به گزارش ایسنا، سرلشکر سیدیحیی صفوی، دستیار و مشاور مقام معظم رهبری در پنجمین همایش ادواری سلحشوران دفاع مقدس با محوریت بزرگداشت جاویدالاثر، حاج احمد متوسلیان در سخنانی با اشاره به آشناییاش با این فرمانده گفت: اردیبهشت سال ۵۹ با احمد متوسلیان که آن زمان فرمانده سپاه مریوان بود، آشنا شدم. آن زمان من فرمانده عملیات سپاه کردستان بودم و تا زمانی که او توسط رژیم صهیونیستی ربوده شد، با یکدیگر در ارتباط دائم بودیم. حاج احمد متوسلیان در اندیشه و تفکر و جهانبینی انسانی خدامحور بود که توحیدی به نظام هستی میاندیشید. او تربیت شده نظام اسلام بود و به امام(ره)، کشور و توانمندیهای عظیم ملت ایران اعتقاد بسیاری داشت.
وی افزود: او همچون توفان میغرید و با صلابت و قاطعانه برخورد میکرد. نسبت به خطر آمریکا و صهیونیستها نیز از کینه و نفرت عظیمی برخوردار بود. در برابر بسیجیان و مردم عزیزمان نیز قلبش سراسر مهر و محبت بود. او گاهی عصبانی میشد و فریاد میکشید ولی بعد از این حالت افرادی را که مورد عصبانیت قرار گرفته بودند، به آغوش میکشید و در مقابل دشمن نیز خشن بود. از حالتهای عرفانی و القائات روحانی نیز برخوردار بود.
این فرمانده دوران دفاع مقدس گفت: من مسوول نامگذاری تیپها بودم. روزی که قرار شد لشکرها را نامگذاری کنیم، او گفت میخواهم تیپی را نامگذاری کنم که هرگاه اسمش را میبریم همه صلوات بدهند و تیپ ۲۷ محمدرسولالله شکل گرفت. این تیپ بیشتر در کردستان جنگ شهری کرده بود اما به خوبی توانست در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس در برابر دشمن بایستد و از ارکان نظام دفاع کند.
در بخش دیگری از این مراسم سردار حسن رستگارپناه، دبیرکل پنجمین همایش ادواری سلحشوران دفاع مقدس بیان کرد: حاج احمد بر اساس اعتقاد راسخ خود به جهاد پرداخت و هیچ مانعی مقابل خود نمیدید. موانع را با تلاش صادقانه رفع میکرد.
وی افزود: رفتار او یک سبک مدیریتی است که برای نسل بعد به ارمغان گذاشته است و میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات در انقلاب اسلامی باشد. او هیچگاه تلاش خود را به صورت ابزاری با ارزشها قرار نمیداد بلکه اخلاص و مدیریت جهادی او ریشه در دینمحوری و ادای تکلیف، اعتقاد به تعالی انسانها بود. دشمنشناسی او به حدی کافی بود که میتوانست به دشمن غلبه کند. حاجاحمد هم در جبهه جهاد اکبر که مبارزه با نفس بود، به پیروزی رسید و هم در میدان جهاد اصغر به عنوان سربازی در راه ولایت قدم نهاد و در این راه مجاهدت خود را استمرار داد.
این فرمانده دفاع مقدس یادآور شد: تلاشهای او در رابطه با انقلاب پیش از انقلاب آغاز شده بود و پایه رفتاری او مبانی و ارزشهای انقلابی بود که با استقامت، صبر و پایداری گام برمیداشت. او مدیری جهادی و فرماندهی کارآمد بود. ممکن است عدهای بگویند حاجاحمد خلق و خوی تندی داشت. این در حالی است که باید گفت او مردی استوار و با استقامت بود و بر اساس وظیفه الهی کارهایی را پیش میبرد. با احدی نیز تعارف نداشت. هدف اصلیاش ساختن انسانها و افزایش ظرفیت نیروهای تحت کنترلش بود.
رستگارپناه با اشاره به فعالیتهای حاج احمد متوسلیان در جبهههای جنوب و غرب گفت: هیچگاه ترسی از او دیده نشد و در جریان عملیات فتحالمبین دهها کیلومتر در خاک دشمن نفوذ کرد و آتش دشمن را به اختیار خود گرفت. در غرب کشور نیز معتقد بود باید به عمق مواضع رفت تا دشمن مستأصل شود.
به گزارش ایسنا، در ادامه این همایش حجتالاسلام محمدعلی شهیدی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: جهاد با مال و جان در راه خدا بهترین سرمایهگذاری است. حاج احمد متوسلیان و مردم با آگاهی در دوران انقلاب و دفاع مقدس این سرمایهگذاری را انجام دادند. مردم نیز پس از انقلاب با هوشمندی امام راه شهدا را در پیش گرفتند و با مقاومت و ایثار خط جهاد را حفظ کردند.
وی افزود: همچنان برخی از سلحشوران ما برای جامعه ناشناخته هستند و ما هر چقدر در رابطه با حاج احمد متوسلیان سخن بگوییم باز نمیتوانیم او را معرفی کنیم. این سردار عالی مقام و جاویدنشان فعالیتهای انقلابی خود را از سال ۵۵ آغاز کرد. پس از آن در دوران انقلاب در کردستان تشکیل کمیته و سپاه نقش بسیاری داشت.
نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران با اشاره به این که حاج احمد متوسلیان یک شخص کمنظیر است، گفت: او هنگامی که اسیر شد ۲۹ سال داشت در حقیقت حاج احمد عصاره هشت سال جنگ تحمیلی، اسارت اسرا، شهادت شهیدان و جانبازی جانبازان است. وظیفه ما نیز بزرگداشت و نکوداشت این عزیزان است؛ چرا که آنها به ما فرهنگ ایثار و شهادت را آموختهاند. نسل چهارم ما باید با این فرهنگ آشنا شوند. ما باید بکوشیم که پشت سر مقام معظم رهبری گام برداریم.
در ادامه این همایش امیر متوسلیان، برادر کوچک حاج احمد متوسلیان در خاطرهای گفت: روزی دوستان احمد و همرزمانش به منزل ما آمده بودند. آن زمان من یازده سال داشتم. منزل ما به گونهای بود که یک پنجره در اتاقش وجود داشت و برادرم برای خرید چیزی جمع را ترک کرد و بیرون رفت. در همین حین چند نفر از دوستان حاج احمد سیگارهایشان را روشن کردند و یکی را به عنوان دیدهبان در کنار پنجره گذاشتند. برادرم به منزل بازگشت و آن دیدهبان احمد را ندیده بود. هنگامی که وارد اتاق شد با چشمانم دیدم که یکی از دوستانش سیگار را خورد و دیگری سیگار روشن را درون جیبش پنهان کرد. این را گفتم که بدانید دوستان و همرزمان حاج احمد چقدر برای او حرمت و جایگاه قائل بودند.
وی با ابراز یک گله بیان کرد: ما از تکلیف بلاتکلیفی حاج احمد رنج میبریم. مشخص است که ما از اسرائیل چهار اسیر طلبکاریم اما تاکنون مسوولین رسیدگی به پرونده حاج احمد خبر دقیقی به ما ندادهاند. ما حق داریم که اکنون از آنهایی که ادعای حقوق بشر دارند این چهار دیپلمات را طلب کنیم و میخواهیم که تکلیف شهادت یا زنده بودن آنها مشخص شود.
برادر حاج احمد متوسلیان گفت: پیش از این که به این مراسم بیایم مادرم گفت: این درست است که احمد میدانست چه تکلیفی دارد اما باید مطمئن بشویم که آنها چه سرنوشتی دارند. اگر زنده هستند عکسی در اختیار ما بگذارند و اگر شهید شدهاند قاطعانه بگویند که شهید شده است.
در بخش دیگری از این همایش، عیسی العیوبی که مدعی است ۱۰ روز در یک سلول با چهار دیپلمات ایرانی اسیر بوده است، در جمع فرماندهان و همرزمان حاج احمد متوسلیان گفت: من مسوول آن چیزی هستم که دیدهام و پزشک قانونی نیستم که بخواهم برای کسی گواهی فوت صادر کنم. در رابطه با چگونگی آشناییام با چهار دیپلمات ایرانی باید بگویم هنگامی که رژیم اشغالگر صهیونیستی بخشهایی از لبنان را اشغال کرد، در برابر این اشغالگری ایستادم و در جریان مبارزاتم به زندان افتادم. ما به مدت ۱۰ روز در سلول مزدوران القوت البنانیه بودیم و شکنجه میشدیم.
وی ادامه داد: روزی که من به این سلول رفتم به دلیل شکنجه زخمی و بیهوش بودم. از طرفی لباسی به تن نداشتم و برهنه بودم. آن روز حاج احمد یک زیرشلواری داد اما من نمیتوانستم صحبت یا تشکر کنم. در ۱۰ روزی که در زندان بودم کمکم با یکدیگر آشنا شدیم و عکسهایی که از او دیدم نیز میتوانم بگویم که صددرصد همین چهار دیپلمات بودهاند.
الیعقوبی درباره آخرین لحظاتی که در کنار حاج احمد بودند، توضیح داد: پس از ۱۰ روز به زندان آمدند و بر سر ما کیسه مشکی کشیدند. با خودروی جیپ ما را به ساحلی که صخرهای بود، بردند. هوا سرد بود. در آنجا من صدای تیراندازی شنیدم و مجدد من را بازگرداندند. این قدرت خداوند بود که پس از شش ماه آزاد شدم. من از آن صحنه یک تصویر مهآلود دیدم. این در حالی است که سمیر جعجع از رهبران فالانژ در رابطه با دیپلماتهای ایرانی گفته است که آنها از بین رفتهاند.
این شاهد در پاسخ به پرسشی که چرا پس از آزادی به مقامات ایرانی چنین گزارشی نداد، توضیح داد: من پس از آزادی مسوول سیاسی یکی از احزاب مقاومت لبنان بودم و ماجرای اسارتم را برای افرادی در کشور خودمان و برخی از احزاب سوری بیان کردم اما به مقامات ایرانی دسترسی نداشتم و ارتباطی نیز نداشتم. از طرف دیگر در ایران انقلاب شده بود و تنها بینش من از ایران این بود که آنها با ما دوست هستند. اما پس از این که زمان گذشت با روزنامهها در این رابطه مصاحبه انجام دادم.
انتهای پیام
نظرات