محسن امیریوسفی معتقد است: فیلم سینمایی «نفس» عنصر تخیل را به منظور روایت تاریخ معاصر درون خود دارد عنصری که گوهر گمشده سینمای ایران به خصوص در سالهای اخیر است و به درستی جایزه نگاه ملی به این فیلم سینمایی اهدا شد.
کارگردان فیلم «خواب تلخ» با بیان این مطلب در ارزیابی فیلم سینمایی «نفس» در گفتگو با خبرنگار ایسنا گفت: فیلم «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار را بعد از جشنواره دیدم و از فیلم خوشم آمد. البته فکر میکنم این فیلم برای این دوره از جشنواره فیلم فجر، خصوصاً فضای عصبی برج میلاد مناسب نبود. دیدن «نفس» فضای آرامی میخواهد تا توان کارگردانی، دقت فیلمنامه و قدرت بازیگران آن به چشم آید و این همه به پای طولانی بودن بعضی سکانسها قربانی نشوند.
وی ادامه داد: نرگس آبیار بعد از تجربه «شیار 143» و ستایشهایی که از آن فیلم شد میتوانست به شیوهای کاملا محافظه کارانه فضای همان فیلم را ادامه دهد و بر موج موفقیت فیلم پیشین خود سوار شود، ولی فیلم «نفس» جسارت کارگردانی را دارد که نخواست خودش را تکرار کند و از این بابت قابل ستایش است.
امیر یوسفی توضیح داد: در فیلم «نفس» با دخترکی معصوم همراه میشویم که با تخیل کودکانه خود شخصیت اصلی فیلم میشود و از گذر سه سال زندگی او زمان شاه، دوران انقلاب و اوایل جنگ تحمیلی را میبینیم و لمس میکنیم که به نظرمن این نوع پرداخت اتفاق ارزشمندی است. در سالهای گذشته کدام فیلم ایرانی را دیدهاید که اینطور حس زندگی یک خانواده فقیر و خصوصاً شادی معصومانه کودکان این خانه را به این درستی و دقت اجراء کرده باشد؟ کافی است به مادربزرگ پیری دقت کنید که بازی زیبای پانته آ پناهیها آن را به یکی از بهترین نقشهای چند سال اخیر سینمای ایران تبدیل کرده است، به نظرم این نقش به یادماندنی که فراتر از یک بازی معمولی و به کمک تکنیک بازیگری حتی در قامت یک نابازیگر خود را نشان میدهد، اتفاقی منحصربه فرد در سینمای ایران است.
وی در ادامه صحبتهای خود به تکنیکهای بازیگری در فیلم «نفس» اشاره کرد و گفت: همواره اعتقاد داشتم که تمام آموزههای استانیسلاوسکی و استلا آدلر واساتید بازیگری جهان در سینمای بومی و ایرانی ما کاربرد داشته است و به کارگیری این آموزهها را میتوان با یک پرسش ساده شروع کرد: چطور میتوان با تکنیکهای بازیگری مثل یک نابازیگرشد؟ که ایفای نقش این مادربزرگ متفاوت و واقعی پاسخی درخور به این پرسش است.
کارگردان فیلم «خواب تلخ» یادآور شد: البته این شخصیت جذاب در مرحله فیلمنامه میتوانست کمی از یکنواختی دراماتیک دور شده و افت و خیز بیشتری داشته باشد ولی دیده نشدن بازی پانته آ پناهیها از سوی داوران حتی در حد نامزدی سیمرغ باعث تعجب است و به نظرمن بیشتر از آن که ناشی از ندیدن این نقش باشد، به همان فضای عصبی و بی حوصله جشنواره برمیگردد.
وی تاکید کرد: هرچند با اهدای درست سیمرغها به دو فیلم اولی درخشان، شاهد یکی از بهترین انتخابهای هیات داوران در سالهای اخیر سینمای ایران بودیم و داوران جشنواره خوشبختانه عاقبت به خیر شدند! نکته جالبترهم اهدای درست جایزه نگاه ملی به فیلم «نفس» بود که باز هم باعث حیرت و البته خوشحالی من شد!
