• دوشنبه / ۲۳ فروردین ۱۳۹۵ / ۱۵:۴۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 95012309193

توضیح غبرایی درباره ترجمه‌های بحث‌برانگیزش

توضیح غبرایی درباره ترجمه‌های بحث‌برانگیزش

مهدی غبرایی درباره ترجمه‌های بحث‌برانگیزش از آثار عتیق رحیمی و حاشیه‌های این موضوع توضیح داد. عتیق رحیمی نویسنده افغان کتاب‌هایی را به فارسی نوشته که به انگلیسی ترجمه شده‌اند و حالا غبرایی آن‌ها را از انگلیسی به فارسی برگردانده است.

مهدی غبرایی درباره ترجمه‌های بحث‌برانگیزش از آثار عتیق رحیمی و حاشیه‌های این موضوع توضیح داد. عتیق رحیمی نویسنده افغان کتاب‌هایی را به فارسی نوشته که به انگلیسی ترجمه شده‌اند و حالا غبرایی آن‌ها را از انگلیسی به فارسی برگردانده است.

این مترجم که به تازگی چهار اثر از عتیق رحیمی نویسنده افغان مقیم فرانسه را به فارسی ترجمه کرده است، در گفت‌وگو با خبرنگار ادبیات و کتاب ایسنا، درباره روند ترجمه این آثار گفت: من از عتیق رحیمی چهار کتاب ترجمه کرده‌ام که برخی از آن‌ها به فارسی نوشته شده بود. این آثار را نشر ثالث به من پیشنهاد داد. خود نویسنده آثارش را به پسر مدیر نشر تقدیم کرده و این تقدیم‌نامه که به فارسی نوشته شده، موجود است.

او افزود: عتیق رحیمی از این طریق خواسته که این آثار به فارسی منتشر شود و از وضعیت آثار نیز مطلع است. این کتاب‌ها در چهار جلد منتشر می‌شود، که دو کتاب «لعنت به داستایوفسکی» و «هزارتوی خواب و هراس» ‌تاکنون منتشر و به بازار نشر عرضه شده است. دو کتاب «سنگ صبور» و «خاک و خاکستر» نیز به زودی منتشر خواهد شد.

غبرایی درباره علت ترجمه آثاری که در اصل به فارسی بوده («هزارتوی خواب و هراس» و «خاک و خاکستر») و ترجمه آن‌ها از انگلیسی به فارسی شرح داد: با توجه به این‌که برخی از این آثار به فارسی دَری نوشته شده بود ناشر تصمیم گرفت این آثار به فارسی رایج در ایران ترجمه شود، زیرا بعضی مفاهیم فارسی دری در ایران فهمیده نمی‌شود.

او با اشاره به "احترام قلبی‌ به ملت ستم‌دیده افغان و لهجه، گویش یا زبان شیرین دری"، درباره عنوان یکی از این رمان‌ها که در اصل «هزار اتاق خواب و اختناق» بوده است گفت: کتاب «هزارتوی خواب و هراس» در نسخه انگلیسی «A thousand rooms of dream and fear» ترجمه شده است. خود عتیق رحیمی در کتابش توضیح داده که A thousand rooms در زبان افغان‌ها معادل هزارتو است، وقتی مترجم انگلیسی به جای "اختناق"، Fear ترجمه کرده، من چرا نتوانم "هراس" بنویسم؟

این مترجم در پایان متذکر شد: البته اظهارنظر درباره هر ترجمه‌ و تالیفی آزاد است و هر کسی می‌تواند هر ایرادی دلش خواست بگیرد؛ اما در در جه اول باید متن مورد نظر را خواند و بعد انتقاد را با رعایت مروت و انصاف گفت و نوشت.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
۱۳۹۵-۰۱-۲۳ ۲۲:۵۷

بسيار متاسفم . من قصد انگيزه خواني ندارم اما اسف انگيزترين نتيجه ي این کار آب ريختن به آسياب کساني است که اصرار دارند ثابت کنند فارسي تهراني و فارسي دري دو زبان متفاوتند، يعني کساني که نمي خواهند دو ملت افغانستان و ايران که عمده ي پيشينه ي فرهنگي شان يکي است به هم نزديک تر شوند. عجيب است که کم سواد ترين افغانستاني ها اشعار حافظ و سعدي را مي فهمند اما ایشان فارسي افغانستان را نمي فهمد.

avatar
۱۳۹۵-۰۱-۲۵ ۱۳:۵۱

فکر نمي کنم "«هزار اتاق خواب و اختناق»" براي مخاطب ايراني غير قابل فهم باشد، تمام واژه ها همين گونه اند، فقط شايد شکل جملات را تغير داده باشند

avatar
۱۳۹۵-۰۱-۲۶ ۱۲:۳۴

کاش ميگذاشتيد ما قلم فارسي اين نويسنده را با همان گويش و با کلمات نويسنده بخوانيم. کاش خود اين کتاب ها در ايران منتشر شود.

avatar
۱۳۹۵-۰۱-۲۶ ۱۸:۳۹

آقاي رحيمي خودشون در اين مورد مطلبي نوشتند و گفتند اينکه واقعا يه کتاب رو شما به هديه بديد به يه نفر دليل نميشه ايشون اين حق رو داشته باشن که کتاب رو به فروش برسونن يا هر دخل و تصرفي دلشون خواست رو توش انجام بدند. من واقعا متاسفم براي آقاي غبرايي که سعي در توجيه اين حرکتشون دارند.

avatar
۱۳۹۵-۰۱-۲۹ ۲۲:۰۸

اين کار ناشر و آقاي غبرائي اصلا کاری حرفه‌اي نبوده. تو اين دوره زمونه ديگه آدماي معروف جرات نميکنن به کسي امضا بدن. درسته که زبان گفتاري دري و فارسي ايران با هم فرق داره ولي در مورد کتب ادبي تفاوت چنداني نداره جز اسم مکانها و اشياء که تو بعضي از کتابهايي که من ديدم مثل ترجمه کتابهاي خالد حسيني کاملا اشتباه نوشته شده بود