برای مصاحبه با او به دفتر کارش در موسسه «همشهری» رفتیم؛ روزنامهنگاری که از سال 56 پا به عرصه روزنامهنگاری گذاشت؛ به گفته خودش سالهاست دیگر مصاحبه نمیکند و زیاد هم دلش برای این کار تنگ نشده است؛ ولی مصاحبه با شخصیتهای مهمی مثل رهبر انقلاب، بارک حسین اوباما و والادمیر پوتین را همیشه جذاب میداند و معتقد است «رهبران دنیا همیشه جالباند».
قبلاً چند بار برای مصاحبه با او تماس گرفتم، اما همیشه میگفت تلفنی مصاحبه نمیکند؛ معتقد است خبرنگار باید از جایش بلند شود و بیرون از محل کار، خبرنگاری کند.
حسن نمکدوست تهرانی از سال 56 فعالیت روزنامهنگاری حرفهای را در روزنامههای «اطلاعات» و «کیهان» آغاز کرد؛ پس از آن در نشریات مختلف تخصصی و عمومی دیگر و در سطوح مختلف تحریری (خبرنگار، دبیر سرویس، معاون سردبیر، ویراستار، مشاور تحریریه و سردبیر) فعالیت داشته و از سال 85 تاکنون مدیر مرکز آموزش «همشهری» است.
دفتر کارش خیلی ساده اما شلوغ است؛ کتابخانهای که با کمی دقت میتوان از میان کتابهای روزنامهنگاری و رسانهای و عکاسی، لوحهای روی هم تلنبار شده را تشخیص داد؛ از میان آن همه کتاب به سراغ کتاب «قربانیان جنگ» میرود تا آن را به ما معرفی کند؛ معتقد است: «این کتاب در عکاسی ایران جایگاه ویژهای دارد»؛ کتابی که در آن مهدی منعم با عکسهای تکاندهندهاش روایتگر قربانیان جنگ ایران و عراق است و مقدمه آن را برخی از بهترین عکاسان ایرانی نوشتهاند.
***
شبکههای اجتماعی موضوعی است که این روزها بسیاری از اهالی رسانه را نگران کرده است؛ در همین راستا عدهای از کارشناسان حوزه ارتباطات و رسانه معتقدند که با ورود این شبکههای اجتماعی و پیشرفت روزافزون آنها، دیگر مجالی برای عرض اندام خبرگزاریها و رسانههای رسمی باقی نمیماند و عمر خبرگزاریها در آینده کوتاه خواهد شد؛ از طرفی عدهای از کارشناسان هم بر این باورند که ظهور و حضور این شبکه تاثیری بر خبرگزرایها ندارد؛ چراکه رسانههای رسمی به طور کلی ماهیت متفاوتی دارند و همچنان مهمترین منبع اطلاعرسانی موثق برای مردم هستند و خواهند بود.
این موضوعی است که در گفتوگویمان با حسن نمکدوست مطرح کردیم تا نظر او را به عنوان یکی از با سابقهترین فعالین عرصه روزنامهنگاری در اینباره جویا شویم.
هر کسی نمی تواند مدعی روزنامه نگاری حرفهای باشد
نمکدوست که معتقد است «با وجود تعامل شبکههای اجتماعی و رسانههای رسمی با یکدیگر، میان آنها تفاوتهایی وجود دارد»، با اظهارات برخی کارشناسان حوزه ارتباطات مبنی بر اینکه با پیشرفت شبکههای اجتماعی، عمر خبرگزاریها در آینده کوتاه خواهد شد، مخالف است و خود به طرح این پرسش پرداخت که آیا میتوان تصور کرد روزی «ایسنا» و «ایرنا» تعطیل شوند و مردم اخبار را فقط از شبکههای اجتماعی پیگیری کنند؟
او در پاسخ به این پرسش با تاکید بر اینکه چنین اتفاقی رخ نمیدهد، خاطرنشان کرد: اساساً جنس شبکههای اجتماعی از خبرگزاریها متفاوت است؛ اینکه برخی میگویند شبکههای اجتماعی جای خبرگزاریها و روزنامههای حرفهای و تخصصی را در آینده خواهد گرفت، اساساً ناشی از نا آشنایی آنها با این دو فضا است.
