این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره اهمیت و ضرورت ژانرنویسی اظهار کرد: ما نمیتوانیم برای نوشتن در هر ژانری قاعده و قانون یا تابلو محدودیت و ورود ممنوع بگذاریم. نویسندگان برجسته در سطح جهان بر روی ژانرها کار کردهاند و این نوع ادبیات خوانندگان خاص خود را دارد.
او با تأکید بر اینکه از نظر او ژانرنویسی ایرادی ندارد، خاطرنشان کرد: این هم نوعی ادبیات است و خواننده و طرفدار خاص خود را دارد. در گذشته نشریات سراسری ستونی را به داستاهای پلیسی و تخیلی - تاریخی اختصاص میدادند که ادبیات پرفروشی بود و باعث فروش نشریه میشد. ما که آن زمان جوان بودیم با همین ادبیات، خواندن را شروع کردیم. در ایران هم به شکل بومی این نوع ادبیات را داشتیم مانند کتاب «امیرارسلان»، «حسین کرد شبستری» و یا برخی از داستانهای «شاهنامه». بعد از آن هم رفتیم سراغ کارهای تخیلی - تاریخی مانند «ده نفر قزلباش» و «آتیلا».
یاقوتی تأکید کرد: نمیتوانیم قضاوت کنیم که نوعی از ادبیات باشد و نوع دیگری نباشد. این نوع داوری، داوری درستی در ادبیات نیست که ما ژانر ادبی را حذف کنیم یا آن را زیر سوال ببریم. بهتر است بگذاریم انواع گونههای ادبی شکوفا شوند و نویسندگان خاص خود را داشته باشند تا خود مخاطبان آنها را انتخاب کنند.
او با بیان اینکه با کسانی که برای ادبیات تعیین تکلیف میکنند، مشکل دارد، افزود: در حوزه مکتبهای ادبی برخی اعمال سلیقه فردی میکنند که این گونه ادبی باشد و گونهای دیگر نباشد، یا این گونه ادبی دورانش تمام شده و دوران گونه ادبی دیگری آغاز شده است. معلوم نیست اینها بر اساس چه نظرسنجیای به این نتیجه میرسند. این نظرها اعتباری ندارند و قابل اعتنا نیستند. من حدود ۶۰ سال است مینویسم اما به خودم اجازه نمیدهم نظری بدهم که دوران ژانرها تمام شده و یا ضرورت ایجاب میکند که این گونه ادبی باشد و یا نباشد. این احکام در حوزه ادبیات جایگاهی ندارد. باید این آزادی را برای دیگران قائل شویم که در آزادی کامل ادبیاتی را که دوست دارند و میپسندند، بخوانند.
این نویسنده در ادامه خاطرنشان کرد: به نظرم در مقطعی ذهن انسان ایجاب میکند که دنبال کارهای تخیلی یا پلیسی باشد و بعد از مدتی از آن عبور میکند و اصلا جای نگرانی و وحشت نیست. نویسنده باید کار خود را انجام دهد تا به ادبیات جدی برسد.
او با بیان اینکه ژانرنویسی مقدمه ادبیات جدی است، گفت: خوانندههای جوان از همین کانال سمت ادبیات جدی میآیند. در واقع ژانرنویسی پلی است برای رسیدن به ادبیات جدی. نمیدانم چطور انتظار دارید که نوجوان ۱۵-۱۶ ساله یکدفعه به دنیای بالزاک پا بگذارد؟ خواننده جوان باید مقدمات و مراحلی را طی کند. گونههای ادبی مانند پلیسی و تخیلی - تاریخی این زمینه را فراهم میکنند که خواننده به سمت ادبیات جدی برود.
