به گزارش ایسنا، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «استعفای امام جمعه کرمان خبر خوبی نیست. نه این که استعفای یک صاحبمنصب مذهبی یا سیاسی در کلیت آن خبر خوبی نباشد که دنیا دار گذار است و آدمیان میآیند و میروند و مناصب اعم از انتخابی و انتصابی نیز ماندگار نیست.
استعفای آیتالله سیدیحیی جعفری (اگر به قوت خود باقی باشد) اما از این حیث خبر خوبی نیست که اعلام شده «به خاطر فشارهای سیاسی وادار به استعفا شده است.» در این گونه موارد میگویند طرف استعفا داده شد!
سیدیحیی جعفری از یاران مرحومان هاشمی رفسنجانی و محمدجواد باهنر و آقایان حجتی کرمانی و سیدمحمود دعایی و دارای تفکری نزدیک به حسن روحانی است و مواضع میانه و معتدلی اتخاذ میکند.
نویسنده این سطور اگر چه کرمانی نیست و او را از نزدیک نمیشناسد ولی در طول ۳۰ سال گذشته کمتر هفتهای است که روزهای شنبه صفحه گزارش نمازهای جمعه را در روزنامه جمهوری اسلامی دنبال و مطالعه نکرده باشد و از این رو کاملا پیداست کدام امامجمعهها مواضع سیاسی را بر پایه متون ارسالی از تهران اتخاذ میکنند و گاه صفات و تعابیر را عین هم به کار میبرند و کدامها تحلیل خودشان را البته با رعایت خطوط اصلی ارایه میدهند.
مثلا گاه هم امامجمعه فلان شهرستان در جنوب شرقی ایران و هم امامجمعه شهرستانی دیگر در شمال غربی یک تعبیر کاملا واحد با کلمات مشابه را به کار میبرند که نشان میدهد بر پایه متن ارسالی از مرکز بوده است و برای اثبات این مدعا یک کار تحقیقی روی گزارش نماز جمعهها که شنبهها در روزنامه جمهوری اسلامی چاپ میشود، کفایت میکند.
در این میان البته برخی از امامان جمعه متفاوت و مستثنا بودهاند و آقای سیدیحیی جعفری اگر چه در این زمینه سرآمد نبوده اما باز در این طیف قرار میگیرد.
چهره شاخص در استقلال رأی و تحلیل که به خصوص در دوره احمدینژاد نقش بسیار مؤثری ایفا کرد، مرحوم حجتالاسلام محسن دعاگو، امامجمعه شمیرانات و لواسانات بود که بیخ گوش تهران کاری به متون ارسالی از تهران نداشت و جمعهها دو خطبه تحلیلی مفصل ایراد میکرد که گاه نصف صفحه روزنامه جمهوری اسلامی را به خود اختصاص میداد و به کلی با دیگران متفاوت بود و طبعا پس از فوت او این سنت ادامه نیافته است و انگیزه مطالعه و پیگیری را هم کاهش داد.
بنا بر این اگر میگوییم استعفای آیتالله جعفری خبر خوبی نیست، نخست به این خاطر است که خطبهها را در سراسر کشور یکسان میکند؛ به گونهای که انگار همه یک بیانیه را میخوانند. البته هنوز این اتفاق به صورت کامل رخ نداده اما هر چه از قدیمیترها میروند و تازهها میآیند این احساس بیشتر درمیگیرد.
دلیل دیگر این است که هر چه امامجمعه محبوبتر باشد، استقبال از نماز جمعه بیشتر میشود و در غیر این صورت آیین مردمی را به رسمی تبدیل میکند.
کافی است در تهران شمار حاضران در نماز جمعههای مرحومان طالقانی و هاشمی رفسنجانی و آیتالله خامنهای را با نماز جمعههای کنونی مقایسه کنید. دلیل آن هم روشن است. از تریبون نماز جمعه تهران صدای منطبق با میل سیاسی اکثر مردم تهران شنیده نمیشود.
این یک ادعا نیست و کافی است به یادآوریم اکثر مردم در تهران به حسن روحانی رأی دادند و همه - بله همه - اعضای فهرست امید در انتخابات مجلس و همه - بله همه - اعضای فهرست امید در انتخابات شوراها رأی آوردند، ولی مواضع امامجمعههای موقت و سخنرانان پیش از خطبهها مگر در موارد مناسبتی که برخی وزرا میآیند، همسو با جناحی بوده که در هر سه انتخابات به معنی تام و تمام کلمه ناکام مانده است.
سومین نکته این است که روال رهبری پس از ارتحال امام این بوده که منصوبان امام در سمت خود باقی بمانند. به همین خاطر امامان جمعه را تغییر ندادند مگر آن که درگذشتند یا خود کنار رفتند.