این استاد روزنامهنگاری ادامه داد: ساحت روزنامهنگاری حرفهای متعلق به خودش است؛ روزنامهنگاری حرفهای رویکرد، مهارت، نگاه، شیوه و سازوکار مخصوص به خودش را دارد که هیچکدام از آنها در شبکههای اجتماعی نه اتفاق میافتد و نه باید اتفاق بیافتد؛ چراکه سرشت شبکههای اجتماعی در فضای مجازی با رسانههای رسمی کاملاً از هم جدا است؛ روزنامهنگاری حرفهای به اصولی متکی است که ساده و تقلیل شده آن را میتوان در سه رکن اساسی مطرح کرد.
نمکدوست که معتقد است «روزنامهنگاری حرفهای مبتنی بر سه رکن اساسی تواناییهای تکنیکی، مسوولیت اجتماعی و وظایف اخلاقی است»، در اینباره توضیح داد: تواناییهای تکنیکی یک روزنامهنگار عبارت است از مهارتهایی که برای تولید محتوای خبری در روزنامه، وب، رادیو، تلویزیون و غیره میآموزد؛ برای مثال ارزشها و سبکهای خبری، تفاوت خبرهای رادیو، تلویزیون و روزنامه، مهارتهای خبرنویسی، سبکهای تنظیم خبر، تهیه گزارش و مصاحبه و غیره از جمله مهارتهایی است که یک نفر به عنوان روزنامهنگار باید آنها را بیاموزد.
او با بیان اینکه «هیچ کسی نمیتواند بدون توانایی تکنیکی مدعی روزنامهنگاری حرفهای باشد»، متذکر شد: نمیشود که من خبر، گزارش و مصاحبه بد بنویسم و بگویم من حرفهای هستم؛ هیچ کسی این را قبول نمیکند.
این استاد روزنامهنگاری در ادامه با اشاره به ماهیت، نقش و کارکرد شبکههای اجتماعی خاطرنشان کرد: اساساً قرار نیست شهروندی که عضو شبکههای اجتماعی است، الزاما مهارتهای روزنامهنگاری را بیاموزد؛ هر شهروندی در شبکههای اجتماعی دوست دارد و البته حق دارد نظرات شخصی خود را به هر شیوه و با هر کسی که دوست دارد به اشتراک بگذارد؛ در حالی که روزنامهنگاران بهعنوان متخصصانی حرفهای مخاطبان بزرگتری مطلب میدهند و باید به تکنیکهای روزنامهنگاری تسلط و باور داشته باشند.
نمکدوست همچنین در ادامه سخنانش به مسوولیت اجتماعی که به عنوان رکن دوم روزنامهنگاری حرفهای عنوان میشود، اشاره و اظهار کرد: مسوولیت اجتماعی از 1/1/1 تولد روزنامه در دنیا همراه با روزنامهنگارها بوده و برای همین هم سالهاست که میگویند «مطبوعات رکن چهارم دموکراسی است». اینکه روزنامهنگاران در جامعه خطاها، کجرفتاریها و اشتباهاتی که دولت و مردم مرتکب میشوند را رصد و به موقع اطلاعرسانی میکنند، بیانگر مسوولیت اجتماعی آنها است. در کتاب «عناصر روزنامهنگاری» نیز به این موضوع اشاره شده که از اولین اصولی که روزنامهنگاران باید به آن باور داشته باشد این است که باید وقف حقیقت باشند.
راستگویی، احترام به حریم خصوصی افراد، عدم ارائه آگهی در قالب خبر و عدم ایجاد نفرت در سطح جامعه از جمله مواردی است که نمکدوست در ادامه سخنانش از وظایف اخلاقی یک روزنامهنگار برشمرد و گفت: این ملاکهای اخلاقی نزدیک به 90 سال است به صورت رسمی در کنفرانسها و سمینارهای اخلاق حرفهای روزنامهنگاری مطرح میشوند.
این استاد روزنامهنگاری متذکر شد: رعایت این سه رکن اساسی تواناییهای تکنیکی، مسوولیت اجتماعی و وظایف اخلاقی است که تفاوت میان روزنامهنگاری حرفهای و غیرحرفهای را از هم مشخص میکند.
