به گزارش ایسنا، علی سرابی که به عنوان یکی از بازیگران مطرح تئاتر شناخته میشود، پس از سه دوره اجرای نمایش «خشکسالی و دروغ» چند هفتهای است که این اثر محمد یعقوبی را با کارگردانی پدرام علیزاده بر پردهی سینماها دارد. صداپیشهی عروسک «گابی» در مجموعهی کلاه قرمزی که نوید برنامهریزی برای تولید آن را در نوروز 96 میدهد، همچنین تجربهی بازی در تعدادی محدود سریال تلویزیونی را داشته که آنها را جزو اشتباهات کارنامهی کاری خود میداند.
این بازیگر که بازی در سینما و نیز فیلمسازی را دوست دارد، تاکید میکند که همچنان تئاتر را به دیگر مدیومهای بازیگری ترجیح میدهد و در هر جایی هر کاری برای این هنر انجام شود از مشارکت در آن استقبال میکند.
سرابی که پس از تجربهی همکاری با مهدی پاکدل، احمد مهرانفر و پیمان معادی در سه دوره اجرای نمایش «خشکسالی و دروغ» در نسخهی سینمایی این اثر با محمدرضا گلزار همبازی شده است، در گفتوگویی با خبرنگاران ایسنا، از تجربهی حضور در نسخهی سینمایی «خشکسالی و دروغ» و مقایسهی آن با نسخهی تئاتری سخن گفت.
او در این مصاحبه که مشروح آن را در ادامه میخوانید، دربارهی حضور گلزار و اینکه اگر مسئولیت برعهدهی او بود، گروه دیگری را برای بازی انتخاب میکرد، از درآمد خوباش در تئاتر و بیاثر شدن سریالهای تلویزیونی هم صحبت کرد.
شما پیش از این در تئاتر و تلویزیون بیشتر تجربهی بازی داشتید و فیلم «خشکسالی و دروغ» اولین بازی جدی شما در سینماست،این تجربهی سینمایی چطور بود؟
من در این فیلم به لحاظ بازیگری تجربهی جدیدی داشتم ولی از نظر کار در سینما قبلا در دو پروژهی خیلی جدیتر کار کرده بودم و از صفر تا صد در کنار پروژه مشغول بودم که یکی فیلم «دهلیز» به کارگردانی بهروز شعیبی بود و دیگری فیلم «ملبورن» نیما جاویدی که به عنوان بازیگردان حضور داشتم؛ یعنی هم سمت بازیگردان را داشتم و از هم از صفر تا صد در کنار کارگردان بودم. این اتفاق هم به درخواست خود کارگردان بود ضمن اینکه خودم هم دوست داشتم سینما را بیشتر و بهتر یاد بگیرم. به عنوان بازیگر هم قبلا در دو فیلم «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» شهرام مکری و «دلم میخواد» بهمن فرمانآرا بازی کرده بودم که کار شهرام مربوط به سالها قبل میشود و در کار آقای فرمانآرا هم نقش کوچکی داشتم که بیشتر بخاطر علاقهام به ایشان و اینکه در کارنامهی کاریام لااقل یک همکاری با ایشان وجود داشته باشد، بازی کردم.
بنابراین فیلم «خشکسالی و دروغ» اولین پروژهی سینمایی بود که در آن نقش اصلی بازی کردم و با وجود اینکه آن را خیلی دوست داشتم، اما در طول تهیه، تولید و حتی هنگام پخش فیلم خیلی اذیت شدم. به همین دلیل به نظرم «خشکسالی و دروغ» تجربهای سخت و درعین حال جالب بود که البته بیشتر سختیاش بخاطر حاشیههایش به وجود آمد.
بعدا دربارهی این سختیها بیشتر صحبت میکنیم، اما با توجه به اینکه چند بار در نمایش «خشکسالی و دروغ» بازی کرده بودید، وقتی پیشنهاد ساخت فیلم سینمایی آن مطرح شد، خودتان موافق این کار بودید؟
اگر اشتباه نکنم پس از انقلاب این اولین فیلمی است که از تئاتر به یک فیلم سینمایی تبدیل میشد و درواقع این اتفاق در تاریخ ثبت میشود. برای من به عنوان بازیگر حرفهای تئاتر هم خیلی ارجح است که یک کار ماندگار تئاتر به یک اثر سینمایی تبدیل شود، یعنی لااقل در مرحلهی قبل از تولید خیلی از این اتفاق خوشحال بودم.
