وقتی از انگیزه نویسندگی حرف به میان میآید، بیشتر کلمه عشق یادآوری میشود تا پول.
اگر نگاهی به تاریخ ادبیات کشورهای مختلف هم بیندازیم میبینیم که مساله بیپول بودن این قشر از جامعه فراگیر است و بسیاری از نویسندگان تا زمانی که در قید حیات بودند، طعم ثروت و راحتی را نچشیدند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، همه نویسندهها مثل «تولستوی» شانس به دنیا آمدن در یک خانواده اشرافی را نداشتند، یا آنقدر بخت با آنها یار نبوده که در زمان حیاتشان به شهرت برسند. در این گزارش نامهای بزرگی را میبینید که ادبیات امروز وامدار آنهاست، اما در زمان وداع با زندگی وضعیتی بدتر از از گمنامترین افراد داشتند.
«سقراط»
سقراط نابغه فلسفه یونان 400 سال پیش از میلاد مسیح درگذشت. او در طول عمرش از هیچ یک از شاگردان و مریدانش دستمزدی دریافت نکرد. سقراط با جیبی خالی این جهان را ترک کرد چرا که بحث و فلسفه را تنها امر باارزش در این دنیا میدانست و کل عمرش را صرف آموختههایش و نشر آنها کرد. افلاطون که خود پای درس سقراط مینشست، اذعان داشته استادش در ازای آموزش جوانان آتن هیچ پولی دریافت نمیکرد. سقراط که با خوراندن زهر از دنیا رفت، در آخرین لحظات خطاب به یکی از مریدانش گفت: ای کریتو! ما باید خروسی به آسکلپیوس بدهیم؛ ادای دِین را فراموش نکن.
«ویلیام بلیک»
ویلیام بلیک شاعر سرشناس رمانتیک هم از آن چهرههای ادبی است که در گمنامی و فلاکت درگذشت. بلیک یکی از شاعرانی بود که علیه خردگرایی قرن هجدهم شورید، به سمت شکوفا کردن عصر رمانتیک پیش رفت و به همین خاطر «دیوانه» خوانده شد. گرچه او فقیرانه با این دنیا وداع کرد، اما هیچ دینی به گردن نداشت. «ویلیام وردزورث» دیگر شاعر برجسته رمانتیک درباره بلیک نوشت: شکی نیست که این مرد بیچاره دیوانه بود، اما چیزی در شوریدگی او وجود دارد که بیشتر از عقلگرایی «لرد بایرون» و «والتر اسکات» به مذاق من خوش میآید.
ویلیام بلیک نه تنها برای شعرها و نقاشیهایش، بلکه به خاطر هنر گراورسازی بدیعی که به کار میگرفت، ستایش میشود. او در زمان حیاتش تلاش کرد نمایشگاهی از آثارش برپا کند، اما هیچکس به بازدید از آنها علاقهمند نبود. البته این امر او را از ادامه دادن فعالیتهای هنریاش بازنداشت. بلیک سال 1827 در قبری گمنام در «بانهیل فیلدز» برای همیشه آرام گرفت.
این شاعر و نقاش و مبدع نوع جدیدی از شعر در زبان انگلیسی در 28 نوامبر 1757 در یک خانواده نهچندان مشهور انگلیسی متولد شد. تا 10 سالگی به مدرسه نرفت و تحت نظر خانواده سواد آموخت. پس از آن او را به مدرسه نقشهکشی فرستادند و بعدها به حرفه گراورسازی روی آورد. از همان دوران کودکی و نوجوانی، روحیه هنری و خلاق در بلیک مشاهده میشد. او به طور ویژهای به هنر و شعر علاقه نشان میداد. بلیک مجموعه سرودههای خود به نام «سرودهای معصومیت» را در 1789 و مجموعه «سرودهای تجربه» را در 1794 با روشی به نام چاپ تذهیبی که خود مبدع آن بود، منتشر کرد و در زمره مشهورترین شاعران روزگار خود قرار گرفت.