با این حال از جانب برخی محافل پرقدرت در مورد امامجمعههایی که حکم از امام داشتند، فشارهایی وارد میشد تا خود استعفا دهند، چون میدانستند رهبری تغییر نمیدهند.
توجیه دیگر این بود که شخص پیر و بازنشسته شده و تا چند هفته غیبت میکرد، توجیهی مییافتند.
آیتالله جعفری نیز البته مثل هر انسان دیگری مدتی بیمار شد و برخی ظاهرا فرصت را مناسب یافتند؛ در حالی که در تهران نیز امامجمعههای موقت تنها ماهی یک بار نماز را اقامه میکنند و آیتالله جنتی ۹۰ سال و آیتالله موحدی کرمانی بالای ۸۰ سال دارند و هیچگاه گفته نشده سن بالا مانع برگزاری نماز است.
در تهران البته امامجمعه اصلی کماکان آیتالله خامنهای است و دیگران موقتاند. در کرمان نیز این امکان بود که در غیاب آقای جعفری دیگری موقتا عهدهدار نماز شود تا حال او بهبود یابد.
دلیل چهارم این است که هر چه در این انتصابات تمرکزگرایی بیشتر باشد، امامجمعه بیش از آن که منتقلکننده صدا و خواست مردم برای حکومت و مرکز باشد، انتقالدهنده خواست مرکز برای شهر خود است و هر قدر هم حکومت ایدئولوژیک و دارای پیوندهای مذهبی و مردمی اما فاصله میاندازد.
در شعر میگویند شعر شاعری بیشتر به دل مینشیند که جوششی باشد نه کوششی. امامجمعهای که از دل مردم جوشیده، بیشتر صدای مردم را منعکس میکند، زیرا به امامجمعه هماهنگ با پارهای نهادها ولو بومی و محلی به چشم نماینده حکومت نگریسته میشود و خود او هم درصدد توجیه برمیآید نه تبیین و الفت و علاقه تابعی از کل است نه به خود او.
البته که امامجمعه مستعفی هم وقتی منصوب امام و رهبری بود، منسوب به حکومت و نظام است اما درباره قدیمیترها حسی مانند احساس مردم به مرحومان صدوقی، اشرفی اصفهانی، مدنی، طاهری اصفهانی، دستغیب و دیگر چهرهها وجود داشت که اگر هم در محراب به شهادت نرسیدند اما به خاطر علایق منطقهای به صورت نسبی یا فراوان محبوبیت داشتند و در عین حال ستون نظام در منطقه به حساب میآمدند و در انتخابات خبرگان خود را در معرض رأی مردم استان قرار میدادند.
در فقره اخیر مرحوم صادق احسانبخش را میتوان مثال زد که در خطبههای نماز جمعه رشت درباره زمان صید و ایستگاه عوارضی بزرگراه و آزادراه هم نظر میداد و مردم گیلان خواستهای محلی را هم از زبان او میشنیدند.
استعفای امامجمعه کرمان خبر خوبی نیست چون نهاد نماز جمعه هر چه مردمیتر و البته محلیتر و بومیتر باشد، بهتر است.
شاید آقای تقوی که در رأس ستاد مرکزی ائمه جمعه قرار گرفتهاند، تمایل داشته باشند، خطبههادر سراسر ایران با آن چه در ستاد تحت مدیریت ایشان تنظیم میشود، هماهنگتر باشد اما آن چه ایران را ایران نگاه داشته «کثرت در عین وحدت» و «وحدت در عین کثرت» بوده است.
پس بگذاریم هر جا صدای خودش را داشته باشد و تریبون نماز جمعه صدا و خواست مردم همان سامان را بازبتاباند و مرکز تنها این صداها را هماهنگ کند تا به ارکستر همخوان بدل شود.
اگر در معرفی فرماندهان نظامی و انتظامی استانی مقامی از مرکز به شهرستان مربوطه برود و معرفی کند، امری پذیرفته شده است و فواید بسیار بر آن مترتب ولی درباره نماز جمعه هر قدر امامجمعه پایگاه بیشتری در خود آن سامان داشته باشد، بهتر میتواند نقش ارتباطی دو سویه را ایفا کند و در غیر این صورت وجه انتصابی و سیاسی او بر جنبه مذهبی میچربد.
یادمان باشد قدرت همان اقتدار نیست. قدرت از عناصر مادی و ملموس ناشی میشود اما اقتدار به عناصر غیر مادی و غیر ملموس اتکا دارد. اقتدار از جنس همان نفوذی است که آیتالله سیستانی در عراق امروز دارد. امامان جمعه باید از جنس «اقتدار» باشند نه «قدرت».
انتهای پیام
نظرات