"تاریکی دشت را فراگرفته، شعاع دید کمتر از چند متر است صدایی از دور به گوش میرسد بدون معطلی بلند شده و بیرون میروم، باز هم یک شکارچی غیرمجاز دیگر...
خوروی شاسی بلندش را چند متر آن طرفتر رها کرده، وقتی متوجه حضورم میشود، پا به فرار میگذارد با همه توان او را دنبال میکنم. تعقیب و گریز چند دقیقهای ادامه دارد. نفسهایش به شماره میافتد در فاصله 7 متری او قرار دارم که برمیگردد و با اطمینان خاطر اسلحهاش را به سمت من میگیرد و به صورتم شلیک میکند."
این روایتی است از زبان یکی از محیطبانان که در پست شبانهاش از ناحیه صورت مورد اصابت گلوله یک شکارچی قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار «محیط زیست» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، اولین احکام قانونی در باب شکار در تاریخ 18 اردیبهشت 1307 تدوین و تصویب شده است. در 14 اسفند 1335 مقررات مستقل و نسبتا جامعی در زمینه حفاظت از حیات وحش به تصویب مجلس وقت رسید و کانون شکار و صید تشکیل شد که اعضاء آن را تعدادی از افراد علاقهمند به شکار و صید تشکیل میدادند؛ به منظور اجرای قوانین تدوین شده وزیر کشور و رئیس ستاد ارتش وقت نیز به عضویت کانون مذکور در آمدند.
در 16 خرداد 1346 سازمان شکاربانی و نظارت بر صید، جایگزین کانون شکار شد و این سازمان رسما به عنوان یک دستگاه مستقل دولتی فعالیت خود را با آموزش شکاربانان در سطح کشور آغاز کرد و مناطق را نیز به عنوان پارک وحش مورد حفاظت قرار داد. در سال 1350 با مطرح شدن مسائل زیست محیطی در سطح جهان، این سازمان با تغییر عنوان به نام «سازمان حفاظت محیط زیست» عهدهدار مسایل محیط زیست کشور شد و همکاری خود را با سازمانهای بینالمللی ادامه داد.
محیطبانان افرادی هستند که تحت استخدام سازمان حفاظت محیط زیست در امور حفاظت و کنترل عرصههای طبیعی و حیات وحش کشور فعالیت میکنند. محیط بانان سازمان حفاظت محیط زیست از نظر قوانین استخدامی، کارمند دولتی محسوب میشوند. اما باتوجه به شرایط کاری خویش وضعیتی شبیه نیروهای انتظامی یا شبه نظامی دارند.
در سال 1389 بعد از تشکیل یگان حفاظت محیط زیست، محیطبانان به عنوان نیروی این یگان در سراسر کشور شروع به کار کردند؛ طبق آییننامه جدید نیز وظیفه جمعآوری اخبار زیست محیطی، اعمال قوانین و مقررات پیشگیری و جلوگیری از ایجاد هرگونه آلودگی و تخریب محیط زیست، اطفای حریق و انجام امور امدادی به هنگام بروز حوادث در مناطق حفاظت شده، همکاری در اجرای برنامههای آمارگیری از حیات وحش و نمونهبرداری از گونههای گیاهی و جانوری، حفاظت از مستحدثات سازمان حفاظت محیط زیست و جلوگیری از آسیبرسانی به آنها در مناطق چهارگانه، پیشگیری و مقابله با مراکز غیرقانونی از جمله کارگاههای تاکسیدرمی و مراکز فروش غیرمجاز حیوانات، تعامل با مراجع نظامی برعهده یگان حفاظت محیط زیست قرار گرفت.
در شرایطی که بنا به ادعای معاون مدیریت، توسعه و امور مجلس سازمان محیط زیست بر اساس استاندارد جهانی به ازای 4000 هکتار منطقه حفاظتشده یک محیطبان لازم است، در برخی از استانهای کشور به ازای هر 40 هزار هکتار یک محیطبان داریم و درحالیکه برای گسترهای چون کشور ایران نیاز به 11 هزار محیطبان وجود دارد، تنها 2700 محیطبان وجود دارد، بنابراین درحال حاضر به صورت میانگین 6000 هکتار مربع به ازای هر محیطبان است که در بعضی استانها میانگین به 40 هزار هکتار هم میرسد.
