندگانشان ارائه نمیشود و معمولا دولتها هم غفلت میکنند و بیشتر دولتها متوجه شهرهای بزرگ و مراکز سیاسی کشور هستند و در مناطق روستایی و محروم حقوق ابتدایی مورد غفلت قرار میگیرد. اگر این مطلب برای یک روستایی روشن نشود و نتواند مطالبات خود را مطرح کند این حقوق همانطور مغفول و مکتوم باقی میماند و زمانی که حوادث طبیعی، بیماریها و مشکلات اقتصادی و معیشتی اتفاق میافتد آنها را از نظام، کشور و انقلاب دور میکند و این بی اعتمادی بسیارجدی و خطرناک است. بسیاری مواقع ممکن است دولت پاسخگویی را در صدر برنامههای خود داشته باشد اما غافل باشد و نداند چه حقوقی در چه جایی تبیین میشود. امیدوارم رسانه ها به این وظایف بسیار ارزشمند آشنا باشید و عمل کنید.
وی در رابطه با نقش آموزش و پرورش و سازمان نهاد در رابطه با تبیین حقوق شهروندان نسبت به یکدیگر، گفت: تردیدی نیست که نقش سازمانهای مردم نهاد و به طور جدیتر از همه این سازمانها خود آموزش و پرورش در کتب درسی و آموزشهای جانبی است که باید به کودکان بیاموزد و از همان ابتدا مردم را مطالبهگر به حق بار بیاورد نه مطالبات نادرست و در واقع نیازها را به مردم آموزش دهد و خواستههای حقانی را به کودکان بیاموزد. این اقدام دو ارزش دارد. یکی اینکه مردم با نیازهای واقعی، درست و اصولی آشنا میشوند که به طور مسلم همه کشورها به قدر توان، امکانات و سلامتی که در اجرا دارند میتوانند از عهده نیازهای واقعی جامعه بربیایند. دوم اینکه وقتی مردم با آموزش در دوره کودکی و دبیرستان میتوانند به نیازهای حقیقی خود به لحاظ علمی و ذهنی دسترسی پیدا کنند و فهم درستی از مطالبات حقیقی داشته باشند در سالهای بعد و شرایطی که ممکن است احساسی عمل شود از مطالبات و خواستههای احساسی صرفنظر خواهند کرد.
وی، ادامه داد: وقتی به همه جامعه آموزش داده شود که مطالبات قانونی، شرعی، اخلاقی و واقعی شما باید اینها باشد به طور مسلم در دورانی که تلاطم سیاسی، اجتماعی و شعارهای احزاب و گروههای سیاسی جوانها ما را مورد تهاجم قرار میدهد مطالبات غیرحقانی نمیتواند شعارهای و خواسته های عمومی مردم قرار گیرد. وقتی شما حق را درست میفهمید از امور باطل و خواستههای غیرحقانی فاصله میگیرید و به دلیل اینکه این آموزش از دوران کودکی داده نشده در دوران جوانی این مطالبات به نیازهای احساسی و غیرحقانی تبدیل میشود. وقتی خواستهها به درستی ارائه نشد به اعتراضها، آشوبهای خیابانی و بحرانهای اجتماعی و سیاسی و امنیتی میشود. ما باید از کودکی بیاموزیم که برای مثال برای داشتن آب، غذا و امکانات عمومی اینگونه باید خواستهاهی خود را اعلام کنید.
این وکیل دادگستری در پایان، اظهار کرد: ما مکانیزم پرسشگری را به مردم نیاموختهایم. این از اشتباهات بسیار فاحش رسانههای ما است که شیوه و مکانیزم مطالبه گری را یاد ندادیم. مطالبات ما باید سر صندوق گفته شود یا کف خیابان. این امر به دلیل این است که به درستی برای مردم جانیافتاده است اعتراضات خود را در جایی مطرح کنند که قابل پیگیری، رسیدگی و اجرا باشد. وقتی این شیوه در کنار مطالبات حقانی آموزش داده نشد به طور مسلم هم کیفیت مطالبات به غلط مطرح میشود و هم نحوه مطالبات ممکن است نادرست باشد که منجر به حوادث ناگوار شود. امیدوارم آموزشها تحقق پیدا کند و مشکلات مرتفع شود.
انتهای پیام
نظرات