ایرج راد گفت: وقتی هیچ تعریفی از هنر بهعنوان شغل وجود ندارد، چطور میخواهیم درباره امنیت شغلی آن حرف بزنیم؟ انگار این موضوع، یک چیز تفننی است که در کنار کارهای دیگر انجام میدهیم.
مدیرعامل خانه تئاتر که پنجم آبانماه در نشست هنرمندان پیشکسوت در ایسنا حضور یافته بود، با اشاره به اهمیت موسسه هنرمندان پیشکسوت، اظهار کرد: آنچه بعد از آوردن نام موسسه هنرمندان پیشکسوت به ذهنم میرسد، گنجینهای است از هنرمندان این مملکت که سالهای عمر خود را به پای هنر این مملکت گذاشتهاند و هر کدامشان گوشهای از افتخارات بزرگ و اعتبار این مملکت هستند.
به گزارش خبرنگار ایسنا، او با اشاره به بزرگان عرصهی هنر و اعضای این موسسه، ادامه داد: متأسفم که این بزرگان همواره باید دست گدایی دراز کنند. همانطور که آقای زنجانپور گفتند، همهی این عزیزانی که الان پشت این میزها نشستهاند و دیگر کسانی که عضو موسسه پیشکسوتان هستند و در اینجا حضور ندارند، کارهای بسیار بزرگی انجام دادهاند و در تاریخ هنری ایران اثرگذار بودهاند، ولی امروزه عملا کنار گذاشته شدهاند.
این بازیگر تئاتر و سینما با اشاره به ناراحتیهایی که برای هنرمندان پیشکسوت وجود دارد، بیان کرد: از زمانی که بین پیشکسوت و هنرجویی که تازه میخواهد در این عرصه قدم بگذارد، فاصله گذاشتند و گفتند که هنرمندان ما در راهاند، رسما دو دسته ایجاد شد، یعنی شما بروید در یک گوشهای بنشنید و حرکتی نکنید. در اینباره متأسفانه میبینیم جوانانی که خیلی هم با استعداد هستند، بهدلیل اتفاقی که افتاده است، در عرصهی فرهنگ نتواستند اخلاق، منش، ارتباط و نگاه هنری را از پیشکسوتان بیاموزند.
مدیرعامل خانهی تئاتر اظهار کرد: ما دچار معضل عجیب و غریبی شدهایم که در جامعه، بسیاری از هنرمندان جوان اصلا هنرمندان پیشکسوت و قدیمی خود را باور ندارند. من همواره بسیار شنیدهام که به ما گفته میشود، شما یک کارهایی کردهاید که الان اثری هم از آنها باقی نمانده و معلوم نیست چه چیزهایی بوده و چه چیزهایی نبوده است و حالا هم که گذشتهها گذشته! یعنی با این نگاه برخورد میکنند که بسیار جای تأسف دارد.
او همچنین تصریح کرد: کسانی که این کارها را کردهاند هرگز بخشیده نخواهند شد، زیرا یک گسست فرهنگی ایجاد کردهاند و آنچه بهعنوان زمینههای فرهنگی در مسائل اخلاقی وجود داشت، در جامعهی هنری و هنر هنرمندان به نوعی دچار وقفه شد.
راد در قسمت دیگری از سخنانش، با گلایه از مسؤولان فرهنگی اظهار کرد: من بارها گفتهام و حتی در جلسهای که بهتازگی در رابطه با برنامه ششم توسعه با محوریت فرهنگ برگزار شد، حضور داشتم، اولین چیزی که به مدیران گفتم این بود که بعد از اینکه روی یک کلمه را خط کشیدید، دیگر چه صحبتی است که میکنید؟ میگویید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پس هنرش کجاست؟ چرا از هنر و واژهی هنر پرهیز میکنید؟
او گفت: خوب میدانیم که خیلی از جوانهایی که در این زمینه فعال هستند و استعداد هم دارند، مسافرکشی میکنند و بعد میآیند تئاتر و تمرین میکنند تا کارشان را به صحنه ببرند.
وی همچنین با گلایه از وضعیت تئاتر، اظهار کرد: اخیرا در دولت، متأسفانه آن کمکهزینه کوچکی که به آثار تئاتری داده میشد، هم قطع شده است و بهگونهای شده است که اگر کسی بخواهد کاری را به صحنه ببرد باید 20 درصد از گیشه را هم بدهد. تالار وحدت را برای اجرای تئاتر شبی پنج میلیون تومان اجاره میدهند!
