به گزارش ایسنا، در مراسم نشست عصر فرهنگ که عصر روز دوشنبه (۱۵ آذرماه) در کتابفروشی انتشارات علمی و فرهنگی برگزار شد، قرار بود از کتاب «بهترین داستانهای جهان» به انتخاب و ترجمه احمد گلشیری رونمایی شود که در ابتدای این مراسم گفته شد به این دلیل که آقای گلشیری نتوانستند در این مراسم حضور پیدا کنند، مراسم رونمایی از این کتاب به زمان دیگری و در شهر اصفهان موکول شده است.
در بخش دیگر این مراسم که به بزرگداشت صفدر تقیزاده، مترجم پیشکسوت اختصاص داشت، ابتدا هرمز همایونپور درباره این شخصیت فرهنگی گفت: به دو دلیل پذیرفتم که به این مراسم بیایم؛ یکی دوستی و احترامی که از قدیم با آقای تقیزاده داشتهام و دیگر علاقهام به انتشارات علمی فرهنگی که دوره جوانی و نوجوانیام را آنجا گذراندم. بنابراین وقتی آقای کوثری گفتند که به این مراسم بیایم، نتوانستم نپذیرم.
این مترجم سپس به آشنایی خود با صفدر تقیزاده از ۵۰ سال پیش و زمان انتشار مجله «سخن» اشاره کرد و با اشاره به برخی ترجمهها و همچنین دورههای زندگی صفدر تقیزاده گفت: اینگونه وجودی که عمری را در جامعه بیفرهنگ و قدرناشناس ما گذاشته، باید قدر بدانیم و درباره او هرچه بگوییم کم گفتهایم.
او سپس با طرح این سوال که چرا مدتی کارهای تازهای از آقای تقیزاده ندیدهایم اظهار کرد: حیف است که آثار ایشان که تجربه زیادی دارند منتشر نشوند. امیدوارم این کار نکردن مربوط به سرخوردگی از محیط و شرایط کار نباشد.
در ادامه مراسم، صفدر تقیزاده به مشکلات مربوط به بینایی خود در هشت سال پیش اشاره کرد و گفت: پس از اینکه مشکلاتی برای چشمم پیدا شد و دچار دوبینی شدم، به پزشک مراجعه کردم و پس از رفع مشکل با دخترم به خارج از کشور رفتیم. حدود پنج سال در آنجا بودم و بعد از آن به ایران آمدم، بنابراین یکی از دلایل تأخیر در کارهایم این مسئله بوده است.
او سپس با تشکر از انتشارات علمی فرهنگی و هرمز همایونپور به خاطر حضور در این مراسم خاطراتی از زمان ترجمه کتاب «ترتیا و فلت» در آبادان بیان کرد.
تقیزاده در پاسخ به این سوال که در سه چهار دهه گذشته چه نویسندگانی با مشاوره او به داستاننویسی پرداختهاند گفت: یکی از این افراد آقای ناصر تقوایی بود که تقریباً شرح کارهایش مشخص است. او زمانی یک داستان کوتاه به خواهرزاده بنده داده بود که بخوانم. من پس از خواندن این داستان کوتاه گفتم که یک داستان کوتاه دیگر هم به من بدهد. پس از آن دو سه کار دیگر به من داد و من آنها را به سیروس طاهباز دادم و او این داستانها را در نشریه «آرش» منتشر کرد و این باعث شد تقوایی به تهران بیاید و در ادامه به کار سینما گرایش پیدا کند. فرد دیگری که در این ایام به کارهایش علاقهمند بودم خانم زویا پیرزاد بود که اولین داستانش را در کتاب «سخن» چاپ کردم. فریبا وفی نیز یکی دیگر از این افراد بود. الان مدتی است که از خانم پیرزاد خبری ندارم، ولی هر یکی دو سال یکبار خانم وفی کتابی منتشر میکند. معتقدم این خانم میتواند جزو کسانی باشد که در آینده بهترین رمان زبان فارسی را بنویسد.
این مترجم پیشکسوت سپس در پاسخ به این سوال که به چه دلیل آبادان در دهه ۴۰ و ۵۰ به قطب فرهنگی تبدیل شده بود گفت: در آن زمان در اداره اطلاعات به معنی روابطعمومی شرکت نفت کسانی مثل ابراهیم گلستان و نجف دریابندری و محمدعلی موحد حضور داشتند و نشریات و روزنامه «اخبار فرهنگی» را منتشر میکردند. هسته اولیه فعالیتها در همینجا شکل گرفت و این چیزها باعث شد نطفه ادبیاتی که بعداً به وجود آمد شکل بگیرد.
