به گزارش خبرنگار "ایسنا" در لبنان، در پی آزادی شهر حلب و شکست سنگین مجموعههای مسلح، روسیه با هماهنگی ایران و سوریه طرح برقراری آتش بس با کمک ترکیه را در دستور کار قرار داد تا زمینه را برای گفتوگوهای سیاسی بین مخالفان مسلح و دولت سوریه فراهم آورد:
1- روسیه بر این باور بود که میتواند از دوره انتقال قدرت از اوباما به ترامپ استفاده کند و الگوی جدیدی برای گفتوگوهای سیاسی تهیه که بتواند شانه به شانه گفتوگوهای آتی ژنو حرکت کند. در این الگو تلاش شده است تا سایه توافق ایرانی، روسی و ترکی بر روند گفتوگوهای صلح از آستانه تا ژنو سنگینی کند.
2- روسیه تلاش دارد تا با کسب برخی دستاوردهای سیاسی مهم، درگیریهای نظامی در سوریه را پایان داده و توجه خود را بیشتر به اروپا معطوف کند. این سرعت عمل روسیه ممکن است بر چگونگی توافق بر سر دوره انتقالی و نظام سیاسی آتی سوریه هم تاثیر بگذارد. پیروزی نظامی در حلب از نگاه مسکو شرایط ایده آلی بود تا این ایده شکل عملی به خود گیرد.
3- پس از کودتای نافرجام در ترکیه، و شکست سیاستهای آنکارا در سوریه و بروز اقدامات تروریستی گسترده در این کشور، روسیه توانست ترکیه را از طرف جنگی در سوریه به نقشی میانجیگر تبدیل کند. از همین دوران هماهنگی بین مسکو و آنکارا سرعت میگیرد تا جایی که با هماهنگی روسیه، ایران و ترکیه توافقنامه آتش بس و برگزاری نشست آستانه شکل میگیرد. روسیه از شرایط داخلی و خارجی ترکیه برای وصول به این فرایند استفاده کرد.
با این همه مجموعههای مسلحی که پای توافقنامه آتش بس را امضاء کردند، نمیتوانند ضامن حفظ آتش بس در سوریه باشند:
1- در میان سیزده مجموعهای که پای توافقنامه آتش بس را امضاء کردهاند تنها مجموعه جیشالاسلام است که تواناییهای نظامی بالایی در مرکز، شمال و جنوب سوریه دارد و بقیه از طرفهایی کوچک به شمار میروند که فقط در صورت ائتلاف با بقیه گروهها امکان خودنمایی دارند.
2- داعش از مجموعه گروههای آتش بس خارج است و به عنوان مجموعهای تروریستی به شمار میرود که آتش جنگ به رویش هم چنان باز است. داعش مناطق مهمی از استانهای الرقه و دیرالزور در شرق سوریه و شهر الباب در شمال سوریه را در اختیار دارد.
3- مجموعه مسلح نورالدین زنکی و احرارالشام که از جمله مجموعههای مسلح پرقدرت در سوریه محسوب میشوند توافقنامه آتش بس را امضاء نکردهاند.
4- جبهه النصره که به جبهه فتح الشام تغییر نام داده است نیز وضعیتی مشابه داعش دارد که در شمال سوریه و مناطق حمص و ادلب حضور دارد.
این همه در حالی است که از زمان آغاز آتش بس در سوریه فقط در منطقه حلب تاکنون شش بار نقض آتش بس صورت گرفته و مجموعههای مسلح به گردان دفاع هوایی، مدرسه الحکمة، خناسر، مزارع الملاح در جبهه کاستلو در جبهه شمال غرب حلب و جبهه جمعیت الزهراء حمله کردهاند تا مجددا جای پایی در حلب پیدا کنند که همه آنها با شکست مواجه شده است. این اقدامات با صرف نظر از نقش آتش بس در منطقه بردا و فیجی در منطقه دمشق است که منجر به قطع آب پایتخت شده است.
