به گزارش ایسنا، عکسهای تالار سلام را در حالی با افتخار دست به دست بازنشر میدهیم که مراقبان کاخ جهانی گلستان تلاش میکنند با بستن در تالار عاج، از شکستناش جلوگیری کنند. یا چرا راه دور برویم موزه ملی ایران در حالی هر روز عکسهای تکراری از صفهای طولانی و حضور بیش از حد مردم برای دیدن نمایشگاه لوور منتشر میکند که وقتی پا به نمایشگاه میگذاریم احتمالا از ۵۶ شیءتاریخی چیزی حدود ده اثر را نمیتوانیم با دقت و حوصله ببینیم و با فشار جمعیت باید موزه را ترک کنیم!
در سالهای گذشته، به نظر میرسد هر موزه یا بنای تاریخی که آمار بیشتری از میزان بازدیدِ بناهای تاریخی اعلام کند، انگار برنده میدان است. رقابت راه انداختهاند در تصاویر و خبرها، تا نشان دهند بنای تاریخی که مدیریتاش را بر عهده دارند از دیگر بناهای تاریخی بیشتر مورد توجه بوده و امسال بیشتر از پارسال گردشگر یا مسافر نوروزی وارد آن شدهاند.
این در حالی است که تصاویر منتشر شده از بناهای تاریخی که قرار است برنده این رقابت باشند بیشتر یک درد دارند تا حس افتخار. دردی که بدون توجه به وضعیت بناهای تاریخی اجازه میدهیم مسافران نوروزی و گردشگران به قول معروف تا خِرخِرهی آن بنا، وارد محوطهی تاریخی شوند و نه تنها هیچ کدام نمیتوانند به درستی پولی که برای بازدید از یک بنای تاریخی دادهاند را استفاده کنند، بلکه هیچ بهرهای هم از دیدن آن بنای تاریخی نمیبرند.
و به نظر میرسد به همین دلیل باید با استفاده از ضربالمثل «گهی پشت به زین و گهی زین به پشت» رسانهها باید نوشتارشان برای ایجاد انگیزه بین مردم در بازدید از بناهای تاریخی را تغییر دهند،تا به روزی نرسیم که به جای دادن آمار میزان ورود مخاطبان به بناهای تاریخی، امار وضعیت بناهای تاریخی را از حضور بیرویه انها به این محوطهها بدهیم.
با بحران در موزهها مواجهیم نه افتخار
رضا دبیرینژاد، کارشناس موزهدار در گفتوگو با ایسنا وضعیت کنونی در موزههای کشور را به یک بحران تشبیه میکند، بحرانی که به جای برطرف کردنش در موزهها در حال تشدید آن هستیم.
مدیر موزه ملک میگوید: به نظر میرسد از دید متولیان میراث فرهنگی و گردشگری، نوروز به یک بحران تبدیل شده که فقط منتظر سپری شدن آن هستند تا خطری برای محوطهها و موزهها ایجاد نشود. اما آنها از فرصت به دست آمده استفاده نمیکنند و بیشتر به این فکر هستند که به رتق و فتق امور بپردازند.
او مشکل عمده در این میان برای بناها و موزههای تاریخی و حتی محیط زیست را از یک سو تعریف نکردن یک میزان حجم و سطح بازدید و استانداردها میداند و میگوید: از سوی دیگر کسی به این فکر نمیکند که بناهای تاریخی مانند کاخ گلستان، باغ فین کاشان و برخی از عمارتها و فضاهای تاریخی برای رفت و آمد و حضور افرادِ کم تعبیه شدهاند، نه حجم بالای افراد که هر کدام رفتارهای متفاوتی و حتی آلودگیها و ویروسهای متفاوتی را با خود در محیطهای مختلف منتقل میکنند.
وی با اشاره به تجربههایی که از حضور گردشگران در محیطهای تاریخی متفاوتی داشته، بیان میکند: در چند سال گذشته میدیدم که برخی از بازدیدکنندگان در تالار آینه کاخ گلستان با انگشت خود به زیر آینهکاریها فشار وارد میکردند تا با کندن آینهها زیر آنها را ببینند، یا پیش از آن حتی در زیرزمین مسجد شیخ لطفالله به چشم خود دیدم که خانوادهای کودک خود را روی منبر فرستاد تا بالا و پایین بپرد و از آن فیلم بگیرند.
