به گزارش ایسنا، در تاریخ ششم آبان ماه امسال زنی با مراجعه به کلانتری 176 حسن آباد به مأموران اعلام کرد که پسرش به نام غلامرضا متولد سال 1362 در ساعت 16 روز قبل از منزلش واقع در حسن آباد بیرون رفته و هنوز به خانه بازنگشته است که درپی این اظهارات پرونده مقدماتی با موضوع فقدان فرد تشکیل و به دستور رئیس شعبه 102 دادگاه عمومی فشافویه ، برای رسیدگی در اختیار پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
با آغاز تحقیقات از خانواده فقدانی، همسرش به نام سمیه متولد 1367 در اظهارات اولیه به کارآگاهان گفت: شوهرم به دنبال گنج از خانه بیرون رفته است، او حدود ساعت 10:30 تا 11 روز جمعه پنجم آبان با من تماس گرفت و گفت که بالای بلندی یک کوه ایستاده و زیر پایش دره عمیقی است که در آنجا به دنبال آثار و علائم نقشه گنج میگردد و پس از اتمام کار تا چند ساعت دیگر به منزل خواهد آمد اما پس از آن دیگر اطلاعی از وی ندارم.
با توجه به اظهارات همسر فقدانی مبنی بر اینکه همسرش به انگیزه جستجوی گنج از خانه خارج شده ، کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی و همچنین تحقیق از اعضای خانواده فقدانی یکی از دوستان غلامرضا به نام سعید متولد 1365 را در این خصوص شناسایی کردند که از حدود یک سال و نیم گذشته با غلامرضا آشنا شده و در ادامه روابط نزدیک خانوادگی پیدا کرده بودند .
سعید پس از حضور در پایگاه نهم پلیس آگاهی ضمن تأیید موضوع جستجوی گنج توسط او و غلامرضا به کارآگاهان گفت: سال گذشته من و غلامرضا برای اینکه یک شبه راه صد ساله را طی کنیم به دنبال گنج در منطقه حسن آباد رفتیم اما پس از گذشت مدتی دست از پا درازتر برگشتیم و من شخصا در این موضوع بیش از 7 میلیون تومان هزینه کردم. به اصرار پدر، مادر و همسرم دیگر به دنبال این برنامه نرفتم اما اخیرا چند روزی بود که غلامرضا صحبت نقشه گنجی را می کرد که به دنبال آدرس آن بود ؛ چند بار از من درخواست کرد تا با او بروم اما من زیر بار نرفتم و همین موضوع باعث ناراحتی غلامرضا از من شده بود.
سعید که یک مغازه سیم پیچی در منطقه حسن آباد دارد ، در ادامه به کارآگاهان گفت : من یکی از دوستان غلامرضا هستم و روز جمعه از مفقود شدنش باخبر شدم، از آن زمان دیگر هیچ خبری از او ندارم ؛ غلامرضا روز پنجشنبه برای مغازه ام سیم خریده بود و از بعداز ظهر پنجشنبه دیگر از او اطلاعی ندارم و او را ندیده ام.
در شرایطی که تحقیقات اولیه همگی حکایت از آن داشت که فقدانی برای جستجوی گنج از خانه خارج شده و پس از آن بازگشتی به خانه نداشته اما کارآگاهان در ادامه تحقیقات از خانواده غلامرضا اطلاع پیدا کردند که او اختلاف شدیدی با همسرش داشته و به همین علت بارها به مراجع قضایی مراجعه داشتند.
با تغییر روند رسیدگی به پرونده، تحقیق در خصوص اختلافات فقدانی با همسرش در دستور کار کارآگاهان پایگاه نهم آگاهی قرار گرفت و همسر فقدانی با تأیید اختلافات خود با همسرش مدعی شد که این اختلافات به پایان رسیده اما در ادامه لب به اعتراف گشود و در اولین روز آذر اعتراف کرد که از مرگ همسرش اطلاع دارد اما هیچ دخالتی در آن نداشته و به اصرار سعید مجبور به سکوت شده است .
