به گزارش ایسنا، نیک رابرتسون، دبیر بخش سیاست بینالملل سیانان در گزارشی مینویسد: شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان به صورت بیرحمانهای آن مخالفانی را که میان او و تخت پادشاهی ایستادهاند، خنثی میکند. ظهور ناگهانی بن سلمان در قدرت گمانهزنیهایی را درباره سقوط ناگهانی او و ایجاد هرج و مرج در خاورمیانه به وجود آورده است. منتقدان نگرانند که شاید او در آستانه کودتای نرم باشد تا پدر ۸۱ سالهاش را از قدرت کنار بگذارد اما مطالعات بیشتر نشان میدهد که شاید او بازی محتاطانهتری را در پیش گرفته باشد.
هر کدام از حرکتهای ماکیاولیستی او برای ترمیم دولت و وعدههای اقتصادی و اجتماعی و اکنون هم بازداشت شاهزادگان و افراد پرنفوذ، یک گام عمیق در هر زمانی بوده است. اینکه او اکنون جای پدرش را میگیرد و یا در سالهای آتی، تفاوت چندانی در اصل موضوع این منطقه که همانا درگیری میان عربستان و دشمن منطقهای آنها ایران است، ندارد. وقوع کودتا در ریاض میتواند تاثیراتی فراتر از مرزهای این پادشاهی داشته باشد. در این کشور که سنیترین کشور در میان سایر کشورهای سنی است، شاهزاده بن سلمان میخواهد تا سعودیها رهبری ائتلاف بزرگی علیه ایران شیعه را در دست بگیرند.
از زمان مرگ ابن سعود، اولین پادشاه عربستان، پسرانش یکی پس از دیگری تا زمانی که قلبشان در سینه تپیده قدرت را در دست داشتند و پدر ولیعهد کنونی آخرین فرد در این خط سلطنت است. محمد بن سلمان از همان سن کم میدانست که شاید سرنوشتش چنین شود؛ اگر پدرش پیش از پادشاه شدن از کهولت سن میمرد، بعد ممکن بود اوضاع به گونهای شود که شاهزاده بن سلمان به عنوان اولین نوه ابن سعود سلطنت کند.
اکنون به عنوان ولیعهد، عملا به لحاظ فنی هیچ چیز میان او و رسیدن به تخت پادشاهی بجز سلامتی پدرش وجود ندارد اما هنوز این طور به نظر میرسد که بن سلمان شانسی نداشته باشد. او این هفته شماری از شاهزادگان و وزرای سابق را به اتهام فساد بازداشت کرد. بسیاری در این منطقه نگرانند که شاهزاده بن سلمان به شدت بلندپرواز و افراطی باشد و شاید هم اندکی پارانویا. آنها نگرانند که او ممکن است موجب فروپاشی یکی از غیرقابل تغییرترین لنگرهای فرهنگی و مذهبی در جهان شود، بجز اینکه اقتصاد جهانی را هم از بین میبرد.
اما تحرکات بن سلمان برای تضمین جانشینی ممکن است آنگونه که به نظر میرسد قاطع نباشد چرا که مخالفان او هم از مدتها پیش از آن بازی "تاج و تخت" سعودی را بازی کردهاند. بنابراین گرچه ممکن است اقدامات او ناگهانی باشد، اما به دقت مورد ارزیابی رقبا قرار میگیرد و آنچه ما نمیدانیم، دقیقا همان محاسبات است.
بن سلمان سال گذشته چشمانداز جاهطلبانه موسوم به "ویژن ۲۰۳۰" را برای خارج کردن اقتصاد از نفت و استخدام جوانان سعودی به راه انداخت. این تغییر خصوصا پس از آنکه پادشاهان سعودی چندین دهه عربستان را به حال خود رها کردند، لازم به نظر میرسید. این شاهزاده سعودی تدابیر ریاضتی اعلام کرده و سوبسیدهای سوختی را قطع کرد. با این حال سیر تاریخی نشان میدهد که بن سلمان ممکن است تمام این اقدامات را به خطر بیندازد.
این امر مسلم است که بن طلال، شاهزاده منتقد و رئیس شرکت "کینگدم هولدینگ" با سهامهایی در توئیتر، اپل و نیوز کورپوریشن، میتوانست دشمن قدرتمندی برای بن سلمان باشد. اما پیش از آنکه بن سلمان به پلیس دستور دهد تا دشمنان بالقوه را بازداشت کنند، او همچنین با دقت سایر رقبا را مورد ارزیابی قرار داد.
از طرف دیگر، بن سلمان مایل به تغییر است و آن را در ناسیونالیسم پرشور سعودی پیچیده است و در بازداشت بسیاری از روحانیون محافظهکار، او از مذهب به نفع ناسیونالیسم کاسته است اما چنین اقدامی میتواند خطرناک باشد. همچنین رشد لفاظیهای ضد ایرانی بن سلمان ممکن است نشان دهنده رابطه دستور کار اصلاحات و اقدامات ناسیونالیستی با یکدیگر باشد.
همچنین اگر او نتواند اقتصاد را ترمیم کرده و مشاغل بیشتری برای حامیان جوانش ایجاد کند، حداقل میتواند ایران را بابت مشکل خودش سرزنش کند. این کار اگر هیچ دستاوردی نداشته باشد حداقل زمان میخرد. و این همان استراتژی است که چشمانداز ۲۰۳۰ را خطرناک میکند؛ هم برای بن سلمان و هم برای منطقه. چشمانداز او بزرگتر و پررنگتر از دیدگاههای پادشاه پیشین است اما تنها یک احمق میتواند به آن بدون سوءظن نگاه کند.
بن سلمان ممکن است یک ماکیاولیستی مدرن باشد. او قطعا میداند چطور باید بازی کند اما اگر او میخواهد قمارش چیزی بیش از یک کلاهبرداری فرهنگی شود که با اولین موج مخالفت دچار فروپاشی شود، باید برخی از رویاپردازیهایش را به واقعیت تبدیل کند. چنانچه اینگونه نشود، خطر یک جنگ تمام عیار سعودی-ایرانی نزدیکتر میشود؛ جدای از اینکه او جانشین پدرش شود یا خیر.
انتهای پیام
نظرات