کسی به این فکر نمیکند که بناهای تاریخی مانند کاخ گلستان، باغ فین کاشان و برخی از عمارتها و فضاهای تاریخی برای رفت و آمد و حضور افرادِ کم و کاربریهای خاصی تعبیه شدهاند، نه حجم بالای افراد با رفتارها، آلودگیها و ویروسهای متفاوتاو یادگارینویسیهای مخاطبان در عالیقاپو را موضوع دیگری میداند که تا سالها ادامه داشته است.
وی با تاکید بر لزوم تعریفِ سقفِ استانداردهای موزههای دستکم برای موزههای بزرگ مانند موزه ملی ایران، تاکید میکند: حضور مخاطبان موزه در یک محیط قدیمی و سربسته با خود تغییر رطوبت و دما به همراه دارد، بنابراین آسیبهای فیزیکی و محیطی زیادی به موزهها وارد میشود.
دیدمان به موزهها، مصرفگرایی شده
این موزهدار با بیان اینکه در حال حاضر نسبت به آثار تاریخی و موزهها به دید مصرفگرایی برخورد میکنیم، ادامه میدهد: حتی نوعِ نگاه به مصرفگرایی و پدیدههای یک بار مصرف یا مصرف شونده، کوتاه مدت است و نگاهِ بلند مدتی در این زمینه نداریم.
وی میافزاید: به نظر میرسد پلان مدیران هر کدام از بناهای تاریخی فقط رکورد زدن برای حضور گردشگر و مسافر در دوره مدیریت خود است، در حالی که هر موزه حداکثر باید یک رِنجِ مشخص داشته باشد.
وقتی بحران نداریم که نگاهمان علمی شود
به اعتقاد او؛ اگر یک موزه امسال ۱۰۰هزار بازدیدکننده دارد نباید تلاش کند که سال دیگر آن آمار را به ۲۰۰ هزار نفر برساند، که اگر این اتفاق رخ دهد یک خطا رخ داده است و نه موفقیت.
دبیرینژاد تاکید میکند: اگرنگاه علمی و استاندارد داشته باشیم و تغییر آمار موفقیت تلقی نشود، بلکه آن را یک خطر و بحران تلقی کنیم به جایگاهی میرسیم که دیگر این نوع تعریفهای کمّی از پدیدهها صورت نمیگیرد.
اگرنگاهمان علمی باشد، حضور این میزان مخاطب در بناهای تاریخی بحران تلقی میشود، نه موفقیت.
معتقدند، موفقیم چون هر سال آمارِ سفر بیشتر میشود!
این کارشناس موزهدار اما مشکل این میزان حضور در بناهای تاریخی را در جای دیگری میبیند.
او به ایسنا میگوید: مشکل عمده این است که فکر میکنیم رشد کمّی در گردشگری نشانهی موفقیت در آن است، فکری که آن را به تبع ناتوانی و جبران ورود گردشگرِ خارجی داریم، بنابراین تلاش میکنیم تا بگوئیم در گردشگری رشد میکنیم و موفق هستیم چون هر سال آمارِ سفر بیشتر میشود.
مسافرانی که پیکنیک هفت روزه راه میاندازند
او با بیان اینکه در فصلهای پیک سفر، به خصوص نوروز بسیاری از افراد را نمیتوان گردشگر محسوب کرد، بلکه آنها فقط مسافران نوروزیاند، ادامه میدهد: در نوروز میبینیم هر کس با وسایل مختلفی مانند کامیون، چادر یا وسایل پیکنیک با خانواده خود به خارج از شهر میرود و حتی غذای خود را همراه میبرد، بنابراین مسافری که نه اقامتگاه میگیرد، نه غذای محلی و نه صنایعدستی میخرد، جنبه صنعتی و اقتصادی ندارد که بتوان آن را گردشگر محسوب کرد.
