او هم مانند بسیاری از بچههای دهه 50 عاشق مجموعه «شهر موشها» بود، اما هرگز تصور نمیکرد روزی برای ساخت مجموعه مستندش، از کارگردان «شهر موشها» هدیه بگیرد.
به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، جواد قارایی، سازنده مجموعه مستند «ایران گرد» است که اتفاقا مرضیه برومند هم یکی از تماشاگران همین مجموعه بود. او با دیدن این مستند آنچنان تحت تأثیر قرار گرفت که تصمیم گرفت سازندهی آن را پیدا کند و با دادن هدیهای به او، از این کارگردان جوان قدردانی کند.
برومند منتظر فرصتی بود تا اینکه به جشن «حافظ» دعوت شد و فکر کرد چه فرصتی بهتر که از تریبون این مراسم استفاده و از قارایی تقدیر کند. او برای انجام این تقدیر، لوحی را با دست خط خودش نوشت تا با یک سکه و چند عروسک به این مستندساز هدیه کند.
همان شب جشن، موضوع به سرعت در رسانهها و سایتها منتشر شد و قارایی توسط همسرش در جریان امر قرار گرفت و این چنین بود که چند روز بعد تماسی برقرار شد که برای هر دو هنرمند تماسی دوستداشتنی بود.
جواد قارایی یکی از روزهای گرم تابستانی مهمان خانه عروسک شد و هدیههای خود را از برومند گرفت.
حمید جبلی، زهرا صبری، پیمان فاطمی و چند تن دیگر از هنرمندان تئاتر عروسکی هم دیگر مهمانان این دیدار دوستانه بودند.
جواد قارایی متولد مهر 57 است. در دانشگاه مدیریت جهانگردی درس خوانده و 15، 16 سال است که مدام سفر میکند. پرانرژی و با شور و حال است. در حالی که از گرفتن هدیههای برومند هیجانزده شده بود، گفت: 18 ماه برای این کار زحمت کشیدم. این مستند چندین بار از شبکههای مختلف پخش شد و متاسفانه در سازمان صداوسیما خیلی دیده نشد اما خوشحالم که هنرمندی مانند خانم برومند آن را دیده است.
برومند نیز این مستند را اثری حیرتآور توصیف کرد و گفت: ساخت فیلم مستند بسیار دشوار و هزینهبر است و شاید این سختیها به چشم نیاید، اما در مستند «ایران گرد» عشق، آگاهی، شعور، دانش و بینش موج میزد. قارایی چیزی را در مستندش جا نمیاندازد. او درباره مقولههای مختلفی سخن میگوید اما شعار نمیدهد، همچنان که کارش از نظر دیداری هم زیباییهای خاص خود را دارد.
کارگردان «شهر موشها» و «مربای شیرین» ادامه داد: قارایی برای ساخت این مستند جاهای خیلی عجیب میرود و فقط مناطق سهلالوصول را انتخاب نمیکند. کمتر کسی میتواند این رنج را تحمل کند و اینچنین به مردم نزدیک و با آنها دوست شود تا جایی که مردم هم او را از خودشان ببینند.
برومند اضافه کرد: دیدن این مستند مرا به آینده این کشور و جوانان آن امیدوار کرد و دنبال راهی بودم تا توجه بیشتری به این مجموعه و سازنده آن جلب شود به همین دلیل تصمیم گرفتم تا در حد توان خود هدیهای به این هنرمند جوان بدهم. در واقع این جایزه یک جایزه خودجوش است.
کارگردان «خونه مادر بزرگه» افزود: این مجموعه یک دایرةالمعارف کامل است. نه تنها به طبیعت ایران میپردازد که به مردم، بومشناسی، آداب و رسوم، نگهداری محیط زیست و ... نیز توجه دارد و یکی از ویژگیهای آن زبان مردمی آن است، برخلاف بعضی از آثار مستند، که زبانهای به شدت متکلف و خستهکنندهای دارند.
قارایی نیز با قدردانی از این اقدام مرضیه برومند اضافه کرد: این کار برایم بسیار ارزشمند بود چون کارم از طرف کسانی که باید، دیده نشد؛ البته پیش از این چندین بار تقدیر شده است، اما به هر حال تهیهکنندگان که این کار را یدک میکشد، هرگز در این سختیها همراه من نبودند. آنها 75 کیلومتر سفر نکردند، پرده دیافراگمشان پاره نشد، دیسک کمر نگرفتند و ... اما خوشحالم که مردم کار ما را دیدند.
این مستندساز جوان افزود: خانم برومند با این کار از ایران و زیباییهای آن تقدیر کردند. ایشان نشان دادند که یک هنرمند چگونه میتواند از اعتبار هنریاش استفاده کند و به کشورش توجه نشان دهد. گفتن یک جمله خالصانه چنین چهرههایی در زندگی مردم تأثیرگذار است.