او ادامه داد: این معیارها و اصول در عالم روزنامهنگاری حرفهای بسیار بسیار مهم هستند و اعتبار دارند، ولی وقتی به سراغ شهروندان معمولی و شبکههای اجتماعی میرویم موضوع از اساس فرق میکند و نباید انتظار رعایت ملاکهای حرفهای را از شهروندان عادی داشت. در واقع، در این شبکهها و نزد شهروندان عادی موضوعاتی چون مهارت، مسوولیت و اخلاق نه مطرح است و اصلاً نباید هم مطرح باشد؛ زیرا این فضا سرشت متفاوتی دارد، در آن افراد معمولی حضور دارند و هر کسی دوست دارد دنیای خود را برای اطرافیانش آنطور که میخواهد تعریف کند؛ حال آیا در این فضا کسی میتواند به شهروندان عادی بگوید «در این تعریف باید به اصول و ضوابط اخلاقی حرفهای روزنامهنگاری پایبند باشید؟» یا کسی میتواند به شهروند معمولی بگوید «چرا تکنیکهای روزنامهنگاری را رعایت نکردهای؟» مگر وقتی حسن نمکدوست میخواهد دنیایش را برای دخترش تعریف کند، آن را به سبک هرم وارونه، مثلا با لید گلولهای و با در نظر داشت اصول اخلاقی حرفه و مسؤولیتهای اجتماعی روزنامهنگار تعریف میکند؟
این روزنامهنگار باسابقه با تاکید بر اینکه آداب شبکه اجتماعی با روزنامهنگاری متفاوت است، خاطرنشان کرد: افراد در شبکههای اجتماعی میخواهند دنیایشان را به آن شیوه و زبانی که بلد هستند و درست همانند زندگی عادی مطرح کنند، چون شبکههای اجتماعی ساحت زندگی طبیعی مردم است؛ طبیعتاً افراد در این فضاها اندوهگین و شاد میشوند، غیبت و شایعهپراکنی میکنند؛ هیچکدام از آدمهایی که در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند، ادعای روزنامهنگاری حرفهای ندارند؛ برای همین هم اگر در شبکههای اجتماعی موضوعی یک کلاغ، چهل کلاغ میشود، خیلی شگفتآور نیست و اصلاً نباید که شگفتآور باشد.
او در پاسخ به این پرسش که آیا شبکههای اجتماعی رسانه محسوب میشوند، با بیان اینکه «حتماً شبکههای اجتماعی رسانه هستند»، توضیح داد: ساحت شبکههای اجتماعی با رسانههای رسمی و جریان اصلی متفاوت است؛ در یکی ساحت، حرفهایگری است و در جای دیگر رفتار معمول انسانی؛ این دو با هم کاملاً متفاوت هستند. برای مثال شما از علی دایی و حسن نمکدوست دو بازی فوتبال متفاوت انتظار دارید؛ کسی نمیتواند به حسن نمکدوست که ممکن است سالی یکی دو بار برای دورهمی و شادی فوتبال بازی میکند، بگوید «باید قواعد فیفا را در بازی رعایت کنید!»، اما حتما آقای علی دایی در هنگام مربیگری قواعد فیفا را به بازیکنانش تأکید میکند.
فشار مثبت شبکههای اجتماعی بر رسانههای رسمی
نمکدوست در ادامه درباره توانایی جریانسازی شبکههای اجتماعی در میان مردم، به تجمع سراسری مردم مصر در «میدان تحریر مصر» و نقش شبکههای اجتماعی در شکلگیری حرکتهایی از این دست اشاره و اظهار کرد: شبکههای اجتماعی و رسانههای رسمی تعامل جدی با هم دارند و روز به روز بر میزان این تعامل افزوده میشود، اما هیچکدام نمیتوانند جای یکدیگر را بگیرند. اساساً از زمانی که اینترنت عمومی شد و مردم خود شروع به تولید محتوا کردند و سپس با شکلگیری شبکهها و رسانههای اجتماعی و فراگیر شدن نرمافزارهای پیامرسان اینترنتی، شرایطی فراهم شد که در آن فضای مجازی فشار مثبتی به رسانههای جریان اصلی وارد کردند؛ درواقع، وبلاگها یکی از مصداقهای همین موضوع بودند. همانموقع هم برخی مطالب وبلاگها روی جریان رسانههای اصلی تأثیرگذار بودند.