وی این دسته از مسافران را افرادی میداند که فقط به دنبال تفریحاند نه دیدن بناهای تاریخی و ادامه میدهد: آنها یک پیکنیک هفت روزه راه میاندازند. پیکنیک بلند مدتی که در آن نه به صنایع دستی کمک میکنند، نه دنبال یادگیریاند و نه میخواهند با فرهنگ بومی منطقه مواجه شوند و حتی در معنای بدیهیترین وجه گردشگری، یعنی شکمگردی هم ورود نمیکنند، بنابراین تمام مختصات و توقعاتِ یک گردشگر برای این مسافران نوروزی کمتر دیده میشود یا لااقل هدف آنها گردشگری نیست.
دبیرینژاد میافزاید: از سوی دیگر گروههای متولی گردشگری در کشور، دنبال بالا بردن آمار گردشگریاند تا حرف از رشد سفر داشته باشند و سرجمع بازدیدکنندگان آثار تاریخی را بالا ببرند تا وقتی آمارِ همه مسافران نوروزی را جمع میکنند بتوانند جبران چهار ماه از سال را هم کرده باشند.
وقتی در یک روز ۲۷ هزار نفر به بنای تاریخی میروند، کدامیک از این افراد بهرهای فرهنگی از آن بنا میبرند؟این موزهدار با اشاره به آماری که در طول نوروز و حتی بعد از سفرهای نوروزی توسط مسئولان کاخ موزهها و محوطههای تاریخی ارائه میشود که مثلا روزی ۲۵ تا ۲۷ هزار نفر از یک بناهای تاریخی دیدن کردهاند، اظهار میکند: در این میان اگر آسیبی که با ورود این جمعیت انبوه به بناهای تاریخی وارد میشود را نادیده بگیریم، به این نکته نیز باید بیندیشیم که وقتی این تعداد جمعیت به یک بنای ۳۰۰ متری وارد میشوند، علاوه بر آسیبها، واقعا آن افراد میتوانند چه چیزی از آن محیطِ تاریخی را ببینند؟
به گفتهی او، قطعا نمیتوانند هیچ تماشا و بهرهای از محوطه داشته باشند. فقط جایی میروند که بگویند رفتهاند و بحث تشخص اجتماعی مطرح شود.
متولیان در شکل حداقلی باید به فکر حفاظت از بنا باشند
دبیرینژاد ادامه میدهد: از سوی دیگر نهادهای متولی که در شرایط عادی توانایی ارائه خدمات عادی مانند بروشورِموزه یا راهنما را ندارند، زمانیکه در نوروز حجم بازدیدکننده پنج یا ۱۰ برابر است، اگر بخواهند خیلی بیشتر از حد خود هم تلاش کنند در شکل حداقلی فقط به نگهبانی از بنا فکر میکنند تا امنیت را کنترل کنند.
وی اضافه میکند: در این شرایط حتی بهبود خدماترسانی هم انجام نمیشود و جالب اینجاست که مسئولان موزهای فشار را به نیروهای کف سازمانی و موزهها وارد میکنند و ساعات کاری را در نوروز افزایش میدهند اما به آن نیروی سازمانی هیچ اهمیتی داده نمیشود.
چه قدر به نیروهای انسانی در موزهها اهمیت داده میشود؟
او با اشاره به اینکه برای زیاد یا کم کردن ساعتِ بازدید از موزهها در دیگر کشورها دستکم به یک ماه فکر و برنامهریزی نیاز دارند، ادامه میدهد: اما در ایران یک روز مسئولی با حضور در موزه و مواجه با حجم عظیمی از بازدیدکنندگان و مسافران نوروزی اعلام میکند که از فردا فلان موزه تا پاسی از شب فعال خواهد داشت.
به گفتهی مدیر موزه ملک، این دستورها در حالی داده میشود که در این میان اصلا به نیروهای انسانی موزهای فکر نمیشود، به این که این افراد نیز نیازهای انسانی دارند، زمانی که یک نفر باید ۱۰ ساعت کار کند، دست کم یک ساعت قبل و بعد از کار نیز در این زمینه فعال است، از سوی دیگر او قطعا به استراحت نیز نیاز دارد تا صبح فردا هم بتواند همان خدمات را به بهترین نحو به بازدیدکنندگان ارائه دهد.