کشتهشدن محیطبانان توسط شکارچیان غیرمجاز، شرایط سخت و دشوار کاری، کمی حقوق و مزایا از سویی و فقدان حمایتهای قانونی لازم از سوی دیگر، ازجمله مواردی است که دغدغه اصلی بسیاری از محیطبانان را تشکیل میدهد، که منظور آشنایی دقیقتر با ماهیت کار و دغدغههای این قشر پای صحبتها و درد دل سه تن از آنان نشستیم.
درجهداران محیط زیست افزایش حقوق و مزایا ندارند
عباس جزو فرماندهان یگان حفاظت محیط زیست است که به گفته خودش، ماه جاری بعد از شش ماه تاخیر در دریافت حقوق، تنها حقوق چهار ماه پیش را دریافت کرده است.
حرف از تخصص در مسائل محیط زیستی به عنوان شرط لازم محیطبانی که میشود دوست همکارش راجع به عباس میگوید: ایشان فوق لیسانس محیط زیست دارند.
عباس استخدام رسمی نیست. برگه کارگزینیاش را از کشوی میز درمیآورد دوستش دوباره در پاسخ پیشدستی میکند: ایشان با مدرک فوق لیسانس محیط زیست شرکتی هستند و ماهی 900 هزار تومان میگیرند.
عباس که لباس سبز محیطبانی به تن دارد و با صلابت مقابلم نشسته، میگوید: یگان چون وظیفه اجرایی دارد، بازوی اداره حفاظت محیط زیست محسوب میشود. یگان حفاظت محیط زیست مثل نیروی انتظامی ضابط قضایی است، اما ضابط قضایی خاص؛ همه افراد در یگان حفاظت محیط زیست مثل نیروی انتظامی وظایف مشترکی دارند ولی در عین حال افراد دارای درجات مختلفی نیز هستند؛ بسته به ارشدیت، سوابق و تحصیلاتشان درجه میگیرند که این درجات نشانگر این است که چه کسی سرشیفت، چه کسی فرمانده یگان یا فرمانده عملیات است، اما این درجات برخلاف روال موجود در نیروی انتظامی که باعث افزایش حقوق میشود، حقوق و مزایایی برای دارندگان آن در یگان حفاظت محیط زیست به دنبال ندارد.
درجات 12گانه پرسنل یگان حفاظت محیط زیست عبارتند از "سرمحیطبان"، "محیطبان یکم"، "محیطبان دوم"، "محیطبان سوم"، "کمک محیطبان"، "محیطدار یکم"، "محیطدار دوم"، "محیطدار سوم"، "افسر محیطدار یکم"، "افسر محیطدار دوم"، "افسر محیط سوم" و "ارشد محیطدار". اینها را که برایم میگوید به ستاره روی سینهاش دقیقتر میشوم، عباس محیطدار سوم است.
یگان اجرایی حفاظت محیط زیست در دو حوزه منابع طبیعی و منابع انسانی فعالیت میکند، درحال حاضر عباس به عنوان فرمانده یگان اجرایی سازمان در حوزه مقابله با کارخانههای آلاینده دودزا و یا کارخانههایی که فاضلابشان را وارد آبها میکنند، کار میکند. برای مثال به یک کارخانه که آلایندههایش را وارد طبیعت میکند سه بار اخطار داده میشود؛ اگر بعد از سه بار اخطاریه کارخانهدار مشکل خود را رفع کرد که مساله تمام شده است، اما اگر اقدام اصلاحی صورت نگرفت، بعد از انجام کارهای حقوقی مربوطه در دادگاه، وظیفه یگان جلو میآید و اقدام به پلمپ و بستن واحد میکند.
به گفته این محیطبان، بخشی از فعالیتهای ما مربوط به اقدامات اداری است. در مناطقی مثل تهران که مناطق شکار ممنوع وجود ندارد، وظیفهای برای محیطبانان در این حوزه تعریف نشده، اما گاهی در برخی مناطق، وحوش و پرندهها وارد خانهها یا کارخانهها میشوند که در این صورت نیروهای ما اقداماتی در مورد زندهگیری حیوان و تحویل آن به مجموعه پارک پردیسان انجام میدهند.
محیطبانان بعد از استخدام و در بدو خدمت طی یک دوره آموزش 45 روزه در دانشکده محیط زیست کرج با مسائل محیط زیستی آشنا میشوند؛ آنها ضمن خدمت نیز بر مبنای نیاز و شرح وظایف، آموزشهای مختلفی مثل آموزش حمل سلاح و قوانین استفاده از آن را میبینند به عنوان مثال تا چند سال پیش درباره سمندر لرستانی هیچ دوره آموزشی وجود نداشت اما در یکی دو سال اخیر به منظور آشنایی با این گونه در حال انقراض کلاسهایی برگزار میشود.
