به گزارش ایسنا، تمایلات تاریخی و ذاتی سازمان مجاهدین خلق از یک سو و نوع فعالیتهای آن و لزوم برخورداری از حمایت یک کشور خارجی به بار نشست و این سازمان با انتخاب بدترین گزینه، حکومت عراق را به عنوان کشور پشتیبان و حزب بعث را به عنوان پدرخواندهی خود برگزید. این اقدام بعد از انتخاب مشی مبارزهی مسلحانه با جمهوری اسلامی اثرگذارترین حرکت سیاسی سازمان بود.
هرچند نشانههای روشنی از اشتراک منافع سازمان مجاهدین خلق و حکومت عراق به خصوص پس از ورود این سازمان به فاز مبارزهی مسلحانه علیه جمهوری اسلامی وجود داشت و رسانههای عراقی به خصوص رادیو بغداد بخشی از نیازهای تبلیغاتی این سازمان را برآورده میکردند، ولی کتاب «سازمان مجاهدین خلق ـ پیدایی تا فرجام» زمینههای همکاری این سازمان با عراق را به سال ۱۳۵۷ ارجاع میدهد.
زمانی که سازمان مزبور ساختمانی را در همسایگی سفارت عراق در تهران تصرف و دفتر مرکزی خود را در آنجا مستقر کرد نوعی همکاری میان این سازمان با حکومت عراق شکل گرفت، ولی پیوند ارگانیکی سازمان با عراق در ۱۹ دی ۱۳۶۱ روی داد. در این روز طارق میخائیل یوحنا عزیز معاون نخستوزیر عراق، در پایان دیدار سه روزهی خود از فرانسه به محل سکونت مسعود رجوی در منطقهی «اووزسواواز» فرانسه رفت و با وی گفت و گو کرد. در پایان این گفت و گوهای چهارساعته که «هانیالحسن» از کادرهای رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین و مشاور یاسر عرفات نیز در آن حضور داشت، بیانیهی مشترکی انتشار یافت.
نقش مشاور یاسر عرفات در دیدار رجوی با طارق عزیز
دربارهی نقش هانیالحسن باید گفت که طبق بیانیهی دفتر سیاسی سازمان، وی شخصی بوده که به رجوی توصیه کرده است با طارق عزیز ملاقات کند. هانیالحسن در طیفهای مختلف سازمان آزادیبخش فلسطین از جمله طیفهایی بود که به کادر رهبری عراق و به ویژه صدام حسین بسیار نزدیک بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس سفارت فلسطین عهدهدار ریاست دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در ایران شد.
هانیالحسن از جمله کسانی بود که با مسعود رجوی رابطهی دوستانه داشت، طوری که پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و وقوع حوادث خونین ایران و متعاقب آن فرار رجوی به پاریس در شهریورماه ۱۳۶۰، در فرانسه با رجوی ملاقات کرد.
با این حال، سازمان آزادیبخش فلسطین خبر این ملاقات را تکذیب کرد، ولی انتشار عکسها و دیگر شواهدی که حاکی از ملاقات آن دو بود، این سازمان را بر آن داشت تا ناچار اعلام کند این دیدار یک اقدام شخصی از طرف هانیالحسن بوده است.
در بیانیهی مشترکی که پس از دیدار طارق عزیز با مسعود رجوی انتشار یافت به علاقهمندی دو طرف برای دستیابی به صلح، دعوت طارق عزیز (به نمایندگی از صدام حسین رهبر عراق) از مسعود رجوی برای سفر به آن کشور و حمایت رجوی از اقدامات صلحطلبانهی حکومت عراق و درخواست وی از رهبران عراق برای رعایت امنیت مردم شهرها و روستاها و افراد غیر نظامی و عدم کمک مادی عراق به سازمان مجاهدین خلق اشاره شده است.
دستاوردهای پیوند سازمان مجاهدین خلق و حکومت عراق
در بیانیهای که سازمان مجاهدین خلق در توجیه این دیدار و در همان روز منتشر کرد این ملاقات اقدامی انقلابی و فوقالعاده شجاعتبار خوانده شده و همچنین مواردی چون «تغییر موازنهی قوای سیاسی در جنگ»، «فعال کردن نیروهای میهنپرست ارتش ایران علیه جنگ»، «ارتقای کیفی آلترناتیو شورای ملی مقاومت در سطح داخلی و بینالمللی»، از جمله دستاوردهای پیوند سازمان مجاهدین خلق و حکومت عراق عنوان شده است. در این بیانیه همچنین به این موضوع اشاره شده است که پیچیدهترین و مشکلترین بخش مذاکرات بین رجوی و طارق عزیز مصونیت شهرها و افراد بلادفاع بوده است.
سه روز پس از این دیدار نیز دفتر سیاسی و کمیتهی مرکزی سازمان مجاهدین خلق در بیانیهیی دستیابی به بیانیهی مشترک طارق عزیز و رجوی را یک پیروزی بزرگ سیاسی اعلام کرد و چند روز بعد از آن نیز شخص مسعود رجوی در دیدار با گروهی از روزنامهنگاران عرب در یک ارزیابی بسیار خوشبینانه، پیوند سازمان مجاهدین خلق با حکومت عراق را آغاز دگرگونی در موازنهی قوا بین دو کشور اعلام کرد.