با این اوصاف آتش بس در سوریه هرگز به معنای پایان جنگ نیست و حتی اگر خوشبینانه تصور کنیم که آتش بس با همین مجموعههای شرکت کننده در مذاکرات آستانه برقرار میماند اما جنگ هرگز در سوریه پایان نمیپذیرد. به همین دلیل است که:
1- کنفرانس آستانه تلاش میکند تا در نخستین گام، آتش بس را حفظ کند.
2- کنفرانس آستانه تلاش میکند تا ائتلافی نظامی تحت اشراف روسیه، ترکیه و ایران علیه مجموعههای تروریستی داعش و جبهه النصره ایجاد کند.
3- لازمه تشکیل چنین جبههای توافق مجموعههای مسلح شرکت کننده در آستانه بر سر همکاری نظامی با ارتش سوریه علیه داعش و النصره است.
شکل گیری چنین جبهه متحد و مشترک میتواند زمینه ساز حرکت به سوی راه حل سیاسی و مسالمت آمیز باشد در غیر این صورت بی شک کنفرانس آستانه شکست خواهد خورد.
با آن که حضور محمد علوش از مجموعه جیشالاسلام به منزله حضور سعودی در مذاکرات آستانه است اما غیاب سعودی در مذاکرات از هم اکنون این سوال را ایجاد کرده است که دولتی که در طی 5 سال اخیر تحت عنوان کشورهای حامی و دوست سوریه دهها کنفرانس منطقهای و بینالمللی به منظور حمایت از مجموعههای مسلح مخالف نظام سوریه برگزار کرده و نوک پیکان حملات خود را سرنگونی نظام سوریه قرار داده است، آیا اجازه میدهد بدون حضورش مذاکرات سیاسی به راه حلی مناسب برسد؟
1- ایفای نقش پادشاهی سعودی تاکنون در قالب سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه و سوریه بوده است پس طبیعی است که سعودی منتظر بماند تا سیاست خارجی جدید دولت ترامپ در قبال سوریه روشن شود.
2- به شکل طبیعی اگر ترکیه واقعا تصمیم بر حل و فصل سیاسی بحران نظامی سوریه را داشته باشد بخش مهمی از مانورهای نظامی سعودی از طریق مجموعههای نیابتی کاسته میشود، در چنین حالتی باید دید آیا مرزهای مشترک سوریه و اردن جایگزین مرزهای ترکیه و سوریه خواهد شد یا نه؟
3- با توجه به درگیری عمیق سعودی در حملات نظامی به یمن، شاید این کشور ترجیح میدهد آمریکا همچنان عهده دار پرونده سوریه شده و سعودی مثل گذشته در سایه این سیاست به ایفای نقش در سوریه بپردازد تا بتواند به بحران یمن خاتمه دهد.
از سویی دیگر همه نگاهها به سیاست خارجی ترامپ دوخته شده است که چه برنامه عملی برای سوریه دارد. در همین راستا باید دید آیا روابط روسیه با آمریکا در عهد ترامپ همچنان با دوری و تضاد پیگیری میشود یا آن چنانکه ترامپ پیشتر اعلام کرده بود به سوی همکاری با مسکو حرکت خواهد کرد؟ حضور آمریکا در مذاکرات آستانه در حد سفیر آن هم به عنوان ناظر بدون شک نمیتواند برای دولت ترامپ کفایت کند و با توجه به نقش تخریبی آمریکا در پنج سال اخیر، بعید است به راحتی پایش را از بحران سوریه عقب بکشد با این حال به نظر میرسد در کنفرانس بعدی بحران سوریه در ژنو که قرار است در ماه دوم میلادی برگزار شود شاید بتوان به بسیاری از این سوالات پاسخ داد چرا که آمریکا میتواند با کمک مجموعه موسوم به دوستان سوریه و با فشار به سازمان ملل دستاوردهای احتمالی کنفرانس آستانه را در ژنو وتو کند و همه چیز را به حالت اول برگرداند.