مارکوپولوی سازمان حفاظت محیط زیست
رضا یکی از محیطبانان باسابقه است که بخاطر خدمت در مناطق مختلف کشور به مارکوپولوی سازمان معروف شده است؛ که در توصیف سوابق کاریاش میگوید: سال 73، یعنی 21 سال پیش استخدام سازمان حفاظت محیط زیست شدم. سالها در استانها و مناطق مختلف فعالیت کردم اما چهار سالی است که از امور اجرایی دست کشیده و در سمت کارشناس حقوقی سازمان کار میکنم.
من در دوره ریاست آقای «هادی منافی» وارد سازمان شدم. آن موقع این طور بود که از طریق آزمون نیروهایی جذب سازمان شدند، بعد از آن یک دوره آموزشی در دانشکده محیط زیست کرج، سپس دورهای را در ارتش گذراندیم و حدود دو ماه نیز آموزش تکاوری دیدیم. در سمنان و پلور هم دورههایی برای آشنایی با صنایع آلاینده و محیط طبیعی و حیات وحش برای ما گذاشتند.
رضا با این توضیح که در دوره ما اینطور نبود که کسی به راحتی جذب سازمان شود بلکه افراد با آموزش کافی و عشق و علاقه به محیط زیست وارد این کار میشدند، میگوید: بعد ازپایان دورههای مختلف آموزشی در حضور رییس وقت سازمان حفاظت محیط زیست، آقای منافی آزمونهای عملی از ما گرفتند اما متاسفانه در حال حاضر برای جذب نیرو در این حوزه سختگیریهای گذشته وجود ندارد. وقتی شکارچی متخلف بداند نیروهای محیطبان دورههای تکاوری دیدهاند، تنها اسم آن ترس در دل او میاندازد ولی وقتی شکارچی بداند که محیطبان حتی توان راه رفتن یا دید مناسبی ندارد، هیچ هراسی از تخلف خود نخواهد داشت.
رضا بدون اینکه منتظر پرسشهای من بماند، بعد از تمام کردن موضوعی به سراغ موضوع دیگر میرود و میافزاید: بحث دیگر محیطبانان بحث معیشتی و میزان دریافتی آنها است. همه نیروهای محیطبانی استخدام رسمی نیستند. ممکن است وقتی وارد یک پاسگاه میشوی از 10 نفر تنها دو نفر استخدام رسمی باشند؛ اکثر محیطبانان قراردادی و شرکتی هستند.
حقوق من با 21 سال سابقه و با مدرک لیسانس یک میلیون و 200 هزار تومان است که جمع ساعات اضافه کارمان در سال فقط 100 ساعت میشود که اضافهکاری را ساعتی 5700 تومان حساب میکنند. در حالیکه همدورههای من در سایر دستگاهها و نهادهای مشابه که شاید سختی کار کمتری هم دارند، حقوق چندبرابری دریافت میکنند.
جنگ نابرابر میان محیطبان و شکارچی
عباس ضمن نابرابر دانستن جنگ میان محیطبان و شکارچی غیرمجاز، درباره کمبود امکانات و تجهیزات محیطبانی هم میگوید: اگرچه در حال حاضر تا حدی وضعیت خودروهای ما بهتر شده، اما محیطبان در مقابله با شکارچی که با خودروی لندکروز آخرین مدل برای شکار میآید و تقریبا تا دندان هم مسلح است، در یک جنگ نابرابر قرار دارد.
این محیطبان با اشاره به اینکه در چند سال اخیر وضعیت قضایی و قانونی محیطبانان بهتر شده است، ادامه میدهد: در حال حاضر فرمانده یگان حفاظت محیط زیست از نیروی انتظامی انتخاب شده است و به اسلحههای محیطبانان مجوزهای سه یا شش ماهه داده میشود، بدین ترتیب این روند را، قانونمند کردهاند. اگرچه محیطبان به لحاظ قانونی امکان تیراندازی دارد ولی شرایط بسیار سختی را برای استفاده از سلاح برای او قرار دادهاند. قانون به محیطبان این اجازه را نداده که به محض ورود به منطقه و شنیدن صدای تیر از اسلحهاش استفاده کند؛ تنها در شرایطی که شکارچی به محیطبان تیراندازی کند و محیطبان قصد حفظ جان خود را داشته باشد، میتواند از سلاحش استفاده کند. معمولا از هر پنج محیطبان یک پاسگاه، به دو نفر آنها که استخدام رسمی یا نهایتا پیمانی هستند سلاح داده میشود.
