به گزارش ایسنا، روزنامه «جمهوری اسلامی» مینویسد: مجاهدان راستین، ویژگیهایی دارند که آنها را نسبت به دیگران ممتاز و از سایرین متمایز میکند. این ویژگیها، اخلاص، تقوا، صداقت، صفا و یکرنگی است. کسانی که از این ویژگیها برخوردارند، علاوه بر آنکه حیاتشان تأثیرگذار است، مماتشان نیز در مردم اثر میگذارد. رمز این اثرگذاری این است که مرگ برای این افراد، نابودی نیست بلکه ادامه حیات است. این، موهبتی است که غیر از مجاهدان راستین راه خدا از آن محرومند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی، مجاهد راستینی بود که از تمام این ویژگیها به نحو اکمل برخوردار بود و به همین دلیل است که رحلت او در همین دو شبانهروزی که از آن گذشت به یک شیپور بیدارباش تبدیل شد و بسیاری از غافلان را از خواب غفلت بیدار کرد. قطعاً هرچه زمان بگذرد، گستره این بیدارباش بیشتر خواهد شد.
اهمیت این تأثیرگذاری در این است که مخالفان تا آخرین لحظه حیات آیتالله هاشمی رفسنجانی با تمام توان برای جلوگیری از مطرح شدن او و افکار و مواضعش تلاش کردند ولی هنگامی که خبر پایان عمر ظاهری او منتشر شد، بدون آنکه اختیاری از خود داشته باشند، نتوانستند مانع بروز احساسات مردم شوند و در برابر سیلی که این واقعه به راه انداخت مقاومت کنند. دوست و دشمن به عظمت این مجاهد نستوه اعتراف کردند، سدهای سانسور شکسته شدند و دیوارهای بلند «تحریم شخصیت» فرو ریخت. این، یعنی رحلت هاشمی رفسنجانی علاوه بر آنکه غافلان را بیدار کرد، مخالفان و کینهتوزانی که آن سدها و دیوارها را ایجاد کرده بودند را نیز تحقیر کرد.
حضور گسترده و کمنظیر مردم در بدرقه هاشمی رفسنجانی تا حرم امام خمینی و سپردن او به آغوش مرادش، نشان داد او فراتر از رسانهها بود. هاشمی با قلب مردم ارتباط برقرار کرده بود و کسی که با قلب مردم ارتباط برقرار کند، تحریمناپذیر و سانسورناشدنی است. نمونه روشن ثمرات مرتبط بودن با قلب مردم را آخرین بار که آیتالله هاشمی رفسنجانی خود را به آراء مردم عرضه کرد دیدیم. در هفتم اسفند ۱۳۹۴ هنگامی که مردم برای انتخاب اعضاء مجلس خبرگان رهبری به پای صندوقهای رای رفتند، آیتالله هاشمی رفسنجانی بیشترین رای استان تهران را به دست آورد. مردم استان تهران، حتی در زمانی که استان البرز از آن جدا نشده بود، هیچگاه به یک نفر نزدیک سه میلیون رأی نداده بودند ولی مردم استان کوچک شده تهران در شرایطی که آقای هاشمی رفسنجانی آماج بیشترین تهاجمات تبلیغاتی رسمی و غیررسمی قرار داشت و در اوج مظلومیت بود به او چنین رأیی دادند بطوری که او در صدر فهرست خبرگان کل کشور قرار گرفت و این بالاترین رأی تاریخ مجلس خبرگان بود.
از این واقعیتهای بسیار آموزنده اگر این درس آموخته شود که فکر و اندیشه را نمیتوان حبس کرد و ایجاد سد و دیوار نهتنها موجب راکد ماندن آن نمیشود بلکه باعث نفوذ بیشتر آن میشود، برای جامعه امروز ما کافی است. کسانی که برای خود این حق را قائلند که فکر و نظر خود را حق مطلق بدانند و دیگران را به دلیل اینکه با آنان هم عقیده نیستند از ابراز عقیده و مطرح شدن محروم کنند، اگر اهل درس گرفتن از وقایع باشند باید از آنچه پس از رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی دیدهاند و دیدهایم این درس بزرگ و فراموش نشدنی را بیاموزند که این یک مسیر انحرافی است و لازم است در روش خود تجدیدنظر کنند.
درس دیگر را باید مخاطبان این افراد بیاموزند که به دلیل ساده اندیشی و اعتماد بیجا به آنان، هر دروغ و تهمتی را که شنیدند پذیرفتند و با تکرار آن، پرونده آخرت خود را سیاه و سنگین کردند. دروغها، تهمتها، نسبتهای ناروا و ناسزاهائی که عدهای غافل در اثر القائات بدخواهان و اربابان زر و زور و تزویر نثار مجاهد مخلص و صادق و با صفایی چون آیتالله هاشمی رفسنجانی کردند، اگر بر سر بلندترین کوهها ریخته میشد، آن را فرو میپاشاند ولی این مرد بزرگ در برابر آن همه ناملایمات و نامهربانیها مقاومت کرد و به راهی که در جوانی برای ترویج اسلام ناب و به ثمر رساندن انقلاب اسلامی و برپایی نظام جمهوری اسلامی انتخاب کرده بود ادامه داد.
بدخواهان، طراحی کرده بودند که با وارد ساختن فشار بر هاشمی رفسنجانی، او را وادار به قهر از انقلاب و ایستادن در برابر نظام جمهوری اسلامی کنند ولی او نه به دلیل هوش سرشار سیاسی و خواندن دست آنها بلکه به دلیل عشقی که به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی داشت، خم به ابرو نیاورد و تا آخرین لحظه عمر پربرکت خود به آرمانهای انقلابی و اهداف نظام جمهوری اسلامی وفادار ماند و صادقانه به کشور و مردم خدمت کرد. امروز که هاشمی رفسنجانی در میان ما نیست، آشکارا مشاهده میکنیم که بدخواهان، بازنده این میدان هستند و او برنده است. این، تحقق وعده خداست که فرمود: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین.»
هاشمی رفسنجانی، دو داغ بر دل دشمنان گذاشت؛ اول با تحمل شکنجههای سخت و طاقت فرسایی که در زندانهای رژیم ستمشاهی دید و «نه» گفتن به خواستههای ساواک و دوم با صبر در برابر فشارهای بدخواهان که با دروغ و تهمت و هتاکی و تخریب میخواستند او را از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی جدا کنند ولی آنها را ناکام گذاشت و تا آخرین لحظه حیات خود بر آرمانهای انقلابی و حفاظت از اسلامیت و جمهوریت نظام پای فشرد. او نه تنها دشمنان بلکه حتی مرگ را هم از پا در آورد و آنچنان راحت به دیدار معبود خود شتافت که گوئی درحال زمزمه کردن این ابیات بود:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ
انتهای پیام
نظرات