جاماندگان قافله اربعین با برپایی موکب و دسته های عزا در مسیر حرکت زائران، بینالحرمین را به تصویر کشیدهاند و موکب جاماندگان کربلا مستقر در ابتدای مسیر عشق (اتوبان ساوه همدان موسوم به اتوبان کربلا) اولین قدمگاه زائران اربعین است، آنها بازمانده اند، اما بازنده نیستند.
به گزارش ایسنا، موکب داران دیشب آخرین مسافران را بدرقه کردند و اگر چه خود را آخرین زائر این قافله می دانند، اما اگر عاشقانه بنگری آنها اولین زائرانی هستند که قدم به کربلا گذاشته اند؛ خودجوش براه افتاده اند، از هیئت های مختلف مذهبی شهرستان ساوه گرد هم آمده اند و پیش از همه اذن دخول خوانده اند و بر ضریح شش گوشه دخیل بستهاند.
جاماندگان کربلا ویزای اقامت ندارند، اما برای آنها دعوتنامه آمده است تا میهمان ویژه این حماسه باشند. "موکب" حسینیه و هیئت نیست، موکب پا را از گلیم خویش فراتر نهاده و حالا قطعه ای از کربلا شده است. زائران اربعین با ورود به اولین موکب در مسیر منتهی به کربلای معلی، بوی کربلا را استشمام کرده و رسما زائر حسین می شوند و با سر کشیدن اولین چای در اولین موکب خود را ریزهخوار سفره اباعبدالله میدانند.
زائر اربعین می داند که چایریز سالخورده این موکب، شاید پیرغلامی است که سالها در عشق حسین سروده و در عزای او ناله سر داده است و حال با قامتی خمیده و دستی لرزان به شوق تکریم مهمانان اربابش، کتری بدست گرفته و از آنها پذیرایی میکند، کسی چه میداند شاید خواهری در اربعین امسال تصمیم دارد در همین موکبها اذن کربلا سال بعد و مزد محرم بدهد؛ سفره کرم شهدا و اسرای کربلا تا دوردست های زمین گسترده است چه رسد به موکبی در همسایگی.
موکب جاماندگان کربلا بوی علقمه دارد و زائر اربعین با رسیدن به موکب رفع عطش میکند، زائر تشنه موکب را خیمهای میداند که آب به او رسیده است. ربابها در این موکبها علیاصغرهایشان را سیراب میکنند و توشه سفر برمیدارند. سه سالههایی هم در این قافله به چشم میخورند که نه تنها و غریب که دست در دست پدران و مادران در سایه لطف سردار کربلا راه بینالحرمین در پیش گرفته و زینتبخش موکب شدهاند.
موکب با بدرقه آخرین زائر اربعین بیقرار میشود، بیقرار که بود، بیقرارتر می شود و وجودش را انتظاری سنگین فرا می گیرد. سخت ترین لحظه های بازماندگی موکب داران، همان لحظات بدرقه آخرین زائر و روزهای انتظار تا بازگشت اولین زائر این قافله است.
تا وقتی رفته ها بازگردند، جاماندگان با اشک در چشم و بغض در گلو چشم به پیچ و خم جادهها میدوزند و منتظر میمانند تا قافله اربعین را در مسیر بازگشت نیز به خوبی میزبانی کنند.
اما اینبار حکایت این جاماندگان فرق میکند، حالا دیگر شب و روز بیقراری و انتظارشان را با روضه امالبنین(س) سپری می کنند و هر روز و هر لحظه منتظر قافلهاند، قافلهای که پس از رسیدن به کربلا، سیراب از سرچشمه حضور اباعبدالله(ع) و مست از حال و هوای بینالحرمین، با دلی شکسته از فراق، سر بازگشت دارد.
پذیرایی از چنین کاروانی سختیها و زیباییهای خاص خودش را دارد، چرا که بازماندگان قافله اربعین حالا دیگر خود را بیشتر بازمانده میدانند و تشنه شنیدن و سراسر طلب دانستن، گوش خود را به روایتهای شنیدنی زائرانی میدهند که عشق را به تمام معنا در کوچه پس کوچههای غمگین کربلا با تمام ذرات وجود احساس کرده و نشانی مظلومیت شهدا و اسرای نینوا را در جای جای کربلای عزادار دنبال کرده اند.
جاماندگان کربلا با مشاهده بازگشت اولین زائر اربعین، غربت زینب(س) و مظلومیت سجاد(ع) را بیش از همیشه احساس می کنند و حالا ورد زبان و باور هر جاماندهای شاید این باشد که کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود ...
انتهای پیام
نظرات