نمکدوست که معتقد است «تعامل میان شبکههای اجتماعی و رسانههای رسمی نه تنها در ایران بلکه در همهی دنیا وجود دارد» با اشاره به فشار مثبت شبکههای اجتماعی بر رسانههای رسمی، سخنانش را اینگونه ادامه داد: زمانی که مردم از موضوعی مهم فیلم میگیرند و در شبکههای مجازی به اشتراک میگذارند، دیگر رسانههای رسمی نمیتوانند سکوت کنند و مجبور هستند راجع به آن موضوع مطلب بنویسند.
این روزنامهنگار پیشکسوت خاطرنشان کرد: بسیاری از محتواها به مدد شبکههای اجتماعی تهیه میشوند و این شبکهها به رسانههای رسمی سرنخ میدهند تا سوژهها را دنبال کنند. امروز برخی از افرادی که در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند، به سطحی از مهارت رسیدهاند که مطالب آنها عیناً قابل استفاده است؛ حتی برخی از رسانههای رسمی بخشی را به این اختصاص دادهاند که مردم برایشان فیلم، عکس و مطلب بفرستند.
نمکدوست در ادامه با اشاره به اتفاقات «میدان تحریر مصر» و تاثیر بالای شبکههای اجتماعی در این جریان، بیان کرد: درست است که در این اتفاق مردم و شبکههای اجتماعی حضور داشتند، اما رسانههای جریان اصلی نیز به همان اندازه در صحنه بودند؛ در مواقعی که هر دو اینها در کنار هم حضور دارند و بر روی یک خط جلو میروند، همافزایی رسانهای بسیار جالبی پدید میآید. امروز پاسکاری خوبی میان شبکههای اجتماعی و رسانههای رسمی بوجود آمده و کمکم با قواعد هم آشنا میشوند؛ در مواقعی که این پاسکاری بین این دو فضا خوب انجام شود، نتیجه بخش خواهد بود.
برخی رسانهها درکی از حرفهایگری ندارند
نمکدوست در پاسخ به این پرسش که تا کجا رسانههای رسمی میتوانند با فضاهای مجازی همراه شوند، اظهار کرد: اساس دروازهبانی در رسانههای رسمی با شبکههای اجتماعی متفاوت است؛ از آنجایی که روزنامهنگاران رویکردشان حرفهای است، در دروازهبانی اخبار هم رویکردها و معیارهای حرفهای را در نظر میگیرند؛ البته حتماً یکسری عوامل درون و برون سازمانی هم در دروازهبانی خبر تأثیرگذار هستند، اما در شبکههای اجتماعی نه قرار است و نه امکان دارد که دروازهبانی با ملاکهای حرفهای صورت بگیرد.
او با تاکید بر اینکه ملاکهای دروازهبانی خبر در محیطهای حرفهای روزنامهنگاری زمین تا آسمان با شبکههای اجتماعی فرق دارد، ادامه داد: برخی فکر میکنند اینکه این شبکهها اصول حرفهای روزنامهنگاری را رعایت نمیکنند، به معنای ضعف یا گناه آنها است، در حالی که اصلاً این طور نیست و این یعنی طبیعت متعارف شبکههای اجتماعی؛ کسانی که انتظار دارند شبکههای اجتماعی اصول اخلاق حرفهای روزنامهنگاری را رعایت کنند، اصلاً متوجه نیستند که این شبکهها هیچ تعهدی نسبت به این کار ندارند و نباید هم داشته باشند. برخی اشتباهاً این پرسش برایشان ایجاد میشود که چرا قاعدههای روزنامهنگاری در شبکههای اجتماعی رعایت نمیشود؟ در حالی که این دو، دو جهان و سپهر متفاوت هستند؛ حرفهایگری در جهان حرفهایها رخ میدهد و رفتار معمولی و روزمره افراد در موقعیتهای عادی و شبکههای اجتماعی.
نمکدوست خاطرنشان کرد: مشکل این است که برخی رسانههای جریان اصلی هم یا درکی از حرفهایگری ندارند یا پایبند به حرفهایگری نیستند و به همین دلیل نیز جهان رسانهها به رسانههای جدی، سطحی، عامهپسند و حتی زرد تفکیک میشود.
