رضا دبیرینژاد - کارشناس موزهداری - در آستانهی 14 تیر ماه سالروز درگذشت این کارگردان سرشناس سینمای ایران، یادداشتی را در اختیار ایسنا قرار داده که در این متن آمده است:«وقتی صحبت از میراث معاصر میشود، به معنای انقطاع این میراث یا آثاری که در مقابل میراثهای پیشینیان باشد نیست. میراث را اگر مجموعهای از نشانههایی تلقی کنیم که هویت ملی یا قومی ما را نشان میدهند، میراث معاصر نیز باید نمایشگر هویت ما باشد.
هویت اگرچه امری جاری و در حال دگرگونی است اما دارای یک پیوستگی نیز هست. ازاینرو میراث معاصر نیز در امتداد میراثهای پیشینی قرار دارد و خود درگذر روزگار به امر پیشینی تبدیل میشود. ولی در میراث معاصر همان ویژگیهای روزگار معاصر وجود دارد و از همان جنس فرم و محتوای معاصر است.
همانگونه که در گذر روزگاران از میان آثار بسیاری برخی ماندهاند و این ماندن خود نیز یک انتخاب بوده و ارزشی که به آن آثار بخشیده شده است تا از میان آثار دیگر برگزیدهشده و بمانند، در روزگار معاصر هم که حجم تولیدات فرهنگی بسیار شده و هزاران هزار اثر جدید در معرض عموم قرار میگیرد، اینکه چه اثری دارای ارزش ویژهای است و میتواند هویت ما را تداوم بخشیده و از سر ارزشهای منتخب نیز ماندگار شود باعث میگردد تا اثری در ردیف میراث معاصر قرار گیرد و ثبت و ضبط شود.
وقتی صحبت از معاصر بودن ژانرها میکنیم بهطور یقین سینما از شاخصترین ژانرهای معاصر است که با حضور یک قرنی خود به چنین جایگاهی رسیده که هم بر جامعه تأثیر بگذارد و هم نمایشگر هویت جامعه باشد.
در گنجینه سینمایی میتوان به آثار درخشانی رسید که خود بهمثابه یک روایت از فرهنگ و هویت ایرانی ما هستند و میتوان آنها را در زمره آثار ماندگار این حوزه قرار داد. اما در این حوزه افرادی قرار دارند که خود آنها را باید بهمثابه یک میراث یا ارزش تلقی نمود. آنها خود بهعنوان یک شاخص هویتی جلوه میکنند. آنها تنها روای فرهنگ نیستند بلکه خود دستاوردهایی را به حوزه فرهنگ ایرانی اضافه کردهاند.
عباس کیارستمی یکی از شاخصترین افراد در این حوزه است. کیارستمی تنها یک تکنسین نیست و از سینما بهعنوان یک ابزار استفاده نمیکند، همانگونه که ژانرها خود معناسازند. کیارستمی نیز در عجین کردن ژانر سینما با نگرشهای خود معناهایی را خلق کرده و به مجموعه فرهنگی معاصر ما افزوده است. همین تولیدهاست که فرهنگ را زنده نگه داشته و گسترش میدهد.
همانگونه که همه هنرمندان ایرانی در اعصار مختلف زمانه خود را درک کرده و برای زمانه خود روایتهایی ساختهاند کیارستمی هم زمانه خود را درک کرده و آن را در قالبی امروزی نقش کرده است. اما تنها روایت معاصر نیست که او را به بخشی از میراث معاصر تبدیل کرده بلکه ساختی معاصر و سبکی شخصی و متمایز او را به این سطح از ارزش رسانده که بتواند در دوره معاصر ماندگار شود.
یکی از ارزشهایی که در آثار کیارستمی برجسته است و آن را ارزشی ویژه میبخشد فضای بینافرهنگی آثار اوست. او فرهنگ ایرانی را در گفتگو با فرهنگهای دیگر قرار داده و یا خود در زمره یک ایرانی به گفتگو با فرهنگهای دیگر پرداخته است.
این بینافرهنگی موجود در آثار او سبب میشود که معناهایی را جذب کند و به خلق معناهای تازه بپردازد. از مجرای همین خلق و گفتگوی بینافرهنگی است که روایت او وسعت یافته و خود را تثبیت کرده است.
آنانی در تاریخی فرهنگی ماندگار میشوند که سبب گسترش فرهنگ و زایندگی آن شدهاند. تکرار اشکال فرهنگی آن را ارتقاء نمیبخشد بلکه امکان گفتگوی آن را میکاهد. کیارستمی هم همانند اسلاف فرهنگی خود در پهنه ایران این جسارت را داشته که به گفتگو با فرهنگهای دیگر بپردازد و فرهنگ ایران را به پیش ببرد.
کیارستمی رفته است اما اثر او بر فرهنگ ایرانی مانده است. او دیگر بخشی از میراث معاصر و میراث سینمایی ایران است. میراثی که میتوان در آثارخانههای فرهنگی ایران چون موزه سینمای ایران به تماشای آن رفت و از پنجره همین موزه نقش کیارستمی را در فرهنگ معاصر و نگاهش به هویت ایران را بازیافت.
مگر نه آنکه موزهها محل یادآوری هستند و بودن ما را به یادمان می آورند. در موزهای چون سینما نیز باید سینما را آینه کرد تا خود ایرانیمان را به روایت سینمایمان و هنرمندان بزرگ این هنر-صنعت بیابیم و به یاد بیاوریم.
موزه سینما جاییست که سینمایمان را به میراثمان تبدیل میکند. جایی که هنرمندانی چون کیارستمی را در ساحت میراثی قرار میدهد. این وظیفه موزه است و وظیفه موزه سینما هم کشف و باروری میراث معاصرمان در این ژانر است.آنجا که هنرمندان سینما راوی هویت ما میشوند.
کیارستمی هم در موزه سینما یک روای فرهنگی است.کیارستمی راوی خود ماست و میتوانیم در آینه او آثارش خود معاصرمان را ببینیم.»
انتهای پیام
نظرات