راد اضافه کرد: ببینید که امروز با چه معضل و مشکلات و مسائل عجیب و غریبی روبهرو هستیم. آن وقت تمام تلاش ما این شده که وقتی یک هنرمند بیمار است و خدای نکرده دچار بیماری خاص است، دست گدایی به صد جا دراز کنیم تا بتوانیم به او کمک کنیم و افتخارمان هم آن شده است که توانستهایم به او کمک کنیم؛ ولی باید بدانیم که اینها همه بدیهی هستند. بیمه، بیمه تکمیلی، بیمهی طلایی جزو بدیهیترین مسائل است.
مدیرعامل خانهی تئاتر با اشاره به خانهنشینی برخی هنرمندان ادامه داد: بسیاری از آنها هنوز توان کار را دارند و از این نیروها همچنان میتوان استفاده و بهره برد؛ اما متأسفانه این کار انجام نمیشود.
راد با اشاره به بهوجود آمدن موسساتی مانند انجمن هنرمندان پیشکسوت، گفت: کسانی میآیند با خون دل موسساتی از این قبیل را تشکیل میدهند و سعیشان این است که این عزیزان را دور هم جمع کنند که احترام آنان را حفظ کنند. به این معنی که اگر آنها به جایی دعوت میشوند به آنها بیحرمتی و بیاعتنایی نشود. شما ببینید برخوردهایی که با این افراد میشود چگونه است؟! یعنی دائما دست گدایی دراز و التماس کردند.
مدیرعامل خانه تئاتر با اظهار تأسف از پر شدن قطعه هنرمندان، ادامه داد: تلاش برای حل این مشکل نتیجهای نداده است. این همه آدم و هزاران نفر از هنرمندان ارزشمند از این دنیا رفتند، حالا میگویند قبر دو طبقه! میگویند شما بروید با فلان شخص صحبت کنید که اجازه دهد روی قبر ایشان باز هم دفن کنیم! اگر آن هنرمند و خانوادهاش میدانستند که قرار است این اتفاق بیفتد، حاضر نبودند اصلا در قطعهی هنرمندان دفن شود.
راد همچنین اضافه کرد: درد دل و گفتوگوهایی از این دست بسیار است، من فقط خواهشم این است که حداقل خودمان قدر خودمان را بدانیم. خودمان به همدیگر احترام لازم را بگذاریم. خودمان در حقیقت، دلجو و احوالپرس یکدیگر باشیم و کسانی که توان مکتوب کردن این مسائل را دارند، این واقعیتها، رنجها و مسائل را مکتوب کنند تا حداقل جوانها و نسل آینده بدانند که چه کسانی در این مملکت چه کارها کردهاند.
ناصر آقایی - بازیگر سینما و تلویزیون - نیز در ادامهی این نشست، گفت: 30 سال است که عضو هیأت علمی دانشگاه تهران هستم و در رشته نمایش تدریس میکنم. در این سالها با جوانان سروکار داشتهام، یعنی نسلی که آمده تا تئاتر بخواند و روزی مثل ما پیشکسوت میشود. نمیتوانم بگویم جوانی که در زمینه تئاتر تحصیل میکند، کارش درست است یا نه.
این هنرمند ادامه داد: بارها در کلاسهایم تأکید میکنم که در حرفه ما، آینده شغلی به آن معنا وجود ندارد و به دانشجویانم میگویم که باید تلاش کنید تا خودتان را جمعوجور کنید، وگرنه کسی از ما حمایت نخواهد کرد و جایی هم جذب نخواهیم شد. در چنین شرایطی، یکی از دانشگاههای ما چند سالی است که هر سال 800 نفر دانشجوی تئاتر، آن هم بدون کنکور میپذیرد. نمیدانم این دانشگاه قرار است چه خروجیای داشته باشد؛ اما من از رسانهای مثل ایسنا انتظار دارم که در این زمینه با تکتک پیشکسوتان گفتوگو کند، گفتوگویی که بتواند راهگشا باشد.
همچنین عزتالله مهرآوران - بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون - نیز در ادامه این نشست گفت: هنر، شغلی نیست که ما آن را انتخاب کنیم، بلکه او ما را انتخاب میکند. چیزی که اصلا در اختیار ما نیست و باید قبول کنیم که ما تافته جدابافته خلقت هستیم.
او افزود: هنرمند آراسته به لباس هنر است. لباسی که کهنه نمیشود. ما پیشتازان نسلی هستیم که هنوز در حال تجربه کردن است. شاید از کار افتاده باشیم، اما از بار نمیافتیم. ما مدام در حال رویش هستیم و این رویش ربطی به سن و سال ندارد.
