«خانم روستا مُردند و ما با چشمهای گریان ایشان را تماشا میکردیم که چه زیبا، چه هنرمندانه میمُردند، من به مرغ دریایی فکر میکردم... شاگرد دبیرستانی بودم، موسیقی کار میکردم با نوازنده جانی دوست شدم که برادر خانم روستا بود، خود ایشان را از دورها میشناختم که همیشه همه چیزهای خوب در دورهایند، آسمان ستارهها، ماه، گندمزارها، یا از دورها آمدهاند، مثل نسیمها، بارانها و برفها، طوفانها و پاییزها، پیشپیش داستان پدرشان را شنیده بودم، آن هم از کسی که نمیخواهم اسماش را بگویم، شاید از خودم شنیده بودم، میدانستم خانم روستا هم از دورها آمدهاند، از دانشکده دراماتیک بخارست رومانی، اول رفتند به سمت ترجمه، یکی دو تا از ترجمههایش را دیده بودم، بعدا که دانشجوی دانشکده دراماتیک بودم اغلب با استاد سمندریان میآمدند سرکلاس کارگردانی، هر دوی ایشان از سبزان کشمیر بودند، منشی دانشی داشتند، معاشرت با آنها یکی از پروژههای بزرگ زندگیام بود و حالا هر سال پاییز که پوشالهای حافظهام را عوض میکنم، کسانی را که دست دارم روشنتر به یاد میآورم.»
به گزارش ایسنا، مطلب بالا بخشی از یادداشت محمد صالحعلا در شمارهی شماره جدید (ششم) ماهنامه هنرهای نمایشی «پاراگراف» ویژه مهر و آبان است که اخیرا منتشر شده است.
در این شماره از ماهنامه «پاراگراف» که پروندهای برای هما روستا با نگاهی به زندگی و آثارش تهیه شده، یادداشت، خاطره و حتی نمایشنامه از بهاره برهانی، محمدرسول صادقی، بهروز غریبپور، حمید لبخنده، محمد صالح علاء، محمدعلی سجادی، محمد چرمشیر، اشکان خطیبی، علی دهکردی، حمید پورآذری، محمد رحمانیان، ساعد باقری، محمودرضا رحیمی، احترام برومند، محمدعلی سجادی، کیوان کثیریان، سیدغلامرضا کاظمی دینان، امیر روشن، مژده شمسایی، سیروس تسلیمی و نیز گفتوگویی با کاوه سمندریان (فرزند هما روستا و حمید سمندریان) چاپ شده است.
محمد رسول صادقی ـ سردبیرـ این ماهنامه هم در بخشی نوشته است که به انتشار گفتوگو با این بازیگر پرداخته نوشته است، «کاش آن روزی که به انگیزهِ ساخت کلیپ بزرگداشت زنده یاد هما روستا به خانهاش رفتم تا از میان حرفهایش، کلیپی هفته دقیقهای استخراج کنم،با او دربارهی زندگی و آثارش بیش از یک ساعت هم کلام میشدم تا امروز غبطه نخورم و به خود نگویم که چه حیف و صد افسوس.»
انتهای پیام
نظرات