به گزارش ایسنا، دیروز که CFT تصویب شد، روزنامهها از اینطرف و آنطرف گزارشهای اصلیشان را به مجلس اختصاص دادند. ما هم اینجا در «اعتماد» از «روز سخت CFT در بهارستان» نوشتیم و سعی کردیم تا آنجا که بلد بودیم از نقش عوامل مختلف له و علیه این تصمیم پارلمانی بنویسم. در این میان، البته نقش رییس مجلس و مدیریتش بر صحن هم از عوامل مهمی بود که بدون درنظر گرفتن اثرات مثبتش در روند تصویب لایحه الحاق دولت ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم یا همان کنوانسیون CFT، تصور تحقق این تصمیم پارلمانی دشوار میشد. پس از آن هم نوشتیم. هرچند نگفتیم که اگر علی لاریجانی نبود، دنیا به سر میرسید و نقشههای هفتگانه دلواپسان یکی و آنگاه دیگری، دمار از روزگار دولت و اصلاحطلبان درمیآورد. اینها را ننوشتیم چون نه به جادوی اعداد معتقدیم و در نتیجه حاضریم برای رسیدن به تقدس عدد ۷، تذکر ساده یک نماینده اصولگرا را که در هر جلسه علنی مجلس، حداقل چند فقره ایراد میشود، به عنوان دسیسهای از عالم غیب برای گرفتار آوردن پای ظریف و دست روحانی جا بزنیم؛ و نه فکر میکنیم، به عنوان روزنامه و روزنامهنگار وظیفه داریم، برای ملت قهرمانسازی کنیم و امیدشان را به این ابرقهرمانان براق روی جلد مطبوعات خوش کنیم. بلکه اتفاقا فکر میکنیم وظیفهمان تقویت روحیه کار جمعی و همگانی است و از قضا تصویب یک لایحه بحثانگیز با رای و نظر جماعتی از نمایندگان ملت که با وجود رنگارنگی سلایق و نظراتشان میتوانند کنار هم بنشینند و درحد امکان و با وجود تمامی نواقص، تمرین دموکراسی، گفتوگو، شنیدن و شنیده شدن کنند و در نهایت تصمیم نهایی را با رای اکثریت واگذارند، فرصتی است کمنظیر که حیف است به این راحتی از کف برود، چه برسد که بخواهد خرج قهرمان ساختن از یک فرد یا هر فردی بشود.
به نظر ما و البته احتمالا به نظر هر رهگذری که اتفاقا صحنهای از جلسات علنی مجلس را روی گوشی تلفن همراه خود یا رهگذری دیگر دیده باشد، شلوغی صحن علنی به قدری معمولی و همیشگی است که سبزی کرسیها و موکتهای کف و سنگهای دیوار پارلمان. پس به عنوان روزنامهنگاری که پیش از هر چیز موظف به شرح وقایعایم، نمیتوانیم این اتفاق ساده را به عنوان نقشهای برآمده از اتاقهای فکر دلواپسان مخالف FATF و هر آنچه بوی توسعه میدهد، بزک کنیم و بعد نقشه بر آب کردن این نقشه را معجزهای تکرارناشدنی بخوانیم که جز از دستان پرتوان آقای رییس برنمیآمد.
اینها البته دلیل نمیشود که نقش این رییس مقتدر را نادیده بگیریم و بگوییم مثلا لاریجانی جز همان یک رایی که احتمالا به تصویب لایحه داد، نقش دیگری نداشت. خیر. لاریجانی نهتنها عملکردی مثبت و موثر در تحقق این تصمیم مهم پارلمانی داشت، بلکه حتما جزو یکی از نمایندگانی بود که در صورت فقدانش در روند رسیدن به این تصمیم مهم مشکل میافتاد. اتفاقا لاریجانی بسیار موثر بود و از پس ایفای نقش تاریخیاش در تصویب لایحه الحاق دولت ایران به کنوانسیون CFT سربلند برآمد اما واقعیت این است که او بیش از آنکه یکی از بازیگران نقش اصلی این روایت جنجالی باشد، از جمله بازیگردانان پشت صحنه بود. شاید شبیه به یکی از خالقان چندگانه یک اثر سینمایی که علاوه بر ایفای نقش اصلیاش به عنوان عضوی از گروه نویسندگان یا کارگردانان، نقشی کوچک نیز برای خود مقابل دوربین کنار گذاشته است. چرا که سکانس مهمی که لاریجانی در آن اثرگذاری کرد، غیرعلنی و به دور از لنز دوربینها اتفاق افتاد. وقتی که لاریجانی، روز شنبه ۳۱ شهریورماه، درست دو هفته پیش از روز سرنوشت CFT با تشکیل جلسهای با حضور وزرای خارجه و اطلاعات، سرپرست وزارت اقتصاد، رییسکل بانک مرکزی، نمایندگانی از سپاه پاسداران و البته نمایندگانی از مجلس در مقام ریاست کمیسیون امنیت ملی و فراکسیونهای امید و مستقلین تا آنجا که میشد ابهامات را برطرف کرد تا انبوه مخالفان FATF عملا تبدیل شوند به اقلیت در فراکسیون نمایندگان ولایی. تنها غایب مهم آن جلسه.
رییس مجلس البته در روز سرنوشت CFT هم کم نگذاشت. او که پس از تصویب طرح اقدام متقابل و متناظر جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام در جلسه تاریخی ۱۹ مهرماه ۹۴ در مجلس نهم، همواره شدیدا مورد انتقاد بخشی از یاران دیروزش که حالا به عنوان «دلواپسان» معروفترند تا «اصولگرایان»، مواجه بوده، در جلسه یکشنبه ۱۵ مهرماه ۹۷ در مجلس دهم نیز بار دیگر موثر و البته مخالف نظر دلواپسان بازی کرد و در همین ۲۴ ساعت پس از اتمام جلسه، بهشدت هدف حملات مخالفانش قرار گرفته است. کسانی که از قضا در همین جلسه اخیر هم با یادآوری ماجرای تصویب برجام و دستاویز قرار دادن کلیدواژه «تصویب ۲۰ دقیقهای برجام» که گویا جزو معدود نقاط ضعف لاریجانی است و میتواند در هر شرایطی، اعصاب او را تحریک کند، علیه او وارد میدان شدند. هرچند بیراه نیست اگر بگوییم که دلواپسان اینبار سختتر از دفعات قبل، با ضرب شست او مواجه شدند. آنجا که با اصراری عصبی، لاریجانی را در شرایطی قرار دادند که بتواند با لحن سرد همیشگی از اینکه مجبور شده برخلاف میل باطنی، متن نامه رهبری را آن هم در صحن علنی مجلس و روبهروی تمامی دوربینها و خبرنگاران قرائت کند، گلایه کند و درعین حال با خواندن همان چند سطر تکلیف را یکسره کند. جالب اینکه وقتی لاریجانی تصمیم گرفت بالاخره آن نامه تاریخی را بخواند، حتی نیاز نداشت که از کسی بخواهد «مکتوب واصله» را برایش بیاورد. کافی بود دو انگشت اشاره و وسط دست راستش را به سمت جیب آن کت خاکستری برده، مکتوبه را بیرون بیاورد و بعد همزمان با آنکه گلو صاف میکند و با شست راست، برگه کاغذ را صاف، و از رو بخواند.
انتهای پیام
نظرات