بامداد اواخر اردیبهشت ماه سال 1390 بود که چراغهای روستای همت آباد از توابع شهرستان بم با صدای فریادهای کمک یک زن 26 ساله روشن شد. مرد معتاد به شیشه شبانه سطل اسیدی بر روی زن و فرزند شیرخوارهاش ریخت و دنیا را برای سمیه و رعنا تیره و تار کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منطقه اصفهان، امروز چهارشنبه - 29 اردیبهشت ماه- عقربههای ساعت در بیمارستان عیسی بن مریم اصفهان 6:45 دقیقه را نشان میدهد. نیره افغانپور معروف به "رعنا" به همراه حسین مهری (دایی) و نیره ولندیاری، مددکار موسسه خیریه مهر آفرین وارد بیمارستان شدند. از ابتدای راه رعنای بم سوژه مردم است آنچه دور این دختر بچه هفت ساله میگذرد جز مهر و مهربانی چیز دیگری نیست.
25 فروردین امسال سمیه مهری، مادر رعنا به دلیل عفونتهای شدید ریوی در بیمارستان تهران جان خود را از دست داد و امروز رعنا بدون مادر مراحل درمان را میگذراند. آرزوی سمیه قبل از جان باختنش یک چیز بود آن هم بهبودی صورت رعنا، آنچه حالا نه تنها ایران بلکه دنیا به دنبال احقاق آن است.
8:20 صبح چهارشنبه: تیم پنج نفره پزشکی از آلمان وارد بیمارستان عیسی بن مریم اصفهان میشوند سوژه کماکان رعنا است، بیمارستان به جنب و جوش افتاده است. تیم پزشکی از اروپا برای درمان پنج بیمار وارد اصفهان شدهاند، اما آنها یک سوژه را بیشتر از همه میشناسند و آن "رعناست"، "هیز ریش شومایش" سر تیم پزشکی آلمان به دنبال رعنا میگردد و به خوبی او را میشناسد، سه سال است که با او همراه است. هم اتفاقات خانوادگیاش را از رسانهها دنبال میکند و هم مدام از وضعیت پزشکی او جویا میشود.
8:30 صبح چهارشنبه: رعنا مراحل پذیرش را میگذراند. دکتر جانقربان یکی از اعضاء تیم پزشکی اعلام میکند تیم پنج نفره متشکل از سه متخصص جراحی پلاستیک، یک پرستار و یک متخصص بیهوشی است آنها حتی کوچکترین تجهیزات پزشکی را برای درمان رعنا از آلمان آوردهاند. تیم پزشکی آلمانی بدون دریافت هیچ هزینهای و فقط برای درمان رعنا و تعدادی بیمار دیگر وارد ایران شده و به اصفهان آمدهاند.
رعنا به بخش منتقل شده و لباس آبی عمل را به تن میکند همه افراد دور او از یک چیز متعجباند؛ استواری و محکمی رعنا. ذرهای تردید در دل او نیست. محکم قدم برمیدارد با همه همکاری میکند، سرپرستار از این همه روحیه او در تعجب است.
رعنا بمب روحیه است در راه اتاق عمل به جای اینکه دیگران به او روحیه دهند خودش با لبخندهای ملیحش به دیگران روحیه میدهد، از او میپرسم "رعنا در چه حالی؟": زیرکانه میخندد و میگوید: "عالی" اما حلقه اشک در چشمانش چیز دیگری از درونش میگوید.
9:45 صبح چهارشنبه: رعنا پشت در اتاق عمل ایستاده، همه هستند دکتر جانقربان، دکتر هیز ریش شومایش، دکتر فاضلی از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، دکتر الماسی رئیس بیمارستان عیسی بن مریم و .... شومایش رعنا را در آغوش میگیرد با او عکس میاندازد، از رعنا میخواهد بخندد. دقیقا حس پدری به او دارد، دکتر فاضلی از همراهان رعنا میخواهد که اگر درمان رعنا در کرمان مشکل دارد بدون هیچ هزینهای تمام درمان او را در اصفهان دنبال کنند. دکتر بازیار مسئول سازمان قربانیان جنگ و خشونتهای اجتماعی(ISAWV) هم در این تیم حضور دارد.
10 صبح چهارشنبه: رعنا وارد اتاق عمل میشود زمان شروع عمل مشخص نیست، اما همه دعا میکنند، تا سمیه امروز به آرزویش برسد و رعنا بهتر از قبل شود. نیره ولندیاری، مددکار موسسه خیریه مهر آفرین مرتب با تلفن صحبت میکند و به کرمان مراحل عمل را گزارش میدهد. او هم آرام و قرار ندارد.
11:30 صبح چهارشنبه: درهای اتاق عمل بسته میشود، رییس بیمارستان هم در مراحل عمل شرکت میکند. سالن را سکوت فرا میگیرد، همه بهت زده هستند عمل آغاز شده دیگر کسی در سالن رفت وآمد نمیکند نه از پرستار خبری است و نه از پزشکی، تنها هر از گاهی همراهانی که در اتاق عمل بیماری دارند به سمت نیره ولندیاری میآیند و از وضعیت رعنا میپرسند اما همه بیپاسخ میمانند؛ فعلا از رعنای بم خبری نیست!
سه ساعت بعد: سرانجام این سکوت میشکند، نخستین کسی که از اتاق عمل بیرون میآید دکتر جان قربان است، همه چشمها به سوی دهان اوست. جان قربان با روی گشاده و البته خسته از عمل ابراز رضایت میکند: صورت، لب و زیر بغل رعنا عمل شده و عمل بسیار موفقیت آمیز بوده است، اما بینی رعنا به دلیل کم بودن سنش قابل درمان نیست و چشمش نیز نیازمند سن و سالی بیشتر برای درمان است.
دکتر الماسی، رییس بیمارستان عیسی بن مریم میگوید: دکتر فاضلی از پزشکان مرکز فوق تخصص بیمارستان الزهرا (س) تمام اتفاقات بعد از عمل را تقبل کرده و مراحل بعدی درمان رعنا به عهده این پزشک است. دکتر فاضلی با بررسیهایی که انجام داده به یقین از این به بعد رعنا را بیمار خاص خود میداند و به او رسیدگیهای ویژه میکند.
رعنای بم بیهوش است، جسم کوچک او با صورتی باندپیچی شده در ریکاوری آرام خوابیده است، همه برایش دعا میکنند. او با اندیشه مهربانی سمیه دردهای عمل را پشت سر میگذارد شاید در خواب سمیه را میبیند قبل از اینکه چهره مادرانهاش را در بم اسید پاک کند.
گزارش از: علیرضا پویانسب، خبرنگار ایسنا- منطقه اصفهان
انتهای پیام
نظرات