مراسم تجلیل از هنرمند باسابقه رادیو همزمان با چهارمین روز از هفتهی کتاب و با حضور جمعی از مدیران ارشد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین مدیران و خبرنگاران رسانهها، روز یکشنبه (۲۷ آبان ماه) ساعت ۱۴ در سرای کتاب مؤسسه خانهی کتاب برگزار میشود.
ایسنا به انگیزه تجلیل از آلبرت کوچویی در جشنواره کتاب و رسانه، مروری دارد بر حدود شش دهه فعالیتهای این پیشکسوت عرصه فرهنگ.
طعم شیرین روزنامهنگاری و نویسندگی
بی جهت نیست که آلبرت کوچویی یکی از دوستداشتنیترین چهرههای رادیویی است. مردی آرام، با لبخند و صدایی از جنس خاطرهها. برنامههایش در رادیو پیام از پرشنوندهترینهای رادیویی است؛ مخاطبان کوچویی از هر قشری هستند؛ از عوام گرفته تا روشنفکر و سیاستمدار. بسیاری هم میگویند، با صدای برنامههای شبانهی او به خواب میروند که آرامش غریبی میدهد.
آلبرت کوچویی علاقمندیهای متفاوتی داشته و دارد، از نقاشی و هنرهای تجسمی گرفته تا سینما و تئاتر و نوشتن و ... اما از میان همه آنها عشق به رادیو گوی سبقت را ربوده است. او دربارهی این علاقه گفته است: «عشق به رادیو از کودکی در من شکل گرفت و من یک علاقمند جدی بودم. در دهه ۴۰ رادیو رسانهای بود که حاکم بلامنازع جامعه تلقی میشد و برای همنسلان من رادیو یک دنیای جادویی و رویایی بود، ما همگی مفتون رادیو بودیم.»
گوینده رادیو یا روزنامهنگار ؟
کوچویی دنیای روزنامهنگاری را از رادیو جدا نمیداند، اما دوست دارد به عنوان یک روزنامهنگار معرفی شود. او مدتی سردبیر خبر هنری رادیو بود و این کار را تا سالها بعد از انقلاب هم ادامه داد؛ کوچویی هنوز هم کارهای مطبوعاتی را دنبال میکند که بخش اعظم آن در قالب برنامهسازی در رادیو و با موضوع رسانه شکل میگیرد.
چند تعریفماندنی از آلبرت کوچویی و صدایش
اما چندین تعریف ماندنی برای آلبرت کوچویی و صدایش روایت شده است؛ یک موزیسین قدر در وصف صدای او گفته است که دقیقا نوسان نت و یک موسیقی خاص را در صدای آلبرت کوچویی حس میکند و با آن زندگی میکند و بسیاری از اثرهایی که میسازد، از ترنم صدای آلبرت کوچویی الهام میگیرد. محمد صالح علا هم میگوید، وقتی آلبرت کوچویی حرف میزند، پرندهها سکوت میکنند.
در وصف این پیشکسوت عرصهی رسانه گفتهاند: «آلبرت کوچویی، لعلی است که اگر گاهی خزفها بازارش را میشکنند، او دوباره میدرخشد، چون ذاتش زلال و بلوری است. همه آنها که فروتنی، اصالت و نجابت دارند اینطورند. کم رفیقاند، اما دوستدار فراوان دارند. سادهزیست و ساده رفتار، اما کمی خجالتیاند. با آن که کمحرف و گزیدهگو هستند، خوش و بشی گرم دارند، اما اگر حرف بیربط بشنوند بهانه میآورند و خداحافظی میکنند.»
روزنامهنگار به دنیا آمد
کوچویی خودش اینگونه میگوید که یک روزنامهنگار به دنیا آمده است و توضیح میدهد: «شاید کمی هم اغراق باشد ولی از چهار سالگی در مطبوعات بُر خوردم. پدرم، برادرم و خواهرم روزنامهخوان بودند. مادرم اهل کتاب خواندن بود و من از چهار سالگی با مطبوعات رشد کردم. میدانم که باید تازه و نو باشی. اگر در گذشته بمانید، به گمان من به فنا رفتهاید. گذشته میتواند پایهای و پایگاهی برای شما باشد اما اگر تازگی نداشته باشید و هرروز تازه نباشید به فنا رفتهاید. تیتر اول روزنامه هر روز باید تکانتان بدهد. نمیتواند در جا بزند. این است که در رسانهای مثل رادیو هم تفاوت نمیکند شما باید بوی تازگی بدهید همیشه باید تازه باشید. اگر نه، شنونده و مخاطب خیلی راحت شما را کنار میگذارد.»
کوچویی و راهرفتن روی تیغ
محمدباقر رضایی نویسنده و فعال رسانهای نیز پیش از این دلنوشتهای در اختیار ایسنا گذاشته و از این پیشکسوت رادیو با عنوان «این رادیویی خلف» نام برده است.