«ادگار آلن پو»
تلاش ادگار آلن پو داستاننویس شهیر آمریکایی برای امرار معاش تنها از طریق نویسندگی، نتیجه موفقیتآمیزی در پی نداشت. او که روزهای متمادی با لباسهایی که از آن خودش نبود در خیابانها پرسه میزد، پیش از مرگ تلخش در اکتبر 1849 این جملات را بر زبان راند: خداوند به روح فقیر من رحم کند.
آلن پو واقعا آدم فقیری بود. او با انگیزهای صرفا مالی برای مجلات مطلب مینوشت. گرچه «کلاغ» در همان سالی که منتشر شد (1845) با استقبال خوانندگان روبهرو شد، نتوانست امنیت مالی را برای نویسندهاش به ارمغان بیاورد. پو که از پیشگامان ادبیات جنایی آمریکا بود در فلاکت دنیا را وداع گفت و تنها 10 نفر در مراسم تدفینش شرکت داشتند. وی را استاد تعلیق و وحشت در ادبیات داستانی، بنیانگذار ادبیات پلیسی و از چهرههای شاخص ادبی در زمان شکلگیری ژانر علمی تخیلی میدانند. گرچه پو را بیشتر با داستانها و شعرهایش میشناسند، رمان «سرگذشت آرتور گوردون پایم، اهل نانتوکت» او از جمله آثار مطرح ادبیات آمریکاست که در سال 1838 به نگارش درآمد.
«اسکار وایلد»
شاید تعجب کنید که اسکار وایلدی که امروز به عنوان یکی از باهوشترین مردان تاریخ شناخته میشود، پس از دوره اوج شکوفاییاش در تهیدستی و بدنامی با زندگی خداحافظی کرد. وایلد اتاقی را با نام جعلی در هتل «دلسس» پاریس کرایه کرده بود و در نوامبر 1900 برای همیشه آن را ترک کرد. او در روزهای پایانی عمرش گفته بود: من و کاغذدیواری دوئلی مرگبار داریم. یکی از ما باید برود.
وایلد تا چند سال پیش از مرگ، طعم شهرت و ثروت را به نهایت چشید اما بعد از این که به جرم روابط غیراخلاقی راهی زندان شد، ورشکسته شد و تمام داراییاش را در اوج از دست داد. ورق زندگی این نویسنده ایرلندی درست در زمانی برگشت که نمایشنامههایش به شدت محبوب بودند.
اسکار وایلد روز 30 نوامبر 1900 در نزدیکی پاریس به خاک سپرده شد. او طبع شوخ و زیرکی داشت و به خاطر اظهارنظرهای بذلهگویانهاش بسیار مشهور بود. وایلد چهار مجموعه شعر، 9 نمایشنامه و 11 اثر داستانی از خود به جا گذاشت. «روح کانترویل» (1887)، «داستانهای شاهزاده شاد» (1888)، «انارستان» (1891)، «تصویر دوریان گری» (1891) و «نامههای اسکار وایلد» از معروفترین آثار این نویسندهاند.
«هرمن ملویل»
ستایش توانمندی و استعداد ادبی هرمن ملویل زمانی در جامعه ادبی پا گرفت که دیگر سودی برای او نداشت. 30 سال بعد از درگذشت ملویل بود که رمان معروف «موبی دیک» او به عنوان شاهکاری در عرصه ادبیات آمریکا شناخته شد. او که از موفقیت در دنیای ادبیات و کسب درآمد از راه نویسندگی کاملا قطع امید کرده بود، 19 سال پایانی عمرش را به عنوان منشی صحنه و لباس مشغول بود. وقتی شاعر، داستان و رماننویس دوره رنسانس ادبیات آمریکا در سال 1891 بر اثر حمله قلبی فوت کرد، کاملا شکسته و گمنام بود. تنها روزنامهای که در آن زمان به مرگ وی اشاره کرد، او را «نویسندهای فراموششده» خطاب کرد.
ترجمه: مهری محمدی، مترجم ایسنا
انتهای پیام
نظرات