انتخاب منطقهای از هندوستان که به فقر، محرومیت باندهای تبهکاری و ... شناخته میشود برای زندگی از سوی دختر جوانی که تابعیت بریتانیایی داشته و اقامت و تحصیل در کانادا را تجربه کرده عجیب است و راهاندازی مرکز خیریه برای نگهداری کودکان معلول از سوی او در چنین محلی دور از انتظار .
نرگس کلباسی بیشتر به عنوان بانوی خیر ایرانی که در هندوستان درگیر پرونده ای پیچیده شده شناخته می شود، پرونده ای که در آن ابتدا با اتهام قتل غیرعمدی روبرو بود که هیچ جنازه و اثری از آن در دست نیست و در حال حاضر هم اتهامش به سهل انگاری در قبال کودکی که جزء کودکان تحت سرپرستی او نبوده تغییر پیدا کرده است
حدود دوسال و نیم است برای حل مسئلهای میجنگد که صورت آن به گفته وکلا و افرادی که از نزدیک با پروندهاش در ارتباط هستند غلط و پر ابهام است؛ باوجود اینکه گفته می شود به طور کلی رسیدگی به پرونده ها در دادگاههای هند بسیار زمان بر است، اما در این مورد شاهد روندی کاملا فرسایشی هستیم، برای مثال از 15 آذر ماه که حکم دادگاه بدوی برای این پرونده صادر شد سه ماه می گذرد و با وجود ارائه لایحه درخواست تجدید نظر و مراجعه مکرر کنسول کشورمان و وکلای پرونده ، هربار جلسه تجدیدنظر به بهانه های مختلف به تعویق افتاده است.
موسس بنیاد پریشان در سال 2014 این محل را برای کودکان نابینای یتیم و رها شده در شرق هند تاسیس کرد تا جای خالی خانواده را برایشان پر کند، اما ناخواسته وارد بازیای شد که نمیداند کی و چگونه می تواند از آن خارج شود. او نهم اسفند ماه در حالی 29 سالگی خود را جشن گرفت که به دلیل تهدید و احتمال آسیب رساندن از سوی خانواده و نزدیکان کودک مفقود شده در سرکنسولگری کشورمان در حیدر آباد به سر میبرد.
نرگس کلباسی اشتری در گفتوگو با ایسنا، به بیان شرح حال این روز های خود میپردازد و از برنامههایش برای وقتی میگوید که کابوسهایش در رایاگادا به پایان رسیده و زندگی عادی خود را از سر میگیرد.
متن این گفت و گو به شرح زیر است:
- از زمان رسانهای شدن پرونده شما افراد بسیاری از مردم عادی گرفته تا سیاستمداران و هنرمندان حمایت خود را به طرق مختلف از جمله ساختن هشتک، تجمع ، راه اندازی کانال و صفحات مختلف در فضای مجازی نشان دادند. آیا پس از اتمام پروندهتان بازهم با حامیان خود در ارتباط خواهید ماند؟
در چندماه گذشته افراد زیادی حمایتشان از من را اعلام کردند که از آنها سپاسگزارم و امیدوارم روزی بتوانم حضوری از آنها قدردانی کنم. می دانم که بسیاری از این افراد زندگی پرمشغله ای دارند و درک می کنم اگر همیشه نتوانند حمایتشان از من را نشان بدهند.
اقدام آنها خیلی پر معنا است و همیشه به خاطر خواهم داشت که برایم چه کاری انجام دادند.
- آیا افراد دیگری هم در هند هستند که با مسائلی مانند پرونده شما مواجه باشند؟
من می دانم افراد دیگری در بخش NGO های هند هستند که مشکلاتی دارند؛ اما نه به جدیت موضوعی که من با آن روبرو هستم. پرونده من بسیار متفاوت است چون در منطقه ای دور و عقب افتاده از هند زندگی می کنم، جایی که در آن بسیاری از حقوق انسانی و قوانین رعایت نمی شود.
- وقتی پرونده شما بسته شود چه خواهید کرد و آیا برنامه ای برای سفر به ایران دارید؟ چقدر با ایران آشنا هستید؟
اولین جایی که من دوست دارم بعد از آزادی بروم ایران است ،آخرین بار وقتی شانزده سالم بود چندسالی را با پدرم در ایران زندگی کردم.در آن زمان بیشتر در شهر زادگاهم اصفهان بودیم و واقعا مناطق دیگری از ایران را ندیدم امیدوارم در سفر بعدی ام بتوانم تمام مناطق زیبای ایران را با قلب و فکری آزاد ببینم و به امید آن روز هستم.
دوست دارم وقتی همه این مسائل تمام شد چند هفته ای را صرف بازیابی انرژی از دست رفته ام کنم، واقعا دوست دارم اثرات به جا مانده ازاتفاقات چندسال گذشته در درونم را ازبین ببرم زیرا اگر در درجه اول مراقب خودم نباشم قطعا نمیتوانم از دیگران مراقبت کنم و به همین دلیل احتمالا اولین قدم باید اختصاص دادن زمانی برای بازیابی خودم باشد.
