یک پژوهشگر در حوزه گردشگری درباره تورهایی که در شب چله در خانههای تاریخی اما با تجملات زیاد برگزار میشود، بیان میکند: به نظر میآید باید دستاندرکاران و کسانی که در حوزه گردشگری کار میکنند آییننامههایی درباره چگونگی برگزاری چنین جشنهایی مصوب کنند. برخی از فلسفهی شب چله هیچ اطلاعی ندارند و تنها هزینهی گرانی را صرف میکنند تا دور هم شادی کنند.
کیومرث فلاحی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا درباره برگزاری تورهای شب چله میگوید: کسی که در شب چله به حافظ تفال میزند باید ادبیات فارسی را خوب بداند، زیرا این امر راهی برای گسترش زبان فارسی و انس دوباره مردم با میراث فرهنگی گذشتگان است. بهتر است این نوع آیینها در قالب تورهای خانوادگی برگزار شود تا حالت سنتی آن حفظ شود. برگزاری این آیین که تجملات آن را کمی به حاشیه رسانده است، اصل همدلی و گرمای محبت را دور میکند.
او درباره اینکه جشن "یلدا" از کجا آمده و چطور به یک آیین تبدیل شده است بیان میکند: برخی استفاده از واژه «یلدا» را برای این جشن درست نمیدانند، زیرا یلدا یک کلمهی سِریانی است و به معنی شب تولد است و با واژهای تولد عربی اشتراک دارد، بنابراین بهتر است به جای شب یلدا بگوییم شب چله.
یلدا و مسیح، دو شب با یک مفهوم!
این پژوهشگر ادامه میدهد: "شب چله" یک سنت است. ایرانیها اولین روز زمستان را جشن میگرفتند که به آن چلهی اول میگفتند و تا 10 بهمن ادامه داشت و با آغاز" جشن سده" به چلهی کوچک میرسید. شب چله ریشه در مهر آیینی دارد. مهریان، خورشید را نهادی از برکت و محبت میدانستند و بعد از اینکه طولانیترین شب پشت سر گذاشته میشد، فردای آن روز با طلوع خورشید، روزها طولانیتر میشد و این موضوع را به فال نیک میگرفتند و تولد مهر میدانستند. چون مهرآیینی از ایران وارد اروپا شد و رواج بسیاری پیدا کرد، بعدها در مسیحیت هم نفوذ کرد و اروپائیان شب تولد مهر را تولد حضرت مسیح قلمداد کردند که 25 دسامبر و با اختلاف چند روز از شب چله، آن را جشن میگیرند که البته این موضوع خودش بحث مفصلی دارد.
او اضافه میکند: در دوره زرتشتیان، دی از ریشهی «دا» به معنی آفریدن، دهش و خداوند است. اولین روز از ماه دی با نام خداوند همراه است و نور خورشید هم نشانی از آفریدگار است و این در مهر گشت اوستا کاملا مشخص است و آیینهای مخصوص خودش را هم دارد. این آیین تاکنون به دست ما رسیده و در گسترهی فرهنگ ایرانی ادامه دارد و تنها مختص ایران کنونی نیست، بلکه در بخشهایی از کردستان عراق و ترکیه، خراسان بزرگ تا کشمیر، تاجیکها، افغانستان، شمال هند، آذربایجان، بخشهایی از پاکستان که به آن کلان چله میگویند، برگزار میشود. این جشن در مزارشریف با آیین خاصی برگزار میشود. در کتابهای قدیمی از جمله "لغتنامه برهان قاطع"، «چله» شب اول زمستان و آخر پاییز آورده شده و مردم این روز را جشن میگرفتند.
فلاحی میافزاید: در ادبیات فارسی نیز به این مساله زیاد مواجه میشویم. مثل «صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود»؛ معمولا در ادبیات فارسی شب یلدا پایان دوری از مهر و روز بعد از آن با مهر قرین شدن است. سعدی هم در اینباره میگوید «نظر به روی تو هر بامداد نوروزی است/ شب فراغ تو هر شب که هست، یلدایی است» تمام این موارد نشان دهندهی این جشن کهن است که در طول تاریخ برگزار میشده است.
این پژوهشگر درباره آداب «شب چله» نیز میگوید: این شب آدابی دارد و سفرهای میاندازند. ایرانیان در پیش و بعد از اسلام، سفرههایی را پهن میکنند که نشان دهش و دوستی است و همه را در این سفرها دعوت میکنند، به عبارتی گستردن این سفرهها، جشن جمعی است؛ ولیمهای که بعد از سفر حج میدهند یا جشنی که بعد از به دنیا آمدن نوزاد میگیرند از آن جمله است.
چه خوراکیهایی در سفره شب چله میگذارند؟
او بیان میکند: در سفرهی شب چله میوههای فصلی میگذارند و حتما میوهی قرمز از جمله هندوانه، انار و سیب باید در سفره باشد، زیرا قرمز نشانه نور و مهرآینی است. میوههای خشک از جمله آجیل و در برخی از شهرها گندم برشته و گردویی که خودشان میشکنند را هم در سفره میگذارند. در جای جای ایران تفاوتهایی در برگزاری آیین شب چله هم وجود دارد و میتوان از این تفاوتها در جهانگردی فرهنگی استفاده کرد. مثلا خراسانیها معتقدند در این شب باید از میوههایی که خواص به خصوصی دارند استفاده کرد تا با خوردن آنها خاصیت میوهها تا سال آینده در بدنشان باقی بماند، هویج، گلابی، انار، زیتون سبز از جملهی این خوراکیها هستند.