این استاد روزنامهنگاری با بیان اینکه «سرگرمی میتواند زیرمجموعه مسوولیت اجتماعی قرار بگیرد»، افزود: یکی از نقشهایی که روزنامهها دارند این است که آدمها را سرگرم کنند؛ رسانهها در کنار این که باید به کجرفتاریها توجه کنند، مسئولیت آگاهی بخشی و سرگرمکردن مردم را نیز بر عهده دارند؛ ممکن است کسی در مجلهای کار کند که موضوعاش فوتبال و مد باشد، بالاخره این هم جزو وظایف اجتماعی یک روزنامهنگاری محسوب میشود که به این موضوع بپردازد؛ البته در کنار همه اینها یک معنای حرفهایگری نیز وجود دارد؛ یعنی درآمدمان از این محل باشد و این موضوع بدین معنی است که ما یک ارتباط ارگانیک با نهادهای حرفهای رسانهای داشته باشیم؛ چه در استخدام آنها باشیم، چه نباشیم.
چرا در ایران یک اصول اخلاقی برای همه روزنامهنگاران وجود ندارد؟
او همچنین در پاسخ به این پرسش که چرا هنوز مرامنامه (اصول اخلاق حرفهای) واحدی برای روزنامهنگاران در ایران وجود ندارد، متذکر شد: این موضوع باید به تأیید و اجماع روزنامهنگاران برسد که ما هنوز آن را نداریم. البته این موضوع اصلاً عجیب نیست؛ چون گروههای مختلف روزنامهنگاری میتوانند اصول اخلاقی متفاوتی داشته باشند. برای مثال در حال حاضر «خبر آنلاین» و «همشهری» برای خودشان اصول اخلاقی دارند و شما هم میتوانید اصول اخلاق حرفهای «ایسنا» را داشته باشید.
نمکدوست ادامه داد: البته هیچ الزامی وجود ندارد که حتماً یک اصول اخلاقی برای همه روزنامهنگاران وجود داشته باشد؛ کمااینکه هیچ ضرورتی وجود ندارد که در یک کشور تنها یک نهاد صنفی یا حرفهای جامعه روزنامهنگاری آن کشور را نمایندگی کند. بعضی از کشورها مثل سوئد یک اتحادیه دارند و برخی نیز مانند فرانسه تعداد زیادی اتحادیه و صنف روزنامهنگاری دارند؛ اینها تفاوتهایی است که در جاهای مختلف دنیا وجود دارد و دیده میشود. من خودم جزو کسانی هستم که معتقدم در ایران چند انجمن باید جامعه روزنامهنگاری ایران را به لحاظ صنفی نمایندگی کنند. دلیلش هم روشن است و آن اینکه گرایشهای سیاسی بسیار متفاوتی در جامعه مطبوعاتی کشور وجود دارد و نمیشود انتظار داشت همه روزنامهنگارها زیر یک سقف حرفهای جمع شوند.
در ادامه نمکدوست در پاسخ به این پرسش که در مواقع بحرانی که گاهی حتی پای جان یک انسان در میان است، آیا یک خبرنگار یا عکاس باید به کار رسانهای خود ادامه دهد؟، گفت: در مواقعی که نجات جان یک انسان منوط به کمک ما روزنامهنگارها باشد، قطعاً باید کمک کنیم؛ اما اگر افراد دیگری باشند که در آن لحظه بتوانند به آن انسانی که جانش در خطر است، کمک کنند، بنابراین زندگیاش منوط به کمک ما نباشد، میتوانیم از تلاش آدمهایی که به نجات او کمک میکنند، عکس بگیریم.
او بار دیگر به تفاوت میان روزنامهنگران حرفهای و افراد معمولی اشاره و اظهار کرد: این موضوع نه تنها در بحث روزنامهنگاری بلکه در عکاسی خبری نیز مصداق دارد؛ عکاس حرفهای که از زلزله بم عکاسی میکند، طبعاً تشخیص میدهد که باید از صحنهای عکس بگیرد و در صحنهای دیگری به جای عکس گرفتن، به کسی که زیر آوار مانده کمک کند؛ اما اگر همان دوربین دست یک آدم عادی باشد ممکن است توجه دقیق یک فتوژورنالیست را به موضوع نداشته باشد و در حالی که میتواند به نجات جان یک انسان کمک کند، ترجیح دهد از او عکس بگیرد. ملاکها و معیارهای یک فتوژورنالیست حرفهای با یک شهروند عکاس معمولی زمین تا آسمان فرق دارد.