مذاکرات آستانه میتواند محک جدی برای سیاست ترکیه در تحولات سوریه باشد. اکنون ارتش ترکیه در اطراف شهر الباب با داعش در حال جنگ است اما به رغم به کارگیری همه امکانات نظامی زمینی و هوایی و بکار گیری پنج هزار نیروی نظامی باز هم نتوانسته است شهر الباب سوریه را از دست داعش خارج کند. گفته میشود ترکیه با تکیه بر همین مجموعههای مسلحی که توافقنامه آتش بس را امضاء کردهاند امیدوار است با ادامه آتش بس از وجود این نیروها برای شکست داعش در الباب استفاده کند.
این در حالی است که جبهه احرارالشام که مورد حمایت ترکیه میباشد (گروهی که توافقنامه آتش بس را امضاء نکرده است) خود را برای حمله به مواضع جبهه النصره آماده میکند و ترکیه باز هم تلاش دارد تا مجموعههای زیر مجموعه آتش بس را به احرار الشام پیوند زند که در این صورت جبههای قوی از هم پیمانان نظامی ترکیه در سوریه ایجاد میشود که می تواند خطر بالقوهای برای نظام و ارتش سوریه ایجاد کند.
برخی اخبار که از سوی منابع مطلع اعلام شده است گویای آن است که نیروهای تازه نفس با امکانات نظامی در همین روزهای اجرای آتش بس از طریق خاک ترکیه وارد سوریه شدهاند که احتمال دارد در قالب جنگ پیش روی احرار الشام با جبهه النصره باشد که خود به عنوان یکی از موارد نقض آشکار آتش بس در سوریه به شمار میرود.
در هر حال از هر گوشهای که به مذاکرات آستانه نگاه کنیم کار سخت دستیابی به حل و فصل سیاسی را مشاهده میکنیم. بشار الجعفری رییس هیئت سوری در مذاکرات آستانه تاکید کرده است که با ترکیه هرگز وارد مذاکره مستقیم نمیشود چرا که به تعبیر وی ترکیه عامل اصلی حمایت از مجموعه های تروریستی است. در آن سوی، محمد علوش، رییس هیئت مخالفان مسلح گفته است که تلاش دارد تا روسیه سیاست بی طرفی در سوریه را در پیش گیرد در حالی که وی ایران و نظام سوریه را متهم کرده است که سعی میکنند تا بی طرفی روسیه را در تحولات سوریه مخدوش و بی اثر کنند.
مواضع علوش نشان میدهد که از نگاه مخالفان ایران در خاورمیانه، مذاکرات آستانه فرصت خوبی است تا بین ایران و روسیه در رابطه با سوریه جدایی و اختلاف بیاندازند، این تصور آنگاه شدت بیشتری گرفت که ایران برخلاف نظر مسکو، با حضور آمریکا در مذاکرات آستانه مخالفت کرد.
اگر از زاویهای دیگر به مذاکرات آستانه نگاه کنیم، موفقیت در آستانه با تکیه بر استمرار آتش بس و ایجاد جبههای متحد علیه تروریستها در سوریه و توافق برای ادامه گفتوگوهای مستقیم سوری سوری، میتواند نشان دهنده تولد مثلث ایران، روسیه و ترکیه باشد که در کنار دولت سوریه راهی جدید برای دستیابی به برنامهای مسالمت آمیز برای حل و فصل بحران نظامی پیدا کنند چه آنکه کاهش نقشهای خارجی در سوریه و خروج بازیگران منطقهای و بینالمللی که عمدتا نقشی منفی در پنج سال اخیر داشتهاند عملا میتواند منجر به سرعت در وصول بر برنامهای جامع و سیاسی در سوریه شود.
گزارش از خبرنگار ایسنا: علی منتظری
انتهای پیام
نظرات