و الان به نظر میرسد که خیلی خوشحال نیستید. اصلا از آنجا که شما یکی از دو بازیگر ثابت تمام سه دوره اجرای قبلی این نمایش بودید، اولین بار چه کسی شما را برای بازی در فیلم «خشکسالی و دروغ» دعوت کرد؟ کارگردان؟
خیر. واقعیت این است که من این موضوع را بعدها هم میتوانستم متوجه شوم و آن هم این بود که تهیهکننده و کارگردان فیلم به دنبال چهرههای مطرح سینما بودند. من هم ابتدا شنیدم که قرار بود از چهرههای شاخص سینما استفاده شود ولی اصرار و پافشاری شخص آقای یعقوبی (نویسنده) بود که من این نقش را بازی کنم. البته این را بگویم که بخش عمدهای از هنر به ویژه آنچه ما انجام میدهیم، شانس است. به نظرم کارگردان این فیلم میتوانست از این موقعیت استفادهی خیلی بهتری بکند ولی انگار بیشتر نگاه تجاری وجود داشته که به کار لطمه زد. با این حال آنچه پیش آمد یک قدم مثبت برای تئاتر است و کم و کاستیهایش را که کنار بگذاریم، این اتفاق خوبی است که یک اثر تئاتری به سینمایی تبدیل شده است و همیشه تأکید کردهام که خوشحال میشوم اگر در هر جای این مملکت کاری برای تئاتر انجام میشود، در آن مشارکت داشته باشم.
به طور کلی به عنوان بازیگری که در تئاتر «خشکسالی و دروغ» هم بازی کردهاید نسخهی سینمایی اثر را در مقایسه با نسخهی تئاتری آن چطور میبینید؟
نظر شخصیام این است که یک فیلم معمولی و غیر آزاردهنده است، ولی وقتی آن را میبینیم خوب متوجه میشویم که فیلم میتوانست اثر خیلی بهتر و پربینندهتری باشد که الان متأسفانه نشده است. با این حال تاکید میکنم که نمیتوان گفت که فیلم ضعیفی شده است، چون براساس فیلم نامه، داستان به شکلی است که میتوان آن را دنبال کرد.
البته پایانبندی نسخهی سینمایی کاملا تغییر کرده است.
اساسا سه شکل متفاوت اجرا، از این نمایش وجود دارد که جدا از من و آیدا کیخایی که ثابت بودیم، در یکی پیمان معادی و باران کوثری، در یکی دیگر مهدی پاکدل و رویا دعوتی و در یک اجرای دیگر هم احمد مهرانفر و سحر دولتشاهی بازی میکردند. با درنظرگیری این موضوع که وقتی بازیگری در کار عوض میشود با خودش کاراکتر و روحیهی جدید میآورد، معتقدم تمام این سه نسخهی تئاتری با 6 نفر متفاوت، از نسخهی سینمایی بسیار بهتر بودهاند.
این حس و نظر از علاقه و تعصب شما به تئاتر نشأت نمیگیرد؟ چون به هر حال تئاتر در مقایسه با سینما هم هنریتر است و هم مثل سینما چندان ارتباطی با گیشه ندارد.
ابدا فکر نمیکنم این طور باشد. البته سوال شما کاملا درست است و من این را به هر کسی بگویم، میگوید که چون من در تئاتر بیشتر کار کردهام برایم دلنشینتر است، اما جدا از این نظرات، بسیاری از بینندهها که هر دو نسخه را دیدهاند هم گفتهی مرا تأیید میکنند. ضمن اینکه خودم معتقدم پایه و اساس هر اثر نمایشی درام آن است. وقتی یک درام به درستی درک نشود، شکل ناقصی از آن اتفاق میافتد و این چیزی است که در «خشکسالی و دروغ» افتاده و به نظرم کارگردان فیلم برداشت متفاوتی از فیلمنامه داشت. همین موضوع در انتخاب بازیگر، دکوپاژ، تدوین و حتی در نوع تبلیغات و اکران هم تأثیر میگذارد. با این وجود تاکید میکنم که پدرام علیزاده دوست من و آدمی بسیار محترم است، اما بخش عمدهای از ممیزیهای بسیار کوتهفکرانه آسیبهای زیادی را به فیلم وارد کرد.