این استاد روزنامهنگاری روایت عکاس معروف جنگ و بحران، «مک کالین»، را به یاد میآورد که عکاسی از موقعیتهای بحرانی را مأموریت و رسالتی انسانی، اما سرشته و آمیخته با درد و رنج فراوان تعریف و تأکید میکند: امکان ندارد عکاسی که از غم انگیزترین صحنههای دنیا، انسانهایی که بدنشان تکه پاره شده یا بچههایی که از گرسنگی در حال مرگ هستند، عکس بگیرد و بتواند شاد زندگی کند. عدهای معتقدند موقعیتهای بحرانی، بهشت فتوژورنالیستهاست، ولی به نظر من جهنم روزنامهنگاران است.
روزنامهنگاران حرفهای عصبانیت افراد را درک میکنند
او در ادامه سخنانش بیان کرد: روزنامهنگار خوب و موفق کسی است که بتواند خودش را قوی کند؛ به همین خاطر هم من بارها گفتم با اینکه فارغالتحصیلان روزنامهنگاری، روزنامهنگار شوند مخالفم؛ معتقدم روزنامهنگاری باید در کارشناسی ارشد تعریف شود؛ افراد در وضیعت کنونی دانشگاهی ما یک سری مسائل کلی را یاد میگیرند که با آن دانش، نمیتوان روزنامهنگار اقتصادی، علمی، ورزشی و ... شد، بلکه باید متخصص یک رشتهای بود و بعد روزنامهنگار شد؛ اگر چنین ترکیبی باشد آنگاه گزارشها و مصاحبههایی که آن روزنامهنگار انجام میدهد، مبتنی بر دانش دقیق خواهد بود.
نمکدوست درباره مطلب بالا اضافه کرد: اگر خبرنگاری پیش وزیر اقتصاد برود و سوال خوب بپرسد، او جواب خوب میدهد؛ ولی اگر سوالات کلی، تکراری و بدون پایه بپرسد، او هم متوجه میشود که این خبرنگار قوی نیست و میتواند هر چیزی که میخواهد بگوید و در نهایت مسیر مصاحبه را خودش هدایت کند؛ در حالی که اگر خبرنگار دانش اقتصادی داشته باشد، سوالهای دقیق طرح کند و پرسشهایش مبتنی بر اطلاعات بپرسد، آنگاه او خبرنگار احترام برانگیزی خواهد بود و او را به عنوان شاخص میشناسند.
این روزنامهنگار پیشکسوت با بیان اینکه «اگر روزنامهنگاری کارش را خوب بداند، کسی جرأت نمیکند به او اهانت کند»، متذکر شد: اگر روزنامهنگار کارش را به خوبی انجام دهد، شاید افرادی به او جسارت کنند، اما او خودش را تثبیت خواهد کرد؛ روزنامهنگاران با انتشار اشتباهات افراد، احترام کسب نمیکنند؛ اگر امروز کسی به هر دلیلی عصبانی است و حوصله ندارد با ما گفتوگو کند، نباید ما عصبانیت او را در مصاحبه بازتاب دهیم؛ تفاوت روزنامهنگار حرفهای و غیرحرفهای نیز در همین است؛ هر کسی حق دارد یک روز خسته، عصبانی یا ناراحت باشد؛ آدمهای حرفهای این موضوعات را درک میکنند و متوجهاند که آدمها تحت تأثیر مسائل بسیاری قرار دارند و چه بسا یک روز عصبانی و یا حتی پرخاشگر باشند؛ اما زندگی یک عمر آدم را که نباید بر اساس رفتار یک روزش قضاوت کرد.
روزنامهنگار حرفهای از سوژه فاصله میگیرد
نمکدوست همچنین درباره اینکه عدهای از روزنامهنگاران شیفته برخی افراد میشوند، اظهار کرد: خبرنگار نباید شیفته کسی شود، باید همیشه بین خبرنگار و سوژه فاصله باشد. در واقع یکی از مهارتهای حرفهای روزنامهنگاری، فاصله گرفتن منطقی از سوژه است.
او ادامه داد: بارها در کلاسهایم این مثال را مطرح کردهام که من به فوتبال علاقه دارم، اما قطعاً نه به اندازه عادل فردوسیپور و جواد خیابانی؛ بنابراین وقتی آقای خیابانی یا آقای فردوسیپور بازی ایران استرالیا را گزارش میکند، خیلی بیشتر از من دلشوره دارند؛ وقتی خداداد عزیزی گل میزند، منی که مسلط به فوتبال نیستم 70 تا کلهمعلق میزنم، اما آقایان فردوسیپور و خیابانی با اینکه به مراتب بیشتر از من هیجان گل پیروزی ایران را درک و فهم میکنند، ناچارند به کارشان یعنی گزارشگری با خونسردی ادامه بدهند؛ این یعنی فاصله گرفتن از سوژه.
