ایسنا، فاطمه کریمخان: حالا وقت آن داد و بیداد است، جایی که دیگر باید تحمل را کنار بگذاریم و حرف بزنیم، از حقیقت دردناکی به نام آزار جنسی کودکان که به همان اندازه که ترسناک است، مسکوت باقی مانده و در نتیجهاش این سیاهچاله هر روز قربانیهای بیشتری را درون خودش میکشد.
حرف زدن اما نگرانیها را بیشتر میکند؛ نگرانی از این که مبادا اطلاعات غلطی منتشر شود، مبادا امنیت روانی جامعه به خطر بیفتد، مبادا، مبادا، مبادا...
به همین دلیل است که گروهی از هنرمندان با همکاری یک سازمان مردم نهاد ایرانی تلاش کردهاند راه تازهای برای اطلاعرسانی در مورد آزار جنسی کودکان، راههای مبارزه با آن، راههای پیشگیری از آن، راههای نجات قربانی و کمک به خانوادهها را از طریق دنیای مجازی آموزش دهند.
فراخوان مسابقهشان، چند هفته پیش منتشر شده است؛ از تصویرگران و کارتونیستها و گرافیککارها خواستهاند با هر چه در دست دارند، طرحی بکشند تا به اطلاع رسانی در این مورد کمک کنند.
کمپین آنلاین قایمباشک، علاوه بر کانال تلگرامی و اینستاگرام، این هفته اولین مسابقه هنریاش را هم برگزار میکند. جمعه سیویک شهریور در گالری چهار، نمایشگاه آثار برگزیده ارسال شده به مسابقه افتتاح میشود. قرار است علاوه بر نمایش سی اثر برگزیده در سه رشته گرافیک، تصویر سازی و کارتون که توسط کامبیز درمبخش، بزرگمهر حسینپور، کیانوش غریبپور، نیما دهقانی و وحید نیکگو انتخاب شدهاند، در هر رشته از سه نفر برگزیده رقابتها تقدیر شود و علاوه بر این از میان آثار ارسال شده تعدادی برای چاپ روی تیشرت و کمک به فرهنگسازی در مورد مقابله با کودکآزاری جنسی انتخاب شود.
بچههایی که در سازمان مردم نهاد راه کار میکنند، کودکآزاری جنسی را به عنوان یکی از سوژههایی که در کشور نیاز به فرهنگ سازی برای مقابله با آن وجود دارد، انتخاب کرده است. یاسمن اشکی از پایهگذاران این کمپین، در مورد آغاز کار این حرکت میگوید: «فکر کردیم اگر در نسل ما اتفاقی برای بچههایی افتاده است، ما کاری نمیتوانستیم انجام دهیم، اما حالا با این فراوانی امکانات اطلاع رسانی، ما میتوانیم تغییر ایجاد کنیم و کمک کنیم آدمها انتخابی به جز قربانی بودن داشته باشند.»