کتاب «مثل راهرفتن روی تیغ»، دربردارنده گفتگوی محمّدباقر رضایی با آلبرت کوچویی است. این کتاب درباره زندگینامهی این پیشکسوت نوشته شده است که موضوع محوری آن درباره روزنامهنگاری و رسانههای ایرانی، قبل و بعد از انقلاب اسلامی است و کوچویی در آن از خاطرات، تجربیات و نظریات خود در حوزه فرهنگی و رسانه و مطبوعات سخن گفته است.
در بخشی از این گفتوگو آلبرت کوچویی گفته است: «برای من همه لحظههای حضور در رادیو خاطرهانگیز است. من پرپرزنان میآیم. باور کنید گاهی به بچهها میگویم مثل یک پرنده میآیم و پشت میکروفن مینشینم و حس میکنم همه انرژیام را به کار میبرم. در واقع حس میکنم تمام وجودم در خدمت صداست و و اصلا احساس خستگی نمیکنم و تازه حس میکنم یک اثر هنری را به پایان رساندهام. واقعیت این است که من با عشق شروع کردم، یعنی عاشقانه دلباخته این رسانه بودم. رادیو آغاز زندگی حرفهای من بود و عاشقانه این رسانه را دوست دارم. اعتقادم این است کسانی که میخواهند وارد این حرفه بشوند، اول باید آن را دوست داشته باشند و مقاوم و صبور باشند. خود من پس از آمدن از ارومیه در اولین تست گویندگی رد شدم. البته به آنها همان زمان گفتم که من از این در میروم، ولی خیلی زود برمیگردم، چون این رسانه را خیلی دوست دارم. زمان زیادی نگذشت که گویندگی نریشن در یک برنامه تلویزیونی به من پیشنهاد شد. آن برنامه درباره هنرهای تجسمی بود. با شما زندهام کتاب، رادیو، روزنامهها و مجلات و در پایان، تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم.»
آثار و زندگی آلبرت کوچویی
آلبرت کوچویی هشتم تیر ماه ۱۳۲۲ در همدان متولد شد. چهار ساله که بود با خانوادهاش به آبادان رفت. پدرش در استخدام شرکت نفت بود، بنابراین تا گرفتن دیپلم در آبادان زندگی کرد. پس از دیپلم به استخدام رادیو ارومیه (رضائیه آن زمان) درآمد. پس از آن در تهران در رشته ادبیات و زبان انگلیسی مدرسه عالی پارس تحصیل و بعد چهار سال در دانشکده ترجمه کار کرد. تقریبا در فاصله یکی دو سال هر دو دانشکده را به پایان برد و بعد هم کار حرفهایاش را آغاز کرد.
این ایرانی تبار آشوری، حالا گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون است و در حوزه نویسندگی و ترجمه، مطبوعات، هنرهای تجسمی، تئاتر و سینما فعالیت دارد. کوچویی همچنین مدرس گزارشگری و روزنامهنگاری و صداپیشگی است.
تهیهکنندگی و گویندگی برنامههای متعدد رادیویی، ترجمهی کتاب «کنسرت ناتمام» (مجموعه شعرهای فردریک گارسیا لورکا از انگلیسی به فارسی)، تالیف مجموعهای از برنامههای رادیویی در قالب کتابی با عنوان «حرفی برای گفتن»، سردبیری چند نشریه فرهنگی، علمی و ورزشی، ترجمه کتاب «حماسه آشوری قاطینای پهلوان از آشوری به فارسی»، داستان خوانی و کتاب خوانی رمان ایرانی و خارجی، دوبله و صدا پیشگی برنامه های تلویزیون و مستند، نگارش مقالات متعدد در روزنامه ها و مجلات داخلی، تماشا، سینما و تئاتر، نگارش مقالات متعدد در روزنامهها و مجلات خارجی همچون ایندیپندنت، گاردین و تایم، منتقد هنرهای تجسمی و نمایشی، مدرس گزارشگری و روزنامهنگاری، برنده جایزهی اول جشنوارهی بینالمللی صدا (۱۳۹۰ و ۱۳۹۱) در کارنامه حرفهای او دیده میشود.
از دیگر فعالیتهای او داستانخوانی و کتابخوانی رمانهای ایرانی و خارجی، دوبله و صداپیشگی برنامههای تلویزیون، مستند و نگارش مقالات متعدد است. او در سال های ۹۰ و ۹۱ برنده جایزهی اول جشنواره بینالمللی صدا شد.
«صبح تهران»، «گذری در تهران» و «تهران در شب» از برنامههای شناخته شده کوچویی در شبکه رادیویی تهران است. او پیشتر گواهینامه درجه یک در رشته هنرهای نمایشی را از شورای عالی انقلاب فرهنگی دریافت کرده است.
انتهای پیام
نظرات