قارایی که برای ساخت این مستند به نقاط مختلفی سفر کرده است، اضافه کرد: در «ایرانگرد 2» تلاش کردم هر چه از دلم آمد، به مردم بگویم و حالا شاهد اتفاقات خوب آن در زندگیام هستم. همیشه فکر میکنم چرا ما با چنین تاریخ و فرهنگی نباید دست به دست هم بدهیم و کشورمان را آباد کنیم. چرا مدام به تخریب کشور و فرهنگ خود میپردازیم؟
او اضافه کرد: برای ساخت هر یک از این بخشها سه، چهار سفر رفتم تا به تدریج مردم با من راحت شدند و اجازه دادند فیلم بگیریم. در بعضی مناطق برقراری ارتباط، به ویژه با زنان بسیار مشکل بود. چون اصلا از خانه بیرون نمیآمدند و مردهایشان هم راضی نبودند.
این مستندساز در جریان ساخت اثر خود تجربههای دیگری هم به دست آورده است که در توضیح آن گفت: با یکی از مناطق بسیار محروم روبهرو شدیم. در فضای مجازی اطلاعرسانی و عکس و فیلم منتشر کردیم. جالب اینجاست که بسیاری از مردم به ویژه آنها که سالهاست خارج از کشور زندگی میکنند، مقادیر زیادی پول فرستادند که تمام این کمکها صرف مدرسه سازی شد. کم کم دیدم خدایا چقدر حالم خوب است! ارتباط برقرار شده بود! مردم داشتند کمک میکردند. هرچند از جایی به بعد، گفتند شماره حسابی که تعریف کردهاید، مشکل درست میکند به همین دلیل با بچههای جمعیت دانشجویی امام علی (ع) وارد گفتوگو شدیم و شماره حساب خاصی را مشخص کردیم. پول خیلی زیادی جمع شد و خیلی خوشحال شدم چون چند مدرسه ساخته شد و حالا بچههای این مناطق دیگر از تحصیل بی بهره نیستند.
مرضیه برومند دوست داشت بداند اساس علاقه قارایی به طبیعت از کجا شکل گرفته و او توضیح داد: از سه سالگی. یاد میآید در خانهمان باغچه سیفیجات و مرغ و خروس داشتیم و از همان زمان با طبیعت دوست شدم. دوره سربازی پادگانمان نزدیک کوه بود. بعد از ساعت خدمت به جای خانه به کوه میرفتم. کم کم دیدم فقط کوه نیست بلکه لابهلای سنگها گل، پرنده، مار و... هم وجود دارد. تصمیم گرفتم تنهایی طبیعتگردی کنم. کم کم دیدم جنگل هم هست و بعد دیدم چه آدمهایی در این طبیعت زندگی میکنند. پیرمردهایی که از شرم در چشم ما نگاه نمیکردند. تفاوت خیلی زیاد بود. کم کم وارد مستندسازی شدم و تصمیم گرفتم همه اینها را ثبت کنم.
وی ادامه داد: سعی کردم نگاهم امروزی و در عین استاندارد بودن، ساده هم باشد. دو قسمت از این مجموعه را با هزینه شخصی خود ساختم. آنها را به شبکههای مختلف ارائه دادم، اما کسی نپذیرفت تا اینکه آقای رمضاننژاد در شبکه چهار خیلی خوب ارتباط برقرار کرد و گفت: 13 قسمت میخواهم.
قارایی که خود از دیدن مناطق مختلف ایران به هیجان آمده است، اضافه کرد: در انتخاب لوکیشن بسیار سختگیرم. خیلی وقتها باورم نمیشد در ایران چنین جاهایی داریم. جاهایی که هر کدام در حد یک موزه هستند. گاهی برای ساختن بعضی از این مستندها 20 روز حمام و دستشویی نداشتیم. توی طویله میخوابیدیم و به همین دلیل وقتی به خانه برگشتم، همه جا را سمپاشی کردم چون با خودم ساس آورده بودم!
این مستندساز جوان خواستار حمایت بیشتر از ساخت مستندهای حرفهای شد و گفت: برای من هم خیلی راحت است که یک ریل بگذارم و نریشن بگویم، اما هر یک از قسمتهای مستند ما بین 700 تا 900 کات خورده است. برایم دردناک است که این مسایل درک نمیشود. مثلا دوست دارم در کارهایم مدیریت رنگ داشته باشم اما متأسفانه در کشور ما به این مسائل توجه نمیکنند.
جواد قارایی که تا پایان این دیدار همچنان پر انرژی بود، در آخرین سخنش گفت: حالم خیلی خوب است! خیلی خوشحالم که مردم کار ما را میبینند. آنقدر به من انرژی مثبت میدهند که همه اتفاقات بد سازمان صداوسیما را فراموش میکنم. به هر حال خوشحالم که این تجربهها را به دست آوردهام. در تمام این سالها خیلی سفر کردهام، خیلی تجربهها به دست آوردهام. خیلی خاطره دارم، آنقدر زیاد که مادر خانمم میگوید تو از سالهای قبل از خودت، از تاریخ قبل از خودت خیلی میدانی، گویی سالهای سال زندگی کردهای و انگار به اندازه من از قدیمها خاطره داری!
انتهای پیام
نظرات