به گزارش ایسنا، احمد مسجد جامعی، عضو شورای شهر تهران میگوید: گاهی در دیدن بناهای تاریخی این اتفاق میافتد که چشم از دیدن و لب از گفتار دربارهی آنها فرو میماند، اما متاسفانه هنوز توجه به آنها زیاد نشده است. شاید به این دلیل که در جریان زندگی روزانه عادی شدهاند و از سوی دیگر خوی سوداگرانه برخی سودجویان باعث تاراج این بناها و ارزشمندیهای آنها شده است.
او نبودِ مانع از سوی قوانین شهری و میراثی را علت دیگری از تخریب بناهای تاریخی میداند و ادامه میدهد: خانه «علاءالدوله» (حاکم تهران) نمونهای از بناهایی است که در معرض تخریب قرار داشت، اما خوشبختانه رسانهها و انجمنهای دوستی به داد آن رسیدند و فعلا این کار متوقف شده است.
وی یکی از راههایی که میتواند از این نوع تخریبها جلوگیری کند را کشاندن این بحثها به سمت افکار عمومی میداند و میافزاید: اگر به این فکر کنید که کسی از پول نمیگذرد، بنابراین برای بالا بردن هزینهی این نوع تخریبها باید قدمی برداشت که آن افکار عمومی و نزدیک شدن بدنه کارشناسی به بدنه افکار عمومی است، تا بتوانیم این فاصله تاریخی را جبران کنیم.
او که در مراسم رونمایی از کتاب «خیابان، کالبد و سیمای شهر در محدودهی مرکزی تهران حصار ناصری» نوشته مهدی معمارزاده سخن میگفت، ادامه میدهد: این کتاب سندی است که به صورت تک بنا مطالعه شده و اطلاعات آن کامل است. در آن فقط گزارشی از بناهای تاریخی طراحی نشده است، بلکه در برخی موارد آسیبشناسی بناهای تاریخی نیز مدنظر است. به همین دلیل این کتاب یک نوع حس تعلق ایجاد میکند.
وی ایجاد حس تعلق را یکی از راههای همراه کردن عموم مردم با یک اتفاق میداند و میافزاید: تهران نیز اگر مربوط به اهل تهران باشد، این تعلق در آنها وجود دارد، اما چیزی که تهران را تهدید میکند کسانی هستند که اهلیت در آنها نیست و راز و رمز و پیچیدگیآنها را نمیبینند، این ندیدن باعث میشود هزینهی تخریبها نیز بالا برود.
پس از تهرانگردی خانه «اتحادیه» نجات یافت
وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه با اشاره به برنامهی تهرانگردیهای خود میگوید: در هر بنای تاریخی که وارد شدیم و آن بنا مقابل دوربین قرار گرفت، یا دستور مرمت آن رسید یا جلوی تخریب آن گرفته شد.
او نمونه این اتفاق را تملک خانه «اتحادیه» دانست که 150 مالک داشته و هنوز حدود 100 نفر از آنها برای گرفتن پولشان نرفتهاند، اما وضعیت به گونهای شد که ما مجبور به تملک بنا شدیم. یا خانهی «علاءالدوله»، «موزه صنعتی» یا «سر در باغ ملی» نیز این اتفاق برایشان رخ داد.
وی با تاکید بر اینکه باید فضای مدیریت علمی را به فضای مدیریت فرهنگی و رسانهای نزدیک کرد، ادامه میدهد: این اقدام یعنی اهلی کردن و آن یعنی اینکه اهلیت این کار را از حوزههای تخصصی به حوزههای عمومی بکشانیم، به عنوان مثال میدان «توپخانه» که گزارشهای مستقلی هم دارد و به اجزا پرداخته است، درست مانند بحث موسیقی که برخی از پیشکسوتان این حوزه معتقدند باید با همان شکل موسیقی کهن، با آن برخورد شود و اگر بحثی وارد آن شود، موسیقی از اصل خود جدا میماند، اما برخی افراد نیز مخالف این قضیه هستند.
میتوانیم تاریخی مانند تختجمشید را دوباره بسازیم؟
مسجدجامعی با به تصویر کشیدن فضاهای موجود کنونی در میدان توپخانه تهران مانند بانک تجارت چند فضای قدیمی از پاساژها و موزه استاد صنعتی، بانک سپه و سردرباغ ملی بیان میکند: ما در اجرا و عمل مشکل داریم باید سنتها را روزآمد کنیم، در این فضا اگر ما بخواهیم ساختمان شهرداری را ایجاد کنیم باید چه نگاهی داشته باشیم؟ آیا عینا باید آن را بازسازی کنیم؟ در حالی که این پرسش مطرح میشود، مگر میراث فرهنگی را میتوان ساخت مثل این است که بخواهیم دوباره تخت جمشید را بسازیم.
او اضافه میکند: در واقع ارزشهای نهفته آن این است که ما آن بنای موجودرا حفظ کنیم مانند سر درباغ ملی، اما اگر این فضا به هم ریخته باشد ما چطور باید این سنتها را روزآمد کنیم که هم عقبهی آن باقی بماند هم به نیاز امروز پاسخ داده شود. این بحثی است که ما در معماری وشهرسازی داریم و باید به آن بپردازیم.
انتهای پیام
نظرات