دومین نشست «شبهای شیدایی» در ماه محرم در محل انجمن شاعران ایران برپا شد.
به گزارش ایسنا، بر اساس گزارش رسیده، در آغاز این نشست سهیل محمودی ترکیببند معروف محتشم کاشانی را برای حاضران خواند:
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است ...»
محمودی با بیان اینکه برگزاری آئین های محرم بخشی از روح ملت ها است اظهار کرد:« آنچه ریشه دارها را از بی ریشه ها جدا می کند همین آئین هاست. ملت هایی که آئین کهن ندارند، سعی می کنند آئین های تازه ای را برای خودشان اختراع کنند و بتراشند چرا که پیوند جوامع با این آئین ها از مسائل بسیار مهم است. »
وی با تاکید بر اهمیت آئین ها ادامه داد:« آئین ها هستند که در بزنگاه ها بخشی از هویت ما برای همدلی جمعی هستند. با اینکه شکل آئین ها در هر کشور متفاوت است اما همه آنها یک جهت و هدف اصلی دارند و آن پیوند ملت ها است.»
بعد از صحبت های این عضو هیئت مدیره انجمن شاعران ایران، آیاتی از قرآن کریم با صوت سید حسین موسوی بلده برای حاضران خوانده شد.
در ادامه این نشست عباس چشامی یکی از شاعران حاضر در جلسه برای حاضران شعر خواند:
« هر نفس گویا نسیمی تازه از در می وزد/ در هوای کیست باد اینگونه پر پر می وزد
نه! بهار این باغ را این عشق را هرگز نداشت/ عطر دیگر گونه ای از باغ دیگر می وزد
این چه صوت است و موذن کیست می گوید اذان / وای! وای! از نغمه اش افتادن سر می وزد
نازنین گیسوی خوشبویی که بر بالای نِی/ از دو بال قدسیان فردا رها تر می وزد
خواهر اینجا از هم اینک می کند تمرین صبر / بر برادر شور ایمان برادر می وزد
هر گلی بیرون می آید محو رویش عالمی ست / نوبت اکبر تمام الله اکبر می وزد
بعد از آن گل ها چه خواهد داد اکنون باغبان / روی دستش غنچه ای با نام اصغر می وزد
دست ها خالی به جا می ماند و از چار سو / سینه سوز آهنگ «آیا هست یاور؟» می وزد
عصر تا خورشید در گودال می آید فرود / از امید کودکان سو سوی آخر می وزد
نیست یک رفته که باز آید به سوی لانه عصر / عصر سوی لانه پر های کبوتر می وزد
گریه های کیست در چشمش نمی دانم که باد / از زمین خشک بر میگردد و تر می وزد»
سپس علیرضا طبایی برای شعرخوانی دعوت شد و شعری را در بزرگداشت حضرت عباس (ع) برای حاضران خواند:
« از شعله خشم آسمان ها شعله ور بود و زمین می سوخت
لب های خاک تشنه زیر نیزه های اتشین می سوخت
یک سوی ایمان بود و عشق و رادمردی در صفی ستوار
آن سو ولی قلب دنائت از لهیب از و کین می سوخت
هنگامه مردی و رویارویی بیداد بود و داد
بیم زوال روح دین می رفت کم کم داشت دین می سوخت
شور شهادت بود و رفتن آتش و دل های دریایی
در یورش تاراج طوفانی کزان باغ یقین می سوخت
گاه وداع اخرین خورشید نبض آسمان می کوفت
از این وداع واپسین بال و پر روح الامین می سوخت
عباس مردی از تبار دانش و رادی علی واری!