به همسرم خبر مرگ مرا دادند
رضا در ادامه درباره سختیهای کار محیطبانی میگوید و اینکه بارها با مرگ رودرو شده وقتی که شکارچی اسلحه را مستقیما به سمت او نشانه رفته و شلیک کرده بود. زمانی که در اداره فیروزکوه کار میکردم، روزی برای انجام ماموریت به خارج شهر رفتم. دو ساعت بعد از خروجم از خانه فردی که خودش را از نیروی انتظامی معرفی کرده بود، با دادن آدرس ماشین من، به همسرم خبر داده بود که ماشین آتش گرفته و سرنشین آن سوخته است و از او خواسته بودند که روز بعد برای تحویل جنازه مراجعه کند این در حالی بود که آن موقع تلفن همراه به این گستردگی وجود نداشت تا همسرم بتواند سراغی از من بگیرد.
وی با تاکید بر اینکه خیلی از محیطبانان روزهای سختتری راسپری کردهاند، میگوید: متاسفانه در دورههای گذشته در سازمان محیط زیست، کسانی در راس کار قرار گرفتند که سررشتهای از محیط زیست و سابقه فعالیت در این عرصه و محیطبانی نداشتند در حالیکه اگر بخواهیم درد محیطبانان و محیط زیست فهمیده شود باید مدیرانی که از بدنه محیطبانی هستند روی کار بیایند نه اینکه از ارگانهای دیگر بیایند و در راس ادارههای کل حفاظت محیط زیست قرار بگیرند. مدیر محیط زیستی که یکبار پوتین نپوشیده و یکبار هم سینه کوه را در نوردیده چطور میتواند ادعا کند درد محیطبان را میفهمد.
وی بار دیگر به مشکلات معیشتی و حقوق ناکافی محیطبانان اشاره و تاکید میکند: با این شرایط حقوقی چطور انتظار دارند، محیطبان سینهاش را در مقابل شکارچیان مسلح سپر کند و در مقابل رشوههایی که شکارچیان به آنها میدهند، مقاومت کنند. هرچند که علیرغم این کمبودها و مشکلات مالی، قاطبه محیطبانان در حفظ و نجات محیط زیست از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و شجاعانه با هر نوع تجاوز به حریم مناطق حفاظتشده برخورد کردهاند.
عدم آگاهی کافی از اهمیت خدمات محیطبانان
امید یکی دیگر از محیطبانان، با اشاره به اینکه اگر محیط زیست را انسان فرض کنی محیطبان چشم این انسان است، میگوید: این چشم باید سالم، پاک و بینا باشد؛ اگر محیطبان و کار کارشناسی او نباشد محیط زیست هیچ معنایی ندارد. در حال حاضر هم مشکل محیط زیست مشکل فردی نیست مشکل مدیریتی و ساختاری است و برای جذب نیرو ساختار مشخصی وجود ندارد.
وی در ادامه میگوید: محیطبان ساعت کاری مشخصی ندارد، هر وقت ماموریت پیش آید باید سرکار باشد و در ماه حداقل 10 یا 12 روز را دور از خانه و خانواده سپری میکند. در حال حاضر محیطبانی داریم که یک ماه است نتوانسته به خانه برود چون نیروی جایگزینی وجود ندارد. با این وجود هنوز بسیاری از مسئولین و شهروندان نسبت به اهمیت خدمات این گروه به کشور آگاهی ندارند. اگرچه در چند سال اخیر قدری شناخت و آگاهی مردم نسبت به محیطبانان افزایش یافته ولی تا قبل از این سازمان حفاظت محیط زیست یک سازمان فانتزی محسوب میشد که ضرورتی به حضور آن در بین مردم احساس نمیشد.
امید با تاکید بر اینکه هیچ داستانی به اندازه داستان محیطبانان به داستان فرزندان جنگ شبیه نیست، میگوید: محیطبانان در شرایط بچههای جنگ قرار دارند چون مثل آنها در شرایط سختی از معیشت، تغذیه، ساعات استراحت و... به سر میبرند. مثل زمانی که خاک شلمچه بخاطر عشق به وطن جزو هویت جوانان ایرانی محسوب میشد و از نقاط مختلف کشور برای حفظ آن جمع میشدند، امروز محیطبانان تنها و ناشناخته فقط برای اینکه از کیان و زیبایی طبیعت ایران دفاع کنند، عاشقانه همه سختیها و قدرناشناسیها را تحمل میکنند.
انتهای پیام
نظرات