این روزنامهنگار پیشکسوت با بیان اینکه «این موضوع درباره عکاسان خبری نیز مصداق دارد»، خاطرنشان کرد: وقتی دوستان عکاس ما از معتادان خیابانی با رعایت کامل موازین اخلاقی عکس میگیرند، خودشان اذیت میشوند؛ به هر حال دیدن صحنهای که یک بچه 8 ساله به خودش مواد مخدر تزریق میکند، بسیار دردناک است؛ ولی یک عکاس ناچار است که این صحنه را ثبت کند تا بتواند جامعه را نسبت به این معضل اجتماعی حساس کند.
روزنامهنگاری شغل سختی نیست مگر آنکه ...
نمکدوست همچنین درباره تفاوت میان نسل قدیم و جدید روزنامهنگاران، اظهار کرد: زمانه به طور کلی عوض شده و امکانات بیشتر شده است؛ برای مثال زمانی چند خانواده باید دورهم جمع میشدیم تا بتوانیم تلویزیون ببینیم، ولی امروز بعضاً هر کسی در اتاقش یک تلویزیون دارد. این تغییرات الزاماً به این معنی نیست که آن زمان سخت بود و امروز آسانتر؛ چراکه همین تغییرات باعث میشود تا افراد مسئولیتهای دیگری پیدا کنند. امروز انتظار میرود اگر لازم است با یک نفر در آمریکا هم مصاحبه گرفته شود؛ به هر حال هر زمانهای ملزومات و الزامات خاص خودش را دارد.
او با اشاره به خاطرهای از حسین شهیدی- روزنامهنگار، استاد علوم ارتباطات و پژوهشگر رسانههای بین المللی- ادامه داد: به قول حسین شهیدی «حرفه روزنامهنگاری، حرفه عجیبی است؛ اصولش را میتوان در چند هفته خوب یاد گرفت، اما تا آخر عمر در آن به کمال نرسید». ما هر چقدر هم که تلاش کنیم و در هر رشتهای هم که باشیم تا آخر عمرمان در روزنامهنگاری به کمال نمیرسیم.
این روزنامه نگار باسابقه با تاکید بر اینکه به طور کلی روزنامهنگاری شغل سختی محسوب نمیشود، متذکر شد: برای مثال روزنامهنگاری سینما سختی ندارد، اما کار خوب روزنامهنگاری سینما واقعاً سخت است. برای اینکه یک روزنامهنگار خوب سینمایی باشی، باید شب تا صبح بیداری بکشی؛ بعضی از هنرپیشهها به حق معترض هستند که خبرنگاران سوالهای بیربط میپرسند؛ من به آنها حق میدهم؛ کسی که میخواهد با یک هنرپیشه یا کارگردان صحبت کند باید زحمت بکشد، باید فیلمهای او را ببینند و جهاناش را بشناسد تا بتواند یک مصاحبه درست انجام دهد.
نمکدوست در پایان اظهار کرد: به طور کلی من باور ندارم روزنامهنگاری شغل سختی است، مگر در بعضی موارد مثل روزنامهنگاری جنگ، حوادث و در کشورهایی که آزادی سیاسی نیست و روزنامهنگاران از آزادی دفاع میکنند. بنابراین با این کلیشه کلی که روزنامهنگاری شغلی سخت و زیانآور است از اساس مخالفم.؛ همه اینها به کنار مسأله اصلی و روزنامهنگاری ایران بیدقتی است که یک روز باید مفصل راجع به آن صحبت کنیم.
در پایان گفتوگویمان به همراه او از مرکز آموزش رزونامهنگاری موسسه «همشهری» بازدید کردیم؛ این مرکز از سال 1385 با رویکرد آموزش روزنامهمگاری حرفهای با علاقهمندان این عرصه کارش را آغاز کرده و تا کنون به فعالیت حود ادامه داده است.
تهیه گفتوگو: فاطمه خلیلی - پیوند مرزوقی (خبرنگاران بخش رسانه ایسنا)
انتهای پیام
نظرات