اینجا تا همین چند سال پیش همه چیز قرینه بود، هر خانه در این محله یک بنای قرینه یا همان قُل خودمان را داشت، درست مثل خانهی «سردار تنکابنی» که سالهاست با نام «ظهیرالاسلام» خوانده میشود. حالا اما دیگر اینطور نیست.
به گزارش خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا، در تهران، جایی که حالا خیلیها آن منطقه را با نشانی خانهی قدیمی بدون دیوارهایش میشناسند، از خیابان قائم تا پیچ شمیران و چند کوچه پائینترش را «ده ولیآباد» میگویند؛ جاییکه «محمدولی خلعتبری» معروف به «محمدولیخان تُنِکابُنی» پس از استبداد صغیر و فتح تهران در آن زندگی کرده، کسی که سه دوره نخستوزیر ایران بود و پیش از انقلاب مشروطه لقبهای «ساعدالدوله» و «نصرالسلطنه» گرفت و پس از استبداد صغیر و چون از رهبران فاتح تهران بود، لقب «سپهدار اعظم» توسط احمد شاه قاجار به او داده شد.
خانهی این سردار در ده «ولیآبادِ» سالهای گذشته و تقاطع خیاباهای قائدی و ولیآباد کنونی مانند دیگر خانههای اطرافش یک قُل داشت، بنایی با معماری کاملا مشابه، درست مقابل خود و در چند قدمیاش. قرینههایی که حالا یک قُل خود را بهخاطر بیتوجهیها، فکرهای پرسود و درآمدزا و ساخت برجهای بی قوارهی شهری از دست داده.
حالا خانهی «سردار تنکابنی» که سالها قبل یعنی حدود 10 سال گذشته دیوارهایش را تخریب کردند و کارگران شهرداری در آن مستقر شدند و به مرور هر چه از تزئینات و زیبایی در خود داشت به مرور نابود شد، با بدنهی قاجاری مقابل خود تقریبا یکسان نفس میکشند.
بدنهی اصلی خانهی «سردار تنکابنی» هنوز پابرجاست و برخی از تزئینات باقیمانده روی بدنهی خانه باقی ماندهاند، اما قُل دیگرش که به گفتهی اهالی منطقه، خانهی «ایلچی قاجار» بوده، دو سال پیش ناگهان پایین ریخت، یعنی همان روش مرسوم کنونی را به کار بردند؛ دیوارها و حتی سردر اصلی بنا را باقی نگه داشتند تا کسی متوجه اصل قضیه نشود و با لودر همه چیز را صاف کردند، حالا این دوقلو به یک اندازه نفس می کشند، البته بیش از یک ماه است که شنیده میشود خانهی «سردار تنکابنی» را میخواهند احیا کنند.
از زیباییاش نفسمان بند میآمد
سیدعلی مدد، که 50 سال است در ده ولیآباد قدیم زندگی میکند، خاطرات زیادی از منطقه دارد از وقتی خانههای «ایلچی» قاجار و «سردار تنکابنی» نفس میکشیدند، تا وقتیکه به مرور پول، وسوسهی تخریب «ایلچی» شد و ازسوی دیگر، عوامل شهرداری دیوارهای خانه «سردار تنکابنی» را تخریب و کارگران افغانی را در بنا مستقر کردند تا همه چیز دست به دست هم دهد و این دو ملک را با هم تخریب کنند.
تخریبهایی که مدتی است با سرقت کاشیها و آجرهای تزئیناتی سر در خانه منسوب به «ایلچی»، یعنی باقی ماندههای این خانهی قاجاری دست به دست هم دادهاند و از حدود یک ماه قبل کاشیهای سر در خانه را به مرور سرقت میکردند و هیچ صدایی هم درنیامد!
سیدعلی مدد همینکه بین خانههای باقیمانده در ده «ولیآباد» چشم میگرداند تا گذشته خانههای این منطقه را به ذهن بیاورد، اشک در چشمانش حلقه میزند، دست بالا میآورد و قُل هر کدام از خانههای قدیمی باقی مانده را نشان میدهد.
او به خط دید آسمان ده «ولیآباد» اشاره میکند، خانههایی که هنوز در چهار طرف خانه «سردار تنکابنی» سرزندهاند. او دل میسوزاند برای این خانه و قرینهی دیگرش. به خانهی «ایلچی» اشاره میکند و میگوید: این خانه از بنای «تنکابنی» که حالا در اختیار تامین اجتماعی است، خیلی زیباتر بود. در بچگی هر گاه که در این خانه یا بنای «تنکابنی» باز میشد، حتما سرکی به داخل آنها میکشیدیم. از زیبایی هر دو خانه نفسمان بند میآمد.
وی در ادامه به جای خالی کاشیهای بنای «ایلچی» اشاره میکند و میگوید: خود خانه را که دو سال گذشته تخریب کردند و فقط سردر را نگه داشته بودند، تا همین چند هفته پیش هم سر در باقی مانده از این بنا با کاشیهای آبیرنگ و دو سر شیر نگهبان بخشهای باقی مانده بودند، اما یک روز صبح متوجه نبود سر شیرها شدیم و چند روز بعد هم کاشیهای شکستهی باقیمانده در کنار در آهنی خانه را دیدیم و جای خالی که دیگر با هیچ چیز پر نمیشود. تقریبا 90 درصد آجرها و کاشیهای تزئینی خانه را سرقت کردند و حالا دیگر چیزی ندارد.