یادآور مردی که از بیمش غرور کافرین می سوخت
لب تشنه آبی بر گرفت و ریخت چون در آب پیدا بود
در خیمه ها لب های خشک غنچه هایی نازنین می سوخت
بیرون شد از شط تاخت سوی خیمه با مشکی پر از لبخند
در پیش رویش گرچه تیغ روبهان در کمین می سوخت
تیغ از کمین برجست ماهی در محاق افتاد دستی سوخت
دستی که بر آن بوسه ها میزد امیرالمومنین میسوخت
یکباره سقف آسمان آمد فرود و نخل ها دیدند
از زخم گرگان مشک از هم می درید و اسب و زین می سوخت
با نعره عباس فریاد حسین آمیخت با امواج
موج "(برادر جان" طنین افکند و خواهر زان طنین می سوخت
عباس پرپر می شد و آزادگی بر خاک می غلتید
همچون علی زهرا کنار زینب و ام البنین می سوخت
یک کهکشان منظومه گویی از مدار خود به خاک افتاد
یا خرمنی گل از فرود تندری مرگ آفرین می سوخت
امواج رحمت گر نمی آمد به جنبش آسمان می دید
تا صبح رستاخیز از این بیداد فردوس برین می سوخت»
در ادامه از حسام الدین سراج (خواننده) برای سخنرانی و خواندن آواز دعوت شد. سراج صحبت های خود را پیش از خواندن آواز با این شعر زندهیاد سیدحسن حسینی آغاز کرد :
«از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند
سخت دلبسته این ایل و تبارم چه کنم؟»
این خواننده با بیان خاطراتی از کودکی خود و علاقه دیرینش به ماه محرم و عاشورا گفت:« من از دیرباز آرزو داشتم که کاری را در رابطه و خدمت به حضرت اباعبد الله (ع) انجام دهم و بعد از مدت ها توفیق پیدا کردم تا در آلبوم وداع این دِین را ادا کنم.»
حسام الدین سراج بعد از بیان خاطراتی از نحوه شکل گیری این آلبوم، فرازی را از اذن میدان خواستن حضرت علی اکبر (ع) از امام حسین (ع) با حال و هوای نغمههای عاشورایی که به گفته خودش از شعرهای بسیار تاثیر گذار است برای حاضرین خواند:
«آفت جان رهزن دل آمدی
کرده ای از حق تجلی ای پسر
زین تجلی فتنه ها داری به سر
نرگست با لاله در طنازی است
سنبلت با ارغوان در بازی است
گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست
رو که با یک دل نمیگنجد دو دوست
بیش از این بابا دلم را خون مکن
زاده لیلا مرا مجنون مکن
گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست
گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست
رو که در یک دل نمیگنجد دو دوست»
ساعد باقری در ادامه این جلسه بخشهایی از تاریخ واقعه عاشورا را برای حاضران روایت کرد و بعد از آن قطعهای با صدای محمد احمدوند در مایه شوشتری خوانده و با ساز عود هاشم احمدوند همراهی شد.
این جلسه در ادامه با شعرخوانی علی اکبر جعفری یکی از شاعران حاضر در جلسه و خواندن قرآن با صوت علیرضا نداف قاری ممتاز قرآن کریم همراه بود.
دستههای عزاداری ماه محرم، بزرگترین نمایش جهانی
در بخش پایانی این نشست سهیل محمودی از ساعد باقری دعوت کرد تا درباره بعضی از نغمههای عاشورایی برای حاضران صحبت کند. باقری در این باره اظهار کرد:« گونه های مختلفی از نغمات عاشورایی وجود دارند که هریک دارای اسم های خاص خود هستند. برای مثال دَم دادن یکی از انواع آنهاست. اما آنچه همیشه برای من سوال بوده است، شیوه سنتی عزاداری و اجرای این نمایش در خیابان ها است. اینکه کدام ذهن هوشیاری این نمایش را طراحی کرده و از آزمون و خطا گذرانده است. در گذشته یک نفر بخشی از نغمه را میخواند و فرد دیگر پاسخ می داد و این نمایش درخشان اجرا می شد.»
او با بیان اینکه اجرای این نمایش خیابانی بزرگترین نمایش جهانی است ادامه داد:« در این نمایش آوانگارد می بینیم که جای شخصیت ها دائما عوض می شود. و می بینیم که فرد بازیگر خودش گاهی بازیگر است و گاهی هم تماشاچی»
باقری صحبت های خود را با توضیح کوتاهی درباره الحان رجزها و نوحه خوانی های اقوام مختلف و اهمیت ژست ها و حرکات بدن در انواع عزاداری ها به پایان برد و در ادامه یکی از نغمههای عاشورایی را برای حاضران خواند و هاشم احمد وند (خواننده) نیز او را همراهی کرد :
«جرعه نوش بلایم، وارث مرتضایم/ ای جماعت مصطفی را نور عینم
من حسینم / من حسینم/ من حسینم
گر به صف آمدم من، جان به کف آمدم من / آمدم تا دین احمد زنده سازم من
جان چه باشد تا مبازم ،من حسینم من / من حسینم/ من حسینم»
انتهای پیام
نظرات