وی افزود: همچنین آنها معتقدند هرکس در این شب هندوانه بخورد، به بیماری که مربوط به کبد و جگر است مبتلا نمیشود و پس از خوردن هندوانه، پوستش را به روی بام خانه همسایه میاندازند که برای همسایه هم برکت داشته باشد. یکی دیگر از مراسمی که در خراسان برگزار میشود این است که داماد حتما خنچهی میوهای برای خانواده عروس میفرستد که علاوه بر میوه، پارچه و دستبند هم در آن میگذارد .
فلاحی اضافه میکند: شیرازیها هم مثل بقیهی ایرانیها در این شب دور هم جمع میشوند و روی سفره شب چله آیینه، شمع روشن، رنگینک، خرما، آجیل و شیرینی میگذارند. غذای شب چله در شیراز هویج پلو با مغز گردو و کشمش است. مردم این دیار تا پاسی از شب با هم مشاعره میکنند. در گیلان هم حتما باید هندوانه روی سفره باشد، گیلکیها معتقدند هر کس در این شب هندوانه بخورد در طول سال احساس تشنگی نمیکند. آنها ازگیل را هم در خمرهای از آب میاندازند و در این شب استفاده میکنند، چون معتقدند انجام این کار برکت دارد. ایرانیان در این شب در میان میوهها، انواع خاصی را برای شب چله انتخاب میکنند که دلایل فرهنگی دارد. سرخی بامدادی پیش از برآمدن آفتاب مظهر مِهر است، به همین دلیل از گل انار و هندوانه سرخ رنگ استفاده میکنند که موارد فرهنگی را در ذهن یادآوری میکند و نشان دهنده گرمی آفتاب، محبت و دهش پروردگار است.
این پژوهشگر درباره برگزاری آیین شب چله در مازندران نیز میگوید: در مازندران بعد از شام سفرهی یلدا پهن میشود. در این دیار هم داماد برای نامزدش خنچه و هدیه میفرستد. در لرستان نیز افراد خانواده در شب چله دور هم جمع میشوند و گوسفند یا مرغی را برای شام آماده میکنند.
چله، چیزی شبیه شب قدر
او درباره اینکه فال حافظ چطور وارد این آیین شد، اظهار میکند: ایرانیهای پیش از اسلام معتقد بودند سرنوشتشان در شب چله تعیین میشود، به همین خاطر در این شب نیایش میکردند چیزی شبیه شب قدر. بعدها دیوان حافظ که گنجینه عرفانی ماست به این شب اضافه میشود. در چهارشنبه سوری هم مردم فال گوش میایستند، چون معتقد بودند اگر حرف خوبی زده شد و کسی که فال گوش ایستاده آن را بشنود تا پایان سال آینده خبر خوش میشنود و شاد است. در سنت زرتشتی هم مهر گشت داریم و برای نیایش مهر گوشههایی از آن را میخواندند که در یسناهای اوستا هست اما به نظر میآید پس از آنکه دیوان حافظ جمع آوری میشود علاقهی مردم هم به شدت به دیوان حافظ افزوده میشود. ایرانیها یک ویژگی خوب دارند و سنتهای خوب را با هم جمع میکنند و به همین دلیل فال حافظ هم به آیین شب چله اضافه شد.
فلاحی درباره دلیل تفال به حافظ در شب چله میگوید: در این شب برای این فال حافظ میگیرند تا سرنوشتشان طی یک سال مشخص شود چون اگر در فال نیکی ببینند در آن سال سرنوشتشان با نیکی گره میخورد و به نوعی زندگیشان در سال جدید پیش بینی میشود.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه موارد دیگری هم در این شب وجود دارد که با سنتهای اسلامی همخوانی دارد،ادامه میدهد: مثلا دیدار با خویشاوندان که نمادی از همدلی است. در این شبهای سرد دور هم جمع شدن دلهای گرم را به هم پیوند میدهد. کشورهایی که سابقا جزء گسترهی فرهنگ ایران بودند در پی این هستند که شب چله را در یونسکو به نام خودشان ثبت کنند. خوب است که ما در این زمینه پاسدار کشور خودمان باشیم. آیین شب چله بیش از سه هزار ساله که در کشورمان برگزار میشود چطور است که کمتر به بحثهای فرهنگی آن پرداخته میشود؟
او درباره اینکه آیا آیین شب چله دچار حاشیه شده است یا نه؟ بیان میکند: تجملات یکی از حاشیههای این آیین است برخی سعی میکنند آداب دیگری به این جشن اضافه کنند و این شب را در رستورانهای مجلل و بزرگ با مهمانیهای آن چنانی برگزار کنند. چرا قدیمیها در شب چله به دیدن مادربزرگها و پدربزرگها میرفتند؟ زیرا آنها پاسداران فرهنگ خانواده هستند و همه را دور هم جمع میکنند. اگر تجملات را وارد برگزاری این آیین کنند مردم نمیتوانند از عهدهی مخارج سنگین آن بر بیایند. یک سفرهی کوچک با دلی پر مهر بهترین حالت برای برگزاری این جشن است.
انتهای پیام
نظرات