او در پاسخ به سوال یکی دیگر از حاضران درباره وضعیت ترجمه گفت: معتقدم در حال حاضر چند مترجم خوب داریم که آثار خوبی از آمریکای لاتین، آمریکا و انگلیس به فارسی ترجمه میکنند. آثاری که قابل توجه و خوبند، اما مترجمانی هم داریم که فقط با دانستن انگلیسی پا به عرصه ترجمه گذاشتند. لطمه ترجمه از طرف این افراد بود. کسانی که بدون اینکه فارسی بدانند آثاری را ترجمه میکردند.
او در همینباره اضافه کرد: زمانی یکی از ناشران فعلی کتابی به من داد و گفت آیا این کتاب برای ترجمه مناسب است؟ این ناشر همزمان ترجمهای هم از این کتاب به من داد. وقتی من کتاب را خواندم سفارش کردم که این ترجمه، ترجمه درست و حسابی این کتاب نیست ولی متأسفانه بعداً دیدم بدون لحاظ کردن توصیههای من کتاب را منتشر کرده و به این صورت کتابهایی ترجمه و چاپ شد و به مرور افزایش پیدا کرد.
تقیزاده همچنین سادهنویسی را حاصل تجربه خواند و گفت: اگر ترجمههای نجف دریابندری را بخوانید، میبینید که زبان او کاملاً ساده است و آثار به خاطر روانی و شفاف بودن زبان خواننده را به خود جذب میکند.
او همچنین در پاسخ به پرسشی درباره کارهای در حال انجام خود گفت: مجموعه داستانهای ترجمهشده در مطبوعات را دارم که تا به حال جای دیگری چاپ نشده است. شعرها و ترجمه شعرهایی هم دارم که باید آنها را هم برای چاپ آماده کنم. همچنین کار نیمهتمامی از ویلیام فاکنر در دست دارم که امیدوارم در این چند سال باقیمانده بتوانم آن را تمام کنم.
او همچنین گفت: یکی از ناشرانی که قرار بود یکی از کارهایم را چاپ کند متأسفانه کار را درست انجام نداد و هنوز هم فرصت نشده در این باره با او صحبت کنم. امیدوارم در آینده نزدیک بتوانم این آثار را به چاپ برسانم.
در بخش دیگری از این مراسم مسعود کوثری، مدیرعامل انتشارات علمی فرهنگی درباره صفدر تقیزاده گفت: ایشان از نسل بافرهنگهای گرم ایرانی است که سخن و قلمش شیوا، روان و ناشی از صفای درونیشان است.
او گفت: کار ترجمه آقای تقیزاده در ترازوی نقد بزرگان قرار گرفت است. امیدوارم سالهای سال عمر باعزت داشته باشند و بتوانیمکارهای جدیدی از ایشان در انتشارات علمی فرهنگی منتشر کنیم.
او سپس با اهدای لوح تقدیر و هدیهای از صفدر تقیزاده تجلیل کرد. تقیزاده نیز نسخهای از مجله «دفتر هنر» ویژهنامه علیاکبر دهخدا را که در آمریکا منتشر شده است به کوثری هدیه داد.
همچنین سیروس علینژاد که در این مراسم حضور داشت در سخنانی به سابقه روزنامهنگاری صفدر تقیزاده اشاره کرد و گفت: فعالیتها و نوشتههای تقیزاده حتماً در بالا بردن سطح ما و خوانندگان داستان و قصه بسیار موثر بوده است.
او البته از کمکاری تقیزاده در چند سال اخیر گله کرد و گفت: نمیدانم چرا آقای تقیزاده سالهاست کاری نمیکند. این تنبلی جفا به مردم و بهخصوص جفا به جوانان است.
علینژاد گفت: تقیزاده اهل سخنوری نیست و وقتی آثاری از او منتشر میشود میفهمیم عجب خونی در آن است. امیدوارم در آینده کارهای خوبی از او ببینیم.
در پایان این مراسم همسر صفدر تقیزاده درباره فعالیت نداشتن این مترجم در چند سال اخیر گفت: متأسفانه این کار نکردن به خاطر تنبلی است. لازم است کسی او را برای انجام دادن کارها هل بدهد.
انتهای پیام
نظرات