آلودگی هوای تهران و کلانشهرهای دیگر امروز ناشی از عملکرد تکتک ما شهروندان است. البته در این میان مسئولان مربوطه که میتوانند بیشترین نقش را در بهبود وضعیت آلودگی هوا داشته باشند، بهتر است صریحتر و شجاعانهتر اقدام کرده و تنها دست به دامان کائنات نشوند. پنجشنبه شب گذشته دعای باران مستجاب شد و باد و باران، تهران را برای ساعاتی از دست آلودگی هوا خلاص کرد. دیروز صبح هم هوای تهران پاک بود اما متاسفانه با افزایش غلظت آلایندهها دوباره کیفیت هوای تهران به شرایط ناسالم برای گروههای حساس رسید.
هر چند که در روزهای متداوم آلودگی هوا مفاهیمی مانند «گروههای حساس» نیز نیاز به بازتعریف دارد. همان طور که دستورالعملهای پایش آلودگی هوا محتاج بازبینی اند. چون در روزگاری که طبق استاندارهای بینالمللی، باید بالاترین شاخص کیفیت هوا محور تصمیمگیری برای شهر قرار گیرد، تهران استثنا واقع شده و در این شهر میانگین شاخص کیفیت هوا مبنای عمل قرار میگیرد. طبیعی است در صورتی که تصمیمگیری برای شهر تهران با استانداردهای جهانی تطابق داشته باشد؛ تمهیدات هم تغییر کرده و لابد تصمیمات اتخاذ شده از سوی کمیته اضطرار آلودگی هوا در حد تعطیلی مدارس نخواهد بود و قطعا در صورت فراگیرتر شدن تصمیمات، تعداد شهروندان بیشتری از آسیبهای ناشی از آلودگی هوا مصون خواهند ماند.
هر چند که قبل از هر تصمیمگیری در مورد شاخص آلودگی هوا، لازم است همه نقاط تهران و سایر کلانشهرها به ایستگاههای مدرن و البته آنلاین پایش آلودگی هوا مجهز شوند. اگر بتوانیم مشت را نمونه خروار فرض کرده و تنها وضعیت استان تهران را به لحاظ کمیت و کیفیت ایستگاههای پایش آلودگی هوا بررسی کنیم؛ متوجه میشویم که از بین ۱۵ شهرستان استان تهران تنها در ۹ شهرستان سیستمهای سنجش آلایندگی هوا مستقر است و جالب است بدانید که برخی از همین ایستگاههای سنجش آلایندگی هوا در استان تهران به درستی کار نمیکنند و گاه از ارائه آمار دقیق شاخص کیفیت هوا به طور روزانه ناتوان هستند. بنابراین احساس خطر و هشدار به سازمان محیط زیست در مورد خرابی احتمالی دستگاههای پایش آلودگی هوا در تهران و سایر کلانشهرها امری طبیعی است.
عجیب اینکه این وضعیت نابسامان در ایستگاههای پایش کیفیت هوا در شرایطی است که سالها از تشکیل کارگروه «ملی» کاهش آلودگی هوا با حضور دستگاههای مختلف از سازمان محیط زیست گرفته تا پلیس از وزارت صنعت تا نفت و بهداشت و ... میگذرد و ابتداییترین کار یعنی تجهیز شهرها به سیستمهای پایش آلودگی هوا هنوز مورد اهتمام قرار نگرفته و مسئولان محیط زیست نیز همچنان از بیپولی ناله میکنند. گویا تاکنون برای کاهش آلودگی هوا تنها به کارهایی بسنده شده که بار مالی برای دستگاهها به بار نیاورد. چون علاوه بر کمتوجهی بر ضرورت استقرار تجهیزات مدرن به منظور پایش آلودگی هوا، اجرای مصوبات هم از تعلل دستگاهها رنج میبرد.
جالب توجه اینکه، در چند سال گذشته مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست بارها مصوبات کاهش آلودگی هوا مانند حذف موتورسیکلتهای کاربراتوری و نصب فیلتر دوده روی دیزلها را در بوق و کرنا کرده، جشن پیروزی گرفته و به این دستاوردها بالیدهاند. البته قطعا دعای خیر همه ایرانیان پشت سر تک تک مدیرانی است که در این حذف و نصبها نقش داشتند، اما خب که چه؟ این مصوبات خوش آب و رنگ نباید اجرایی شود؟ لابد که مصوبه فقط برای پر کردن محتوای نشستهای خبری معاونان و روسا نبوده است. سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان ناظر اجرای این مصوبات باید پاسخگوی این سئوال باشد که بعد از گذشت یک سال از ابلاغ و لازمالاجرا شدن این مصوبات به ظاهر خوش عاقبت، سرانجام چه بلایی بر سر آنها آمد؟
چرا این مصوبهها با اما و اگر بخش صنعت کشور وتو شد؟ چرا بعد از دخل و تصرفهای غیر معقول همان ته مانده مصوبه هم به اجرا نرسید؟ دیگر بر همگان روشن شده که گادفادرها مانع اجرای این قوانین هستند. همان پدرخواندههایی که عیسی کلانتری در آبان ماه امسال از شر آنها به بهشت شورای شهر پناه آورده و خواستار اراده و عزم همگان برای مقابله با آنها شد. و پس از او مسعود تجریشی-معاون محیط زیست انسانی سازمان محیط زیست- طی یک معارفه جنجالی، صنعت خودرو و سوخت را به عنوان گادفادرهای کشور که مانع اجرای قوانین میشوند؛ معرفی کرد و توان لابیگری این گروهها را مثال زدنی دانست. از اینها روشنتر؟ تا چه زمانی و تا کجا قرار است منافع عمومی فدای منافع گروهی شود؟
البته دلمان خوش بود به عیسی کلانتری. با خود فرض میکردیم اگر این مدیر اجرایی قوی به زعم برخی فعالان محیط زیست تخصص محیط زیستی ندارد اما حداقل صراحت بیان دارد و به زودی با زبان تند و تیزش از پس گادفادرها برمیآید و همه منفعتطلبان را که راه نفس مردم را سد کرده اند؛ به طرفهالعینی قلع و قمع میکند. اما افسوس که کار به جایی رسید که رئیس سازمان محیط زیست به جای روشنگری در حوزه کاریش، به جای اینکه پرده از چهره شوم منفعتطلبیهای گروهی بردارد و موانع پیش روی اجرای قوانین کاهش آلودگی هوا را بیپروا با مردم در میان گذارد و از مردم ایران خواست که برای وزش باد دعا کنند.