مثلا من قبلا هم سینما رفتهام و فیلمهایی را دیدهام که نسبت به اندیشهی مسوولان اصلا نباید پخش شوند، ولی نمیدانم چرا در این فیلم چنین سانسوری اتفاق افتاد. آن هم در شرایطی که خود آقای یعقوبی به دلیل ملاحظه و پیشبینیای که داشت برخی موارد را در نظر گرفته بود. سانسور و نظر کارگردان روی این درام اثرگذار بود در حالی که در تئاتر این اتفاق نیفتاد، چون در تئاتر، نویسندهی متن کار، کارگردان هم بود و در میزانسن و انتخاب بازیگر اشراف خیلی خوبی داشت. بنابراین به طور خلاصه بگویم که در نسخهی تئاتری حرف متن خیلی واضح گفته میشود، ولی در نسخهی سینمایی بیشتر به حواشی پرداخته شده است.
این شرایط که تجربهی تئاتری هم داشتید، کار شما را به عنوان بازیگر این فیلم سخت میکرد؟
نه اتفاقا در نوع بازی کار مرا آسان کرد چون سالها این نقش را بازی کرده بودم به همین دلیل نه به اندازهی یعقوبی، اما تا حدود زیادی بر نقش اشراف داشتم. البته از یک جهت کار سخت بود و آن هم اینکه گاهی سر برخی سکانسها بیش از یک ساعت بحث میکردیم، چون به نظرم میرسید آنچه گفته میشد با حرف متن یکی نیست که البته در پیش تولید هم خیلی موارد اصلاح شد. به هر حال تمام تلاش خود را کردم که درست بازی کنم، ولی این را به شدت اعتقاد دارم که طبق گفتهی هیچکاک سینما هنر تدوین و کارگردان است. من این را در دو پروژهای که بازیگردانی کردم خیلی خوب فهمیدم که آن کسی که جلوی دوربین است در صدر اهمیت قرار ندارد، بلکه آن کسی که میبیند و هدایت میکند، مهم است.
بازی شما در فیلم برای کسانی که تئاتر «خشکسالی و دروغ» را دیدهاند خیلی یادآور آن نمایش است. این تشابه در بازی و حتی لحن تئاتری طبق خواست کارگردان بود یا خودتان عمدا همانند نسخهی تئاتری کار کردید؟
خودم عامدانه این بازی را از تئاتر جدا نکردم بلکه تلاش کردم آن را در مدیوم سینما بیاورم و اینکه چقدر موفق بودم را باید مخاطب و منتقدان نظر بدهند. با این حال کماکان فکر میکنم که این اثر باید جور دیگری کارگردانی میشد و تایم آن نباید کمتر از 100 دقیقه میبود، چون مثلا خیلی لحظات را در فیلم میبینم و بعد فکر میکنم چرا تدوینگر یا کارگردان ما مکث یا اکشن را از حرکت بازیگر برداشتهاند؟ در حالی که همان لحظات به درک بیشتر موقعیت به تماشاگر کمک میکرد، ولی الان یک نوع شتابزدگی در فیلم میبینم در حالی که اصلا نیازی به آن نبوده و نباید لایهی کمیک متن این قدر بالا میآمد. من چند باری که تا الان فیلم را دیدهام، میبینم که وجه کمیک و سوپراستاری فیلم خیلی بالاتر است و به آن به عنوان اثری که از تئاتر به تصویر تبدیل شده نگاه نمیشود و اینها به بازی و فیلم لطمه میزند. حتی در صحنههایی چیزهایی حذف شده که فقط به سلیقهی کارگردان و تدوینگر مربوط بوده و نتیجهی کار طوری شده که نمیدانی چرا روابط به این شکل است.
شاید اینها بخاطر حضور بازیگری است که به عنوان یک سوپر استار شناخته میشود و در تبلیغات هم روی بازی محمدرضا گلزار و بازگشت او مانور داده شده است.