در کتاب «سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام» دربارهی چگونگی نگرش عراق به سازمان مجاهدین خلق از یک سو و نگرش این سازمان در اعلام همبستگی با عراق آمده است: «در واقع، مجاهدین خلق در دامی افتادند که خود برای عراقیها تدارک دیده بودند؛ چرا که اینها مدعی بودند که یک سازمان سراسریاند که وظیفهی حفاظت از جان رئیسجمهور عزلشدهی ایران را به عهده گرفتهاند. واحدهای عملیاتیشان نیز در درون شهرها مشغول آماده کردن قیام مسلحانهی تودهیی میباشند. دولت جمهوری اسلامی نیز به زودی ـ با دست همین مجاهدین ـ سرنگون خواهد شد.» عراقیها چنین ادعاهایی را ـ در واقع ـ قبول نداشتند و وقعی هم بدان نمینهادند. آنچه برای آنان اهمیت داشت، عَلَم کردن آنها در مقابل مجلس اعلا (۱)بود.
دامی که دستگاههای اطلاعاتی عراق پهن کردند
دام اصلی را دستگاه اطلاعاتی عراق پهن کرد. این دستگاه، از طریق واسطههای آشنا ـ از جمله مسئول اطلاعاتی فرانسه ـ وارد چانهزنی جدیدی با سازمان شدند. موضوع این بود: اکنون که عراق در جنگ علیه ایران، مورد حمایت آمریکا و اروپاست، قرار گرفتن در کنار آن نهتنها به ضرر رجوی و گروه وی نخواهد بود، بلکه پذیرش مجاهدین خلق به عنوان آلترناتیو و جایگزین نظام جمهوری اسلامی، توسط عراق (یعنی یک دولت شناختهشده) راه را برای این پذیرش توسط متحدان اروپایی عراق و آمریکاییها نیز خواهد گشود.
چرا صدام راضی به دیدار رجوی شد؟
از جمله استدلالهای درونتشکیلاتی مجاهدین خلق برای قبول چنین اتحادی با عراق، این بود که میگفتند: «اگر بتوانیم ـ در بالاترین سطح ـ از عراقیها امتیاز بگیریم از همین ابتدا توانستهایم خود را به عنوان یک وزنهی سنگین مطرح کنیم.»
گروه رجوی، با شیوههای تبلیغاتی و شانتاژهای خاص خود، با پیامی، به عراقیها فهماندند که وقت چندانی ندارند و چه بسا ملاقات بعدی در تهران باشد و در آن موقع، مجاهدین دیگر در رأس قدرت هستند. صدام حسین معنای چنین پیامی را گرفت و با توجه به شرایط ویژهی جنگ در آن زمان (زمستان ۶۱) ـ که عراق در موضع ضعف قرار داشت و اغلب متصرفات را هم از دست داده بود ـ هیچ مانعی در مسیر ملاقات مقامات ارشد خود با سران سازمان احساس نکرد. سرانجام قرار شد مسائل فیمابین در سطوح بالا حل و فصل شود.
این توافق، برای صدام، به معنی گامی به جلو جهت کنترل و در اختیار گرفتن این گروه بود. گروهی که میتوانست در آینده نقشههای عراق را در ایران بهتر محقق سازد. البته، در ابتدا تصور این بود که حمایت و به رسمیت شناخته شدن سازمان توسط دولت عراق، موجب خواهد شد که سایر دولتها نیز چنان کنند، اما دیگر کشورها به چنین دامی فرو نیفتادند.
اولین پروژهی همکاری مشترک بین سازمان مجاهدین خلق و منابع اطلاعاتی عراق
حدود سه هفته بعد از این دیدار بود که بنا به اعلام یک منبع موثق، اولین پروژهی همکاری مشترک بین سازمان مجاهدین خلق و منابع اطلاعاتی عراق رقم خورد و تیمهایی از این سازمان با ورود به عراق به منظور تغییر نگرش اسرای ایرانی در اردوگاههای عراق، کارهای آموزشی و تبلیغاتی را شروع کردند.
این منبع در ادامه افزوده است که مسئولان عراقی اعلام کردهاند که اگر افراد سازمان بتوانند اسرای ایرانی را از نظر روانی آماده کنند آنها حاضر هستند این اسرا را به سازمان تحویل دهند.
پی نوشت:
(۱) - مجلس انقلاب اسلامی عراق تشکیلاتی بود که معارضین مسلمان عراقی در آذرماه ۱۳۶۰ به رهبری آیت الله سیدمحمود هاشمی و حجتالاسلام محمدباقر حکیم و به کمک جمهوری اسلامی ایران با هدف مبارزه علیه دولت بعثی عراق و سرنگونی آن راهاندازی کردند.
انتهای پیام
نظرات