"رئیس سازمان محیط زیست گفت: مگر میشود سوخت و خودرو را حذف کرد؟" این اظهارنظر از سوی کسی که برای حراست از محیط زیست کشور و برای تحقق آسمان آبی و پاک انتخاب شده، آن هم از سوی یک دولت محیط زیستی، پذیرفتنی نیست اما با این حال در قامت یک رسانه منتقد به عملکرد مسئولان در حوزه آلودگی هوا، کضم غیظ کرده و پاسخ میدهیم که شما درست میگویید، خیر، نمیشود؛ سوخت و خودرو را از حیات و رفاه مردم حذف کرد. اما میتوان مقابل تولیدکنندگان وسایل نقلیه آلاینده ایستاد، میتوان مصوبه حذف موتورهای آلاینده کاربراتوری را اجرا کرد. میتوان به مردم قول داد که سازمان محیط زیست حافظ حقوق مردم است و بر خرابکاریهای بخش صنعت پوشش نخواهد گذاشت. برای همین هم مقتدرانه بالای سر صنعت ایستاده و مانع از تولید موتورسیکلتهای انژکتوری ناقص و غیر استاندارد میشود.
نمیتوان خودرو و سوخت را حذف کرد اما میتوان دیزلیها فوق آلاینده را با اجرای مصوبه «نصب فیلتر دوده» حذف کرد. برای همین هم سازمان میتواند پایش را در یک کفش کرده و نصب فیلتر دوده روی وسایل نقلیه دیزلی را خواستار شود. تاکید میکنم فیلتر دوده نه پوسته فیلتر دوده.
نمیتوان خودرو و سوخت را حذف کرد اما میتوان با بازرسی دقیق و مکرر از خط تولید وسایل نقلیه، از ورود دستگاههای کمکیفیت آلاینده جلوگیری کرد. برای همین هم سازمان میتواند علاوه بر تست نمونه اولیه، در تولید انبوه تعدادی از دستگاهها را به طور رندوم از خط تولید بیرون کشیده و تست کند.
شاید پاسخ دهند که این همه توقع از یک سازمان (به قول آقای کلانتری) مستضعف، توقعات زیادی است. پیشنهاد میکنم سازمان محیط زیست و به ویژه عیسی کلانتری با صراحت لهجه و به دور از انفعال در برابر گادفادرها، علاوه بر بیان دقیق نیازهای مالی و تخصصی سازمان، موانع پیش روی خود را فهرست کند. طبق تجربه تاریخی، تنها در این شرایط است که مردم پشت به پشت او ایستاده و تا اجرای کامل قوانین همراهش خواهند بود. در غیر این صورت اگر زمان هم بگذرد، باد هم بوزد، باران هم ببارد، تاریخ فراموش نمیکند و فراموش نمیشود.
البته شب گذشته عیسی کلانتری در جریان کارگروه ملی کاهش آلودگی هوا خستگی از تنمان زدود و بارقه امید در دلمان زنده کرد. او از وضعیت نابسامان کامیونها و اتوبوسهای فرسوده شهر سخن گفت و برای اولین بار تولید ۵۰۰ هزار موتورسیکلت کاربراتوری را نقد کرد. او از بازپسگیری حق و حقوق مردم سخن گفت و قول داد که تکلیف خود را با زیادهخواهیهای بخش صنعت مشخص خواهد کرد. امید که این سخنان مقدمه برای خروج سازمان محیط زیست از انفعال باشد.
الغرض؛ آلودگی هوا گرچه بخشی از معضلات متعدد محیط زیست ایران است، امابه دلیل مداخله غول های قدرت و ثروت به یک مسئله حیثیتی تبدیل شده. بنابراین چنانچه سازمان محیط زیست از این ماموریت سربلند بیرون آید، با یک تیر دو نشان زده و علاوه بر حل مشکل آلودگی هوا، می تواند زین پس خود را در قامت یک دستگاه مقتدر نشان داده و به یک حرکت تاریخی دست یازد. حرکتی که به مثابه تولد دوباره برای محیط زیست کشور خواهد بود و سازمان محیط زیست دیگر چهرهای ضعیف و منزوی نخواهد داشت. به قطع این مرحله در تقویم محیط زیست کشور مبدا قرار خواهد گرفت.
از جان امید دارم نه تنها عیسی کلانتری بلکه تک تک مدیران و کارشناسان سازمان جامه تازه ای به تن کرده، گرد رخوت و رکود را از این سازمان بشویند و شجاعانه حق مردم را باز پس گیرند، حتی اگر این جامه بر تنشان پاره پاره شود.
ایسنا-زینب رحیمی
انتهای پیام
نظرات