نگاهِ به گردشگری از بالا در سطح کلان است، اما نگاهِ از پایین به این صنعت اوضاع را آشفته نشان میدهد وی تاکید میکند: بروز این اتفاقات نتیجتا باعث نارضایتی بین نیروها میشود و نیروی ناراضی خودبه خود اشتیاقی به خدماترسانی نخواهد داشت. یعنی این تصمیمیگیری ناخوادگاه نارضایتی در نیروهای متولی را به دنبال دارد، اتفاقی که خود ایجاد دافعه میکند.
او مشکل را در این نکته میداند که نگاهِ به گردشگری از بالا کلان است، اما نگاهِ از پایین به این صنعت اوضاع را آشفته زمان و آشفته وضعیتی نشان میدهد که بسامان نیست.
کجای دنیا مردم با ماشین ساحلگردی میکنند؟
وی با تاکید بر اینکه هیچگاه از اوضاع نابسامان اتفاق و نتیجه سامانمندی به وجود نمیآید، میگوید: در نوروز امسال به چشم دیدم که حجم عمدهای ماشین در تنها ساحل بکر منظر فرهنگی شهر بندرعباس کنار دریا و جایی که مردم در حال پیادهرویاند، ماشینگردی میکنند. فضایی که هیچ جای سوزن انداختن ندارد. کجای دنیا مردم با ماشین کنار ساحل میروند؟
ما منابعمان را نابود میکنیم و دیگر کشورها حفاظت
دبیرینژاد در ادامه به وضعیت جزیره هرمز اشاره میکند و میگوید: در جزیره هرمز که شهرت آن به خاکهای رنگی جزیره است، امروز به حجم عمده توریست خاک جزیره را میفروشند. این در حالی است که اگر این حجم توریست هر کدام ۵۰ گرم خاک با خود از جزیره بیرون ببرد، ظرفِ کمتر از چند سال آن منبع شگفتانگیز در جزیره تمام میشود، درست مانند وضعیت امروز که برخی از خاکهای رنگی جزیره که مانند خاک زرد، نایاب شدهاند.
او در ادامه اما به رفتار یک کشور افریقایی با صدف اشاره میکند و میافزاید: صدف برای این کشور یک سرمایه ملی محسوب میشود، چند سالی است که هیچ کس حق خروج صدف از کشور را ندارد، اما ما در ایران و در جزیره هرمز به راحتی اجازه میدهیم تا توریستها خاک، صدف و گونههای گیاهی از جزیره ببرند، کنار ساحل ماشینسواری کنند و حجم آلودگیهای زیاد را به وجود آورند، کدام یک از این اتفاقات را میتوان رفتاری از سوی گردشگر یا تلاش برای رشد گردشگری تلقی کرد؟
نوروز زمانی برای رقابت و رکورد زدن
وی ضعیت کنونی در نوروز هر سال را یک رقابت رکوردزنی توصیف میکند و میگوید: تقریبا از ۱۰ سال پیش و بعد از ادغام سازمان میراث فرهنگی و گردشگری این اتفاق آغاز شده و تا امروز ادامه دارد، آمارهایی که هیچگاه نمیتوان گفت کدام حجم واقعیاند و نتیجتا بیشتر از منافع ضرر دارند.
نه آموزش میبینند، نه روح فرهنگ در انها تقویت می شود و نه کسب تجربه میکنند، فقط به پیکنیک میروندمدیر موزه ملی ملک تاکید میکند: در این شرایط نه روی بحث کودک و نوجوان در بازدید از بناهای تاریخی کار میکنیم که بگوئیم در حال آموزش به نسلهای بعدی هستیم و نه آموزش فرهنگی میدهیم و نه بازدید به معنای واقعی رخ میدهد تا روح فرهنگی و هویت ملی تقویت شود و نه احترام به فرهنگ و نه کسب تجربه فرهنگی رخ می دهد، چون نه شکمگردی، نه خرید سوغات و صنایع دستی و نه اقامت در مکانی فرهنگی وجود دارد، تا تجربهاش رخ دهد.
به گفتهی دبیرینژاد، در این شرایط هیچ کدام از این موارد ارزش فرهنگی ندارند و صراحتا امتیاز بالایی نمیگیرند.
گزارش از سمیه ایمانیان - ایسنا
انتهای پیام
نظرات