منصور یاقوتی درباره اینکه جایگاه ژانرنویسی در ادبیات ما چگونه بوده است، اظهار کرد: متأسفانه کتابخوانی در کشور ما وضعیت اسفباری دارد. کشور ما با ۸۰ میلیون جمعیت باید حدود ۱۰ میلیون کتابخوان داشته باشد یعنی تیراژ کتاب باید ۱۰ میلیون نسخه باشد در حالی که تیراژ کتاب ۱۰۰۰ نسخه است، این تیراژ برای یک دبیرستان کفایت میکند. باید ببینیم چرا تیراژ کتاب اینقدر پایین آمده است. شاید یکی از دلایل آن نظریاتی باشد که معلوم نیست از کجا میآیند و ژانری را نفی میکنند. دلیل دیگر آن نهاد ممیزی است که با سختگیری بیاندازه مجال شکوفایی را به ادبیات جدی نمیدهد.
او درباره اینکه آیا مسائل اجتماعی میتواند دستمایه ژانرنویسی باشد، نیز گفت: مسائل اجتماعی در طول تاریخ دستمایهای غنی برای ادبیات جدی بوده است، یعنی نویسندگان بزرگ جهان سوژههای خود را از جامعه خود میگرفتند. به آثار نویسندگان بزرگ روسیه، فرانسه، انگلیس و آمریکا یا نویسندگان ایرانی مانند احمد محمود، صادق چوبک، صادق هدایت و مسعود کیمیایی نگاه کنید. زمینههای داستانهایشان مسائل جدی اجتماعی است. مسائل جامعه برای خواننده جذاب است و علاقهمند است تا بازتاب آن را در ادبیات ببیند.
این داستاننویس یادآور شد: علاوه بر ژانر پلیسی، بر روی ژانر تخیلی - تاریخی نیز کار نشده است. ما در تاریخ چندینهزارساله خود با موضوعات بسیار جالب، جدی، پرشور و زیبایی برخورد میکنیم که متأسفانه نویسندهها سراغ این موضوعات نمیروند. البته در دهههای ۳۰ و ۴۰ برخی از نویسندگان بر روی آنها کار میکردند اما بعد عنایت خاصی به آنها نشد.
او با بیان اینکه کار کردن در این حوزه سخت است، گفت: مدتی است بر روی بابک خرمدین کار میکنم، بیش از هزار منبع را جستوجو کردهام و تاکنون ۶۰۰ صفحه دربارهاش نوشتهام. واقعا کار سختی است زیرا به پژوهشهای جدی، آرامش و فراغت نیاز دارد. نویسنده باید تأمین باشد و دغدغه معاش نداشته باشد.
منصور یاقوتی درباره کتاب بابک خرمدین که در حال نگارش آن است گفت: بابک خرمدین بزرگترین شورشی تاریخ بشریت است، بدون هیچ اغراق و یا تعصبی. جنبشهایی قبل از بابک خرمدین انجام شده بود که زمان آنها کم بود اما جنبش بابک خرمدین ۲۲ سال طول کشید و خلفایی مانند هارون الرشید، مأمون و معتصم درگیر آن بودند. این جنبش در حال تبدیل به انقلاب اجتماعی بود و توده مردم از آن حمایت میکردند. این جنبش آرمان برابریخواهانه داشت و از نظر فکری تحت تأثیر جنبش مزدک بود. برخی نویسندهها درباره بابک خرمدین نوشتهاند اما کارهای جدی و قابل عنایتی نیستند و بیشتر گزارشاند تا رمان تخیلی - تاریخی.
او با بیان اینکه رمان در کشور ما جا نیفتاده است، اظهار کرد: متأسفانه تعریف مبتذلی از رمان به وجود آمده است و فکر میکنند هر چیز پرحجمی رمان است؛ در حالیکه چنین چیزی نیست؛ رمان بر اساس زندگی شخصیتها پیریزی میشود و زندگی آنها را روایت میکند و ارتباطی به حجم و تعداد صفحه ندارد. زمانی که رمان واقعی شروع میشود معلوم نیست کِی تمام میشود، زیرا نویسنده تابع مضمون اصلی داستان و شخصیتهای است و آنها هستند که تعیین میکنند داستان چطور حرکت کند. نویسنده نمیتواند زمان مشخص کند. اگر این کار را انجام دهد حتما اثرش، اثری قالبی و کلیشهای است که ارزش مطرح شدن ندارد. رمان باید زندگی و حرکت خود را داشته باشد.
انتهای پیام
نظرات