محسن علیاکبری - تهیهکننده سینما و تلویزیون - نیز در این نشست گفت: مشکل اصلی ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی است، جایی که این موسسه را ثبت کرده است؛ اما به نظر میآید شورای عالی انقلاب فرهنگی صرفا برای ایجاد تشکیلاتی، موسسه هنرمندان پیشکسوت را راهاندازی کرده است. به هر حال، توقع بیشتری از این شورا میرود. مجلس هم باید برای این هنرمندان ردیف بودجه مستقل داشته باشد. هنرمندانی که یک عمر تلاش کردهاند و باید جایگاه ویژهای داشته باشند.
او ادامه داد: هنرمندان درخواستی از رئیسجمهور و رئیس دولت «تدبیر و امید» داشتند و نامهای برای ایشان نوشتند؛ اما دو سال است که جواب نامه هنرمندان را نمیدهند یا نامه به دستشان نرسیده یا اگر هم رسیده است، جوابش را ندادهاند. دولت «تدبیر و امید» در اینباره موظف است که پاسخ دهد.
داریوش اسدزاده - هنرمند سینما، تئاترو تلویزیون - نیز در سخنانی گفت: من دیگر به 93سالگی وارد شدهام. فکر هم نمیکردم که روزی به اینجا برسم. روزهای زیادی را در مدرسه تئاتر و دانشگاه گذراندم. میخواهم بگویم، قبل از انقلاب هیچکس توجهی به ما نداشت. نمیدانم چرا در این مملکت با سینما و تئاتر بهشکل خوبی رفتار نمیشود. بنابراین ما هستیم که باید خودمان را جمعوجور کنیم و کنار هم باشیم.
در بخش پایانی این مراسم، خسرو حکیمرابط - نمایشنامهنویس - در سخنانی بیان کرد: ما آدمهای خوشبختی هستیم، بخصوص من و آقای درمبخش که هر دو همسایهایم و دلیل خوشبختیمان این است که هر دو دست به قلم داریم.
وی اضافه کرد: ما هنرمندان به حد کافی حرمت دیدهایم، چراکه هنرمند زبان بیزبانان زمانه است و هیچ خوشبختیای بالاتر از این نیست.
نویسنده نمایشنامه «سهراب و اسب و والی قبرستان» بیان کرد: انتظار ندارم حاکمیت زیر بال و پرم را بگیرد، چون حرمتی را داریم که در فرداهای دور هم همان را خواهیم داشت، زیرا زمانه خود را به درستی دیدهایم و تصویر کردهایم و به همین دلیل ماندگاریم.
حکیمرابط با تأیید این سخنن که هنرمندان با مرگشان نمیمیرند، گفت: هنرمندان همیشه هستند به شرط اینکه هنرمند، صادق و زبان اعتراض زمانه خود باشند. بنابراین اگر از طرف مسوولان هم توجهی به آنها نشود، اصلا اهمیتی ندارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به پر شدن قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) اظهار کرد: چندی پیش میخواستم قبری را که در این قطعه داشتم، بفروشم چون برای جراحی قلبم به پول نیاز داشتم. میخواستم در روزنامه آگهی فروش یک قطعه زمین کوچک در مکان مشهوری را که همان قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) است، بدهم.
او گفت: کسانی که امروز اینجا نشستهاند، درختان بادامی هستند که همه شکوفه میدهند. درست است که سن ما زیاد است اما هنوز زندهدل هستیم.
وی افزود: در همین چند سال اخیر، من دو کتاب منتشر کردهام که یکی از آنها حاصل نیم قرن تدریس دانشگاهی است. آنجا خودم را فریاد زدهام. من هنوز کار میکنم.
حکیمرابط ادامه داد: ما پیشکسوتانی هستیم که سالها کار کردهایم. جرأت داریم برگردیم و پشت سرمان را نگاه کنیم و ببینیم چه راهی را آمدهایم. ما از خودمان شرمنده نیستیم و از مسوولان هم توقعی نداریم.
او در پایان پیشنهاد کرد: در خانه هنرمندان غرفههایی ایجاد شده است که هنرمندان آثارشان را در آن ارائه میکنند. ای کاش غرفههایی هم برای هنرمندان پیشکسوت وجود داشته باشد تا آنها بتوانند کارگاههایی را برگزار کنند. جوانان میتوانند بیایند و ما تجربهمان را منتقل کنیم. هر کدام از ما 50 سال کار هنری کردهایم. شما تصور کنید هزار هنرمندی که هر کدام 50 سال تجربه دارند، حامل چند سال تجربه هنری هستند.
انتهای پیام
نظرات