به همین دلیل است که میگویم یک برداشت متفاوت اینجا رخ داده و این از پیش تولید تا پس از تولید وجود داشت. در حالی که «خشکسالی و دروغ» سه دوره اجرا شده، بسیار پرمخاطب (عام و خاص) بوده و بازیگران بزرگی در آن بازی کردهاند تا جایی که در نسخهی سینماییاش هم محمدرضا گلزار بازی کرده است. این کار خیلی حرف برای گفتن دارد چون حتی تئاتر «خشکسالی و دروغ» دو بار در دولت قبلی توقیف شد و همه ما برای آن توضیح دادهایم. این خیلی بد است که در تبلیغات استفادههای ابزاری ببینیم.
یکی از اتفاقاتی که در فیلم افتاده و بخشی از صحبتهای شما هم به آن اشاره دارد الکن ماندن بعضی اتفاقات و دیالوگهاست که در تئاتر این طور نبود، مثل کلمه «25» که در تئاتر مفهوم است ولی در نسخهی سینمایی خیر.
بخشی از این اتفاق برمیگردد به ممیزیکنندههایی که نمیدانم چرا این قدر ممیزی کردند! « 25 » خودش کلمه سانسور بوده ولی گفتند که این واژه را استفاده نکنید. آن زمان محمد یعقوبی ایران نبود. گفتند 25 را اصلا نگویید که یعقوبی گفت 27، بعد آنها کتاب قانون را ورق زدند و گفتند نه 27 هم نمیشود چون به مسئلهی دیگری اشاره داشت و در نهایت پیشنهاد" 20 و چند" را دادیم. با این حال من هم معتقدم که این قصه در سینما درک نمیشود ولی در تئاتر تماشاگر متوجه میشود.
تغییر گروه بازیگران و همکاری با محمدرضا گلزار چطور بود؟
در اینجا نمیخواهم بحث مقایسه را مطرح کنم که چه کسی بهتر بود و نبود. من در «خشکسالی و دروغ» در میان آقایان با احمد مهرانفر، پیمان معادی و مهدی پاکدل بازی کردم و با خانمها هم باران کوثری، سحر دولتشاهی، رویا دعوتی و پگاه آهنگرانی. هر کدام یک جور برداشت از متن و یک جور آکسان داشتند و همه هم خوب بودند. آخرین همکاری در سینما هم با گروهی دیگر بود و یکی از تفاوتها در نسخه سینمایی نبود فرصت کافی برای تمرین بود که این عزیزان وقتی به کار پیوستند وقت زیادی برای تمرین نداشتند. با این حال بازیهای قابل قبول و خوبی از آقای گلزار و خانم آهنگرانی دیدیم و برای من تجربه خوبی بود که با آقای گلزار کار کردم چون ارتباط خوبی داشتیم و خیلی راحت با هم تمرین میکردیم، ولی اگر بخواهم در بین تئاتریها مقایسه کنم با مهدی پاکدل خیلی روی صحنه راحتتر بودم، آن هم به این دلیل بود که طبق گفته یعقوبی. نقشها را از همان اول براساس من و پاکدل نوشته بود و به نظرم آن نسخهی اول خیلی درست بود.
وقتی اسامی بازیگران مطرح شد به عنوان یک بازیگر تئاتر گارد نداشتید که یک ستاره سینما به فیلم بیاید؟
واقعیت این است که اگر قرار بود من انتخاب بازیگران را انجام دهم، هرگز این انتخابها را نداشتم. آن هم به چند دلیل، از جمله اینکه در سینما نمیتوان به مخاطب دروغ گفت و همه چیز در پردهی سینما خیلی واضح و صادقانه دیده میشود. مثلا شما میتوانید باور کنید که گلزار و آهنگرانی خواهر و برادر باشند؟ البته این دلیل عامیانه است و از لحاظ سنی هم نمیتوان او را انتخاب کرد، ولی به هر حال از نظر تهیهکننده و کارگردان، تبلیغات فیلم و بهتر دیده شدن آن این انتخاب صورت گرفت. تا جایی که خود کارگردان میگفت، اگر بجز گلزار کس دیگری انتخاب میشد (چون افراد دیگری را در نظر داشتند)، این فیلم به احتمال زیاد در گروه هنر و تجربه اکران میشد و از این نقطه نظر کارگردان کاملا درست میگوید یعنی در مناسبات اکران و سینمادارها ممکن بود چنین اتفاقی بیفتد. با این حال تمام اینها را در حالی میگویم که بسیار راضی هستم از اینکه آقای گلزار در فیلم بازی کرد. از او چیزهای زیادی یاد گرفتم، چون در سینما بسیار مسلط است و خیلی خوب دوربین و قابها را میشناسد.