همسر فقدانی در اظهارات جدیدش به کارآگاهان گفت : سعید حدود یک سال و نیم پیش وارد زندگی من و همسرم شد، اول با همسرم دوست بود اما کم کم به صورت خانوادگی وارد زندگی ما شد و رفت و آمد می کردند تا اینکه متوجه علاقه سعید به خودم شدم. سعید چندین بار از من خواست تا از غلامرضا جدا شده و با او زندگی کنم که با شدت پیدا کردن اختلافات من و همسرم ، سعید از این فرصت استفاده و مرا تحریک به گرفتن مهریه از غلامرضا کرد. حتی یک بار نیز به مادرم گفته بود که قصد دارد بلایی سر غلامرضا بیاورد اما من مخالفت کردم ولی او خیلی درباره این موضوع صحبت می کرد و به من میگفت که سرانجام این کار را انجام می دهد .
سمیه در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت: روز جمعه همسرم سرکارش بود که با من تماس گرفت و گفت که پیش سعید رفته و چند ساعت دیرتر می آید، روز جمعه سعید و همسرم با هم بیرون رفته بودند تا اینکه سعید به من اطلاع داد بلایی را که گفته بود سر غلامرضا آورده اما به دلیل آنکه من دل شنیدنش را نداشتم ، توضیحی به من نداد .
با توجه به اظهارات اخیر همسر فقدانی، سعید در همان روز دستگیر و برای انجام تحقیقات به پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد، سعید که متأهل است ، ضمن تکذیب اظهارات سمیه مبنی بر داشتن علاقه عاطفی نسبت به سمیه مجددا مدعی شد که از غلامرضا هیچ اطلاعی ندارد اما در ادامه تحقیقات اظهارات جدیدی را بیان کرد.
وی در اظهارات جدیدش به کارآگاهان گفت: ساعت 9 صبح روز جمعه با ماشین غلامرضا برای گرفتن عکس به کوه رفتیم و پس از آن غلامرضا به محل کارش در حسن آباد برگشت تا اینکه مجددا ساعت چهار بعدازظهر با هم به کوه برگشتیم. غلامرضا به دنبال آثار و علائم می گشت و به همین علت از دره پائین رفت تا داخل دره را ببیند که ناگهان سنگ زیر پایش سر خورد و به پائین دره پرتاب شد . خیلی ترسیده بودم. برای کمک به غلامرضا به پائین دره رفتم اما وقتی بالای سرش رسیدم متوجه شدم که او فوت کرده است. از ترس اینکه نگویند غلامرضا را کشته ام، با ماشین غلامرضا به خانه برگشتم و ساعت 11 شب ماشین غلامرضا را داخل پارکینگ خانه اش رها کرده و به خانه خودم رفتم .
در شرایطی که سعید در اظهاراتش مدعی شده بود که هیچ دخالتی در مرگ غلامرضا نداشته و او صرفا به واسطه یک اتفاق از بالای دره سقوط کرده اما در ادامه لب به اعتراف گشود و به طراحی نقشه جنایت و کشاندن مقتول به محل جنایت اعتراف کرد و گفت که این اقدام را به اصرار همسر مقتول انجام داده است. سعید در اظهارات جدید مدعی شد : سمیه به واسطه اختلافات شدیدی که با غلامرضا داشت از من درخواست کرده تا این کار را تا پیش از برگزاری جلسه دادگاهشان برایش انجام دهم .
سعید در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: صبح روز جمعه و به بهانه عکس گرفتن ، غلامرضا را به دره ای در حوالی کوه های آرات بردم تا کارش را تمام کنم اما قادر به این کار نشدم. به شهر برگشتیم ؛ سمیه پس از اینکه متوجه شد که درخواستش را انجام ندادم ، به من فشار آورد که باید این کار را برایش انجام دهم تا اینکه نهایتا تسلیم خواسته او شدم و مجددا غلامرضا را به داخل دره کشاندم ؛ غلامرضا بالای دره ایستاده بود و دنبال آثار و علائم می گشت که او را از عقب هل داده و به داخل دره انداختم ؛ ... ؛ به پائین دره رفتم ؛ غلامرضا فوت کرده بود ؛ به سرعت به شهر برگشتم و ماشین غلامرضا را سر جایش پارک کرده و خودم به خانه برگشتم.
بر اساس اعلام مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی پایتخت، سرهنگ کارآگاه حسین زارع، رئیس پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : با توجه به اعتراف صریح متهم اصلی پرونده تیم فقدان پایگاه نهم پلیس آگاهی به محل ارتکاب جنایت اعزام شده و در بررسی محل موفق به کشف بقایای به جای مانده از مقتول شدند . در ادامه هر دو متهم با قرار بازداشت موقت و با موضوع قتل عمـد و به منظور انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.
انتهای پیام
نظرات