سارا کاظمی سبزوار از همکاران کمپین هم میگوید: «همه ما تجربههای عجیب و غریب در دوران قبل از بلوغ و در طول آن داشتیم. من این تجربه را داشتم که خیلیها که از من کوچکتر بودند از من در مورد این چیزها سوال میکردند و این یعنی ما دچار خلأ آموزشی بوده و هستیم. حالا اگر سن ما بیشتر شده است و دیگر عاقل شدیم، معنیاش این نیست که مشکل هم از بین رفته است. در واقع امروز دیگر از ما گذشته است، اگر قرار است کاری بکنیم، باید به بچهها بپردازیم، باید زندگی آنها را نجات بدهیم و این تنها با آموزش ممکن است»
حامد سلطانی که چیدمان گالری را برای نمایشگاه آثار آماده کرده است هم در مورد کارش در این نمایشگاه میگوید: «سعی کردیم با استفاده از المانهای کودکانه، فضا را از خشونتی که احتمالا دچار آن خواهند بود کمی خالی کنیم. هر چند در همین ترکیب تابها و بچهها که در گالری به نمایش گذاشته شده است. تلاش کردیم حس نبود امنیت را به بینندگان القا کنیم، همان حسی که وقتی بچهها و پدر و مادرها بی اطلاع هستند در مواجه به بحران دچار آن میشوند»
از جمله داورانی که قرار است آثار رسیده به این رقابتها را داوری کنند و با اهدای اثر به حراجی نمایشگاه به جمعآوری پول برای ادامه کار کمپین کمک کرده، کامبیز درمبخش است که در مورد برگزاری نمایشگاه میگوید: «تم آزار جنسی کودکان به هر حال، تابو است و کار کردن در مورد آن سخت است. آدم باید خیلی هنرمند باشد که بتواند از پس چنین سوژههایی بر بیاید، اما امیدوار هستیم که این کارها به نتیجه برسد. درست است که مشکل بسیار بزرگ است، اما به هر حال باید صحبت کردن را از یک جایی شروع کنیم. خانواده نقش بسیار مهمی در مورد پیشگیری از آزار کودکان دارد، اما مشکل این است که در خیلی جاها خود خانواده مقصر است، علاوه بر این که ممکن است خود آزار در خانه برای کودک اتفاق بیفتد. خیلی وقتها، خانواده در برابر آسیب دیدن کودکشان سکوت میکنند و نگران آبرویشان هستند. برای حل این مشکل باید جامعه سالم شود. این مساله امروز مشکل همه دنیاست. به هر حال در ذات بشر علاوه بر چیزهای خوب، خیلی چیزهای بد هم وجود دارد.»
وی افزود: «اما با توجه به حجم مشکلی که وجود دارد، من فکر میکنم باید آرام آرام برای فرهنگ سازی و مقابله با این شرایط کار کنیم. در یک کشور اروپایی چون خیلی از محدودیتها وجود ندارد، هنرمندان میتوانند در یک مدت مشخص به هر اندازه که ممکن است در مورد یک موضوع کار کنند، می توانند تند و رادیکال هم باشند، اما در جامعه ما، به دلیل تمام حساسیتهایی که وجود دارد، به دلیل شکل جامعه و تابو بودن مساله، نمیشود خیلی روی این مساله کار کرد و باید آرام آرام پیش رفت. به همین دلیل است که کار کردن در این حوزه دشوارتر میشود. اطلاع رسانی در این مورد کار مشکلی است اما همین که سعی میشود خوب است. مهم است که به هر کسی به اندازه خودش سهم بدهیم. نقش خانواده در پیشگیری از آزار کودکان خیلی مهم است. خانوادهها باید بدانند که به هیچ عنوان نباید بچهها را تنها بگذارند.»
کیانوش غریب پور، داور دیگر مسابقه تصویر قایمباشک معتقد است: «جامعه امن حاصل همگرایی همه ارکان جامعه است. دولت و ملت با هم باید جامعه را امن کنند. هر دوی اینها روی زیربناهای اجتماعی و فرهنگسازی بنا میشوند. فرهنگ هم نتیجه یک مجموعه اقدامهای تعاملی و فرایندهای طولانی است. جامعه به آموزش نیاز دارد تا بتواند خودش را ایمن کند. در چنین روندی، هنرمندان نقش مهمشان را هم در آموزشهای عمومی غیرمستقیم هم در فرهنگسازی پیدا میکنند. بخشی از این نقش اقدام داوطلبانه و رسالت معنوی نخبگی است. بخشی هم وظیفهای است که نهادهای دولتی و عمومی به هنرمند ارجاع میدهند. امیدواریم اقدامهای داوطلبانه، منجر به تغییر فضا و فرهنگسازی شود.