یک نکتهی دیگر را هم اضافه کنم. اصلا حضور آقای گلزار برای سینما همین است و سینما به چنین بازیگرانی نیاز دارد. خیلی جاهای دنیا مردم اصلا به نام بازیگر یک فیلم را میشناسند. ضمن اینکه حضور محمدرضا گلزار در «خشکسالی و دروغ» حتی اسم محمد یعقوبی و متن او را در سینما بر سر زبان میاندازد.
خود بازیگران اصلی این نقش، اصلا کاندیدا نبودند؟
فکر میکنم فقط با پیمان معادی صحبت شد ولی او خارج از کشور بود. با این حال تکرار میکنم اگر من این فیلم را میساختم حتی به قیمت اکران در هنر و تجربه، از بازیگران غیرچهره استفاده میکردم و هزینههایم را پایین میآوردم. به نظرم آن وقت به درام اثر کمک میشد.
یک چیزی را اینجا دربارهی متن «خشکسالی و دروغ» اضافه کنم؛ من 16-17 سال است که بازی میکنم و برایم خیلی راحت است که کاراکتر بسازم، اما نه در تئاتر و نه در نسخهی سینمایی چنین تلاشی نکردم، چون این قدر متن این اثر درخشان است و اینقدر خوب دیالوگنویسی شده که فقط سعی کردم دیالوگها را بگویم. تلاش کردم اگر کسی فیلم را میبیند نگوید عجب بازیگری، چه نقشی دارد! بلکه تلاش کردم بیشتر توجهش معطوف به دیالوگها باشد. این دیالوگها آنقدر خوب نوشته شدهاند که یک بار محمد رحمانیان در جایی گفت که اگر 100 سال آینده مردم بخواهند با زبان طبقهی متوسط این عصر آشنا شوند، متنهای محمد یعقوبی بسیار راهگشا است و من هم همین اعتقاد را دارم، چون نمایشنامه و فیلمنامه زیاد میخوانم، اما کمتر متنی پیدا میشود که آدمها در آن اینطور صحبت کنند.
حالا با این تجربهی بازیگری و بازیگردانی در سینما و نیز کارگردانی در تئاتر قصد دارید در سینما هم فیلم بسازید؟
قطعا چنین برنامهای دارم و در یکی دو سال آینده اقدام میکنم، طرح و سیناپسی از خود آقای یعقوبی دارم که آن کار اساسا برای تئاتر نیست و فیلمنامهی جذابی هم دارد. خیلی دوست دارم در سینما، فیلم بسازم. اصلا آن دو پروژهای که بازیگردانی کردم به همین دلیل بود که نمیخواستم با سینما غریبه باشم.
الان اولویت شما از بین تئاتر و سینما و تلویزیون کدام است؟
تئاتر را دوست دارم و همیشه تئاتر را ترجیح میدهم، اما بازیگری هستم که دوست دارم مدیوم سینما را هم تجربه کنم.
در تلویزیون هم که کار کرده بودید! در سریال دوست ندارید دیگر بازی نکنید؟
2-3 کار در تلویزیون داشتم و از آنجا که هر کسی در هر حرفهای ممکن است اشتباهاتی داشته باشد، حضور من در تلویزیون هم خیلی اشتباه بود و دیگر هرگز این کار را نخواهم کرد.
به عنوان صداپیشه چطور؟ اصلا دلتان برای «گابی» (عروسک مجموعهی کلاه قرمزی) تنگ شده است؟
این دیگر فرق دارد. قطعا دلم برای آن مجموعه و آن عروسک تنگ شده است. البته در آخرین بار یک عروسک دیگر را هم صداسازی کردم که «قوچی» نام داشت ولی خیلی جدی و زیاد معرفی نشد. با این حال احتمالا نوروز سال آینده با این مجموعه باز هم همکاری دارم. اما به طور کلی درباره سوالی که پرسیدید، بگویم ترجیح میدهم تئاترم را کار کنم مخصوصا اینکه درآمد خیلی خوبی هم از تئاتر درمیآورم و در کنار آن معروفیت زیادی نیز به دست آوردهام.