امیریوسفی در ادامه صحبتهای خود به بازی کودکان در فیلم «نفس» اشاره کرد و گفت: بازیهای درخشان کودکان «نفس» از نقش آفرینیهای جذاب سینمای ایران است که ما را به یاد دوران طلائی سینمای کودک و بازیهای درخشان بازیگران فیلم های کیارستمی، نادری، پناهی و طالبی و ... میاندازد، هر چند در مرحله فیلمنامه میشد افت و خیز و پایان دراماتیک تری به کودکان توانای این فیلم داد.
کارگردان فیلم «آشغال های دوست داشتنی» با اشاره به مدت زمان فیلم «نفس» بیان کرد: «نفس» برای من خسته کننده نبود ولی شاید در زمان کوتاهتر و حدود صد دقیقه بهتر بتواند تواناییهای کارگردانی، فیلمنامه، بازیها و فیلمبرداری هوشمندانه و موسیقی مناسب و... را به تماشاگر نشان دهد. صحنههای آیئنی فیلم علیرغم تاثیر وارزشمندی آن در زمان کوتاهتر تاثیر بیشتری دارند و کم کردن از ضربات خشن چوب مادربزرگ و معلم بر دستها و تن دخترک «نفس» کمک بیشتری به این فیلم میکند چون به نظرم نمایش این مقدار خشونت حتی اگر برای نفی آن هم به کار گرفته شده باشد، باز مناسب نیست. ترکیب درست فضای فیلم با انیمیشن هم به فضای تخیلی فیلم کمک زیادی کرده که نتیجه آن تجربه ای خاص در سینمای ایران است.
امیریوسفی تصریح کرد: فیلم «نفس» عنصر تخیل را به منظور روایت تاریخ معاصر درون خود دارد عنصری که گوهر گمشده سینمای ایران به خصوص در سالهای اخیر است به این معنا که به کمک عنصر تخیل و فانتزی هم میتوان قسمتی از تاریخ معاصر کشورمان را از دید یک دخترک معصوم دید و هم شاهد حضور شخصیتهائی منحصر به فرد بود، از یک رزمنده بسیجی واقعی گرفته که کمتر در سینمای ایران دیدهایم تا مادربزرگی خشن و قابل درک که مثل آن را ندیدهایم.
کارگردان فیل «آتشکار» ادامه داد: شخصیتهای فیلم «نفس» به این خاطر در ذهن میمانند که از بستر جنگ تحمیلی و زندگی بومی گرفته شدهاند نه از کاراکترهای کلیشه شده دیگر آثار سینمایی. مثال اصلی در این زمینه رزمنده بسیجی فیلم است که یکی از واقعیترین بسیجیهای چند سال گذشته سینمای ایران است، چون همان چیزی است که در جامعه و واقعیت بوده؛ زمانی موهای بلند دارد و قصه سامسون را برای دخترش میگوید و زمانی به جبهه میرود و ترکش خورده روی تخت بیمارستان تمام حواسش به دخترکش است که آرزوی پسر بودن میکند. آرزویی که همه را به خنده می اندازد غیر از پدر مجروحش را.
محسن امیر یوسفی در پایان گفت: «نفس» فیلمی از سینمای نوین ایران است که امسال شاهد درخشش جوانان آن بودیم، جوانانی که دیگر حوصله شنیدن قصههای کهنه صدا و سیمایی و روایتهای نخنما و تکراری سینمای کهنه ایران را ندارند. جوانانی که با فیلمهایشان در این دوره از جشنواره نشان دادند که با فهم درست گذشته و حال میتوانند آینده با نشاطی را برای سینمای ایران و مخاطبان تشنه و خسته آن رقم بزنند.
انتهای پیام
نظرات