زبان هنر پرنفوذترین نوع تعامل اجتماعی برای پرداختن به مسائل حساس اجتماعی است، غیر قابل انکار است اما اینکه این زبان چقدر و در چه زمانی تا چه حد باید مستقیم باشد یا در یک پیچیدگی بیانی واقع شود، چیزی نیست که تنها خود هنرمند بتواند تصمیم بگیرید. هنرمندان هرچقدر هم اهل دانش به معنای عمومی آن باشند، در نهایت انسانهای شهودیاند. یعنی دریافتهای عقلانیشان را به سطحی از ادارک شهودی و عزیزی تبدیل میکنند تا بتواند زایش هنری ایجاد کند. این دانش را باید در یک جامعه یکپارچه، برنامهریزیشده و شفاف دریافت کنند. این چیزی است که از جامعه ما دریغ شده است. جامعه ما یکپارچه نیست و هر روز با فرهنگهای کوچکترشده و پارههای از هم جدای فرهنگی مواجه میشود. برنامهریزی ندارد و عموما واکنشهایش به اتفاقات، دیرهنگام، ناقص و سلیقهای است. در نهایت هم اطلاعات شفاف نیست و پرهیز، توداری، شرم و ... مانع روشن شدن ابعاد واقعی پدیدهها میشود. در چنین شرایطی هنرمند نمیتواند دادههای کافی و مؤثری دریافت کند تا از آن آفرینشی مؤثر ایجاد کند. بنابراین بدون اینکه بخواهم نقش هنرمندان را در جامعه ایرانی کماثر جلوه بدهم، تأکید میکنم که شرایط برای بروز تمام و کمال نقش هنر در تغییرات اجتماعی، فراهم نیست.»
بزرگمهر حسینپور، داور دیگر مسابقه هم معتقد است: «وقتی جامعهای از یک نقطه آسیب میبیند، باید در مورد آن مساله آگاه سازی انجام شود. آگاه سازی البته با یکی دو کار و یک مسابقه و یک جشنواره شدنی نیست. وظیفه همه آدمهاست که از وسیلههایی که در دست دارند استفاده کنند و به اطرافیانشان هشدار بدهند، تا شاهد فاجعه نباشیم. هنرمندان هم خیلی وقتها در این مواردکه نیاز به آگاهی رسانی دارد، پیشتاز بودند؛ چه در زمینه محیط زیست و چه سایر مسائل اجتماعی هنرمندان میتوانند نقش آگاه سازی را به عهده بگیرند و کمک کنند. اما خیلی مهم است که انتظارات را مدیریت کنیم، امکان ندارد که چیزی یک شب اصلاح شود. اتفاق و تغییر باید آرام آرام شکل بگیرد، تا بذر آگاهی کاشته شود و از آن مراقبت شود. کارهای گروهی کمک میکند که آن بذر کوچک آگاهی، رشد کند. مردم ما احساسی هستند و از آنجایی که هنر خیلی با احساسات در تماس است میتواند روی مردم تاثیر بگذرد. شاید در برخی دیگر از کشورها برای حرف زدن با مردم به آمار و دلیل نیاز باشد، اما اتفاقا در کشور ما کارهایی که بر سرمایه احساسی مردم استوار است، بسیار بهتر است. بزرگان ما، سعدی و حافظ و مولانا حرفهای بسیار عمیق را از راه همین احساسات به مردم میگفتند، احساسات مردم را برانگیخته میکردند تا حرف خودشان را به آنها بزنند، بنابراین هنر در ایران میتواند به ایجاد آن آگاهی جمعی کمک کند.
او ادامه داده است: البته حجم مشکل {در مورد آسیبهای مربوط به کودکان} بسیار بزرگ است، اما هر کسی باید به اندازه تریبون خودش اقدام کند. یک نفر میتواند در خانه خودش کودک خودش را آموزش دهد، با پدر و مادر خودش در مورد این مساله حرف بزند، در محله خودش کاری از پیش ببرد، با دوستان و همکاران و همکلاسیهایش حرف بزند، هر کسی این وظیفه را دارد که به اندازه سهم خودش مشارکت کند. شکی نیست که مشکل بزرگ است، اما وظیفه تک تک ماست که این ماجرا را پیگیری کنیم و از فاجعه در محدوده خودمان جلوگیری کنیم.»
انتهای پیام
نظرات