جالب است که میگویید درآمد خوبی دارید، چون بیشتر تئاتریها گله دارند.
بله درست است به همین دلیل وقتی میگویم بازیگر حرفهای تئاتر هستم مواکدا منظورم همین بخش است، یعنی درآمد زندگیام، خرج روزانهی خودم و خانوادهام به طور کامل از تئاتر درمیآید و الحمدالله خیلی خوب است. البته خیلیها میگویند تئاتر بدبخت است ولی من این طور نبودهام.
این در شرایطی است که در تلویزیون هم کار نمیکنم، چون این رسانه بازیگر را در دسترس میکند و ارزش بازیگر را پایین میآورد. حتی در دو پروژهای که انتخاب بازیگر را برعهده داشتم، متوجه شدم که تهیهکنندگان سینما هم چنین نظری دارند. البته مهمترین دلیل من برای کار نکردن در تلویزیون اینهای نیست، چرا که فکر میکنم تلویزیون، ایران از 10-15 سال قبل دیگر اثری نداشته که به رشد فکری مردم کمک کرده باشد. در حالی که نمونههای شبکهی نمایش خانگی باز قابل قبولتر است و اوج آن به «شهرزاد» میرسد که همان هم نمونههای خوبی در میان سریالهای ترکیهای دارد.
ما زمانی در تلویزیون سریالهای «سلطان و شبان»، «روزی روزگاری» و «هزاردستان» داشتیم ولی الان هجویات است. خودم هم دو سریال کار بازی کردم که اصلا اشتباه کردم. من دنبال این نیستم که شناخته شوم، هر چند میدانم هر کس که سراغ بازیگری میرود دنبال دیده شدن است، ولی این که از چه راهی باشد مهم است و من از طریق تئاتر دیده شدهام و قشر روشنفکری که تئاتر میبینید مرا خوب میشناسد، همین برایم کفایت میکند.
آیا اولویت قرار دادن تئاتر به دلیل این نیست که شما سطح بازیگری در تئاتر را بالاتر میدانید؟ برخلاف لیلا حاتمی که بازی در سینما را بالاتر از تئاتر میداند.
به نظر من آن حرف اشتباه بود. در همه جای دنیا این طور است که در بازیگری تئاتر اتفاق هنری بیشتری رخ میدهد تا در سینما. مصداقش هم همان جملهی هیچکاک است که میگوید؛ «سینما هنر تدوین است و اصلا بازیگر مهم نیست که چه میکند.» حتی اگر بهترین بازیگران دنیا را بررسی کنیم در کارنامهی کاری آنها فیلمهایی به شدت بد هم دیده میشود و وقتی اسم کارگردان را ببینید متوجه میشوید که چرا این اتفاق افتاده است. سینما، تکنیک است ولی در تئاتر فقط خودتان روی صحنه هستید و کسی نمیتواند به بازیگر کمک کند. با تمام این حرفها اگر نقش خوبی در سینما پیشنهاد شود حتما قبول میکنم، چون بازیگر باید بتواند مدیومهای مختلف را بازی و تجربه کند.
و سوال آخر اینکه حالا اگر بخواهید فیلم خودتان را بسازید، ترجیح میدهید بیشتر از بازیگران تئاتر استفاده کنید یا سینما؟
من سر پروژهی سینمایی «ملبورن» و «دهلیز» که بازیگردان بودم، خیلی خوب یاد گرفتم که چطور باید کَست کرد. بنابراین اول به این نگاه میکنم که چه کسی به متن اثرم نزدیکتر است؛ در واقع خیلی به توانایی بازیگر کاری ندارم بلکه به لحاظ فیزیکال و متن صدا بررسی میکنم که چه کسی به کار نزدیکتر است. ضمن اینکه سراغ کسانی میروم که در تئاتر کار کردهاند، اما در سینما هم شناخته شده هستند مثل محسن تنابنده، هومن برقنورد و نوید محمدزاده چون مثلا الان نوید محمدزاده برای خود گیشه دارد و دیگر در حال تبدیل شدن به ستارهی سینما است. اما اگر متنی داشته باشم که ترجیح بدهم با بودجهی کم ساخته شود، سراغ بازیگرانی میروم که تئاتری ولی شناخته نشده باشند.
گفتوگو از پرستو فرهادی ایسنا
انتهای پیام
نظرات