- از این پس اقدامات خیرخواهانه خود را چطور دنبال خواهید کرد؟
بعداز اتمام این پرونده قطعا دوست دارم به کارم با کودکان ادامه داده و تمایل دارم این کار را در ایران انجام بدهم.
- در حال حاضر کجا زندگی میکنید و اوقات خود را چطور میگذرانید؟
به خاطر مشکلاتی که در رایاگادا در حال رخ دادن است و در کل به خاطر حفظ سلامت و امنیتم در کنسولگری ایران در حیدرآباد زندگی میکنم و وقتم را با آموزش زبان انگلیسی به کودکان دیپلماتها و کارمندان کنسولگری ایران میگذرانم. از این کار بسیار لذت می برم چون مرا مشغول کرده و فکرم را از مسائل دیگر دور میکند و باعث می شود تا زمان کمتری برای فکر کردن به مشکلاتم در رایا گادا داشته باشم.
- حوادث خوب و بد زندگی به ما درس می دهند ، شما از وقایعی که در رایاگادا برایتان رخ داد چه آموختید؟
من آموختم که در دنیای ما افراد وحشتناک زیادی وجود دارند و برخی از آنها خودشان را به عنوان دوست و افراد قابل اعتماد معرفی می کنند. بسیاری از مشکلات من هم توسط افرادی به وجود آمد که به آنها اعتماد کرده بودم. متاسفانه تنفر و حسادت بسیار زیادی در اطراف ما وجود دارد و من آموختم که از این به بعد بسیار مراقب افرادی باشم که اجازه می دهم وارد زندگیام بشوند.
اگر رشوه می دادم با بسیاری از مشکلات فعلی ام دست به گریبان نبودم و هیچ گاه مسائل به اینجا ختم نمیشد؛ با این وجود انتخاب کردم رشوه ندهم چراکه هیچگاه نمی خواستم بخشی از فسادی باشم که درحال نابودی جهان ما است. از راهی که رفته ام پشیمان نبوده و اگر مجبور شوم دوباره این مسیر را طی کنم همین کارها را انجام خواهم داد .
- باتوجه به اینکه دو تابعیتی هستید، چه برداشتی از رویکردهای متفاوت ایران و بریتانیا در قبال پرونده تان دارید؟ آیا باور دارید که وزارت امور خارجه بریتانیا از شما پشتیبانی نمی کند؟
قطعا! در این مورد نمیتوانید این دو کشور را هم مقایسه کنید. در مورد پرونده من ایران و بریتانیا در دو جایگاه متفاوت قرار گرفتهاند. ایران از اولین روزی که در جریان مشکلم قرار گرفت نه فقط از طریق پیگیریهای کنسولی بلکه از طریق حمایتهای بشردوستانه و خیرخواهانه در کنار من بود.
من حس میکنم کاری که آنها برایم انجام دادند بسیار فراتر از وظایفشان بود و دید مرا نسبت به کشور زادگاهم تغییر داده و من فهمیدم که چقدر به ایران افتخار میکنم. این درحالی است که انگلیس اعلام کرد نمی تواند با سیتم قضایی هند روبرو شود و کاری کردند که من احساس کنم غیر بریتانیایی هستم. من فکر نمیکنم که به اندازه کافی برایشان مهم و یا سودمند بودم تا از من حمایت کنند.
- در سفری که وزیر امورخارجه ایران به هند داشت با وی ملاقات کردید، این دیدار چطور بود؟
دکتر ظریف بسیار با من مهربان بود و باوجود اینکه برنامه بسیار فشرده ای داشت برایم زمانی را قرار داد و به من اطمینان داد که او و مردم ایران تا آخر از من حمایت خواهند کرد. در لحظات بسیار سخت او به من امید داده و باعث شد واقعا احساس کنم که به من افتخار می کند. احترام زیادی برایشان قائل بوده و از تمام حمایت های آقای ظریف سپاسگزارم.
- این علاقه شما برای کمک به مردم و به ویژه کودکان از کجا نشات میگیرد؟ آیا خود شما دوران کودکی مرفهی داشتید؟
توجه من به کودکان از بچگی خود من نشات می گیرد، چرا که متوجه شدم بسیاری از مشکلاتی که کودکان با آن روبرو می شوند زمانی رخ می دهد که آنها والدین و یا فامیل خوبی ندارند. من و برادرانم خودمان، خودمان را بزرگ کردیم و اگر حمایت فامیل را داشتیم زندگی هایمان بسیار لذت بخش تر بود. به همین دلیل سعی می کنم فضای خالی به وجود آمده در زندگی کودکان در اطراف دنیا را که به خاطر نداشتن فامیل و خانواده ایجاد شده است را پر کنم. این کار را انجام می دهم به خاطر اینکه احساس می کنم باید این کار را انجام بدهم و اتفاقی که در کودکی برای من رخ داد دلیلی داشته است. خواسته من این است که در این زندگی کوتاهی که دارم اثر مثبتی ایجاد کنم.
گفتوگو از خبرنگار ایسنا: آزاده تهرانی
انتهای پیام
نظرات