مدد که به گفتهی خودش تقریبا هر روز به خانهی «تنکابنی» سری میزند و یادی از گذشتهها میکند، میگوید: حدود 15 سال پیش ناگهان شهرداری منطقه دیوارهای خانه «تنکابنی» را فروریخت و بعد از چند روز دیدیم کارگران اففانی در خانه زندگی میکنند، از آن زمان بود که به مرور هر چه از تزئینات، آینهکاریها و زیباییهای این خانه باقی مانده بود، حذف شدند.
به گفتهی او وکیل مالک خانه که در آن زمان خارج از ایران زندگی میکرد، وضعیت خانه را پیگیری کرد و سرانجام شنیدیم که خانهی ده میلیاردی را سه میلیارد تومان به شهرداری و میراث فرهنگی فروختهاند.
مدد ادامه میدهد: وقتی بنا سالم بود، داخل آن را دیده بودم، اگر میدانستم که همه چیز را در این بنا نابود میکنند، دست کم چند عکس از خانه میگرفتم. حالا تنها دلخوشی مردم محله از این خانه، ریختن دانه، برنج و گندم برای کبوترهاست، چون هیچ کار دیگری نمیتوانیم برای این بنا انجام دهیم.
چه باید کرد؟
به گزارش ایسنا، 30 فروردین سال گذشته و همزمان با روز جهانی «محوطهها و بناهای تاریخی» مسعود سلطانیفر، رئیس سازمان میراث فرهنگی و معاوناناش به همراه احمد مسجد جامعی و تیمتهرانگردیاش از این بنا دیدن کردند و آن را آغاز قدمی بزرگ برای حفاظت از بناهای تاریخی نامیدند.
البته در آن روز و در آن دیدار که با حضور زیاد خبرنگاران و وعکاسان همراه بود، همسایههای خانهی تاریخی «ظهیرالاسلام» خواستار رسیدگی فوری به وضعیت این عمارت شدند.
خانه تاریخی و ارزشهایش مهمتر است یا سردار تنکابنی و ظهیرالاسلام بودنشاش!
حالا خانه «سردار تنکابنی» یا همان که سالها منسوب به «ظهیرالاسلام» بود، در چه وضعیتی است؟ هر چند چهار ماه بعد یعنی 28 مرداد ماه 1393 پس از حضور معاون رئیس جمهور در این خانه، خبری منتشر شد؛ مبنی بر ثبت ملی شدن این بنا که پروندهاش همراه با پنج اثر تاریخی از شهرهای مختلف در فهرست آثار ملی قرار گرفتهاند، فرهاد نظری مدیر کل دفتر ثبت آثار تاریخی در آن زمان این خبر را اعلام کرد.
اما حالا شنیده میشود این بنا هنوز در فهرست آثار ملی به ثبت نرسیده است؛ چون در پروندهی ارائه شده به شورای ثبت، نام «ظهیرالاسلام» روی این بنا خورده شده بود، در حالی که نام خانه «سردار تنکابنی» است و به این دلیل این خانه شماره ثبت نگرفته است! بنائی که به نظر میرسد قدمت و تزئیناتاش باید برای ملی شدن در اولویت باشند نه شخصیت، که البته اگر متعلق به هر کدام از این شخصیتها باشد نیز جای هیچگونه شبهای نباید برای ثبت ملی شدن بنا در میان باشد!
البته اواسط آذرماه امسال، به گفتهی سعادتی، قائم مقام شهرداری منطقه 12 تهران، خبر رسید که خانه نیمهمخروبه قاجاری منسوب به «ظهیرالاسلام» با پیگیری شهرداری منطقه ۱۲ و اخذ حکم قضایی برای جلوگیری از تخریب بیشتر و همچنین مناسبسازی محیطی شهر، مسقف خواهد شد.»
سعادتی، اعلام کرده بود: «به دنبال مکاتبات مکرر با تامین اجتماعی و درخواست تعیین وضعیت عمارت منسوب به «ظهیرالاسلام» و عدم پاسخگویی، شهرداری به این نتیجه رسید برای حفظ و جلوگیری از تخریب بیشتر عمارت و رفع خطر برای عموم شهروندان و همچنین عدم اسکان موقت افراد کارتنخواب در خانه مذکور، نسبت به اخذ حکم قضایی اقدام کند.»
به گفتهی او «در مرحله اول شهرداری نسبت به ایجاد سقف موقت و کاذب برای جلوگیری از تخریب بیشتر عمارت ظهیرالاسلام اقدام و سپس نسبت به محصور سازی فضای پیرامونی اقدام میکند.»
شاید حالا به همین دلیل است که تامین اجتماعی زمین دور تا دور حیاط خانه را سوراخ کرده و میخواهد با پیلوت حریم ملک خود را بپوشاند و از سوی دیگر سازمان زیباسازی دور تا دور بنا را داربست نصب کرده است ... نه به آن بیتوجهی بیش از حد و نه به این توجه زیاده از حدی که به نظر میرسد در نهایت بار دیگر به پایان زندگی این بنا ختم میشود.
با توجه به شرایط کنونی بنای «تنکابنی» کاملا مشخص است که آن بنا نیازمند اقدامات حفاظتی اضطراری است، کافی است یک زمستان سرد در پیش باشد و باران یا برفی سبک بیاید تا عملا گچبریهای باقی مانده فروبریزند و هر چه نیست و هست نابود شود.
بنایی تاریخی که به گفتهی کارشناسان میراث فرهنگی حتی هنوز مستندنگاری نشده است، ،آن هم در خیابانی که خودش یک تاریخ است.
انتهای پیام
نظرات