در نشست نقد ترجمه تازه کتاب «پیامبر» جبران خلیل جبران گفته شد بر اساس نظریات مطالعات ترجمه، هیچگونه محدودیتی در تعداد دفعات ترجمهی یک اثر وجود ندارد.
به گزارش ایسنا، بر اساس گزارش رسیده، در نوزدهمین نشست «یک مولف یک کتاب»، ترجمهی «محمد شریفی» از «پیامبر» جبران خلیل جبران نقد و بررسی شد. این نشست با حضور دکتر کیهان بهمنی، علیرضا سیفالدینی، یوسف علیخانی و محمد شریفی (مترجم کتاب) در فرهنگسرای مس در شهر سرچشمه برگزار شد.
ادای دین مترجم به کتابی مهم
دکتر کیهان بهمنی مترجم و مدرس دانشگاه در آغاز سخن ضمن اشاره به اینکه در مواجهه با ترجمهی محمد شریفی از اثر بیبدیل جبران خلیل جبران با نام «پیامبر»، احتمالاً این سوال در ذهن خوانندگان شکل میگیرد که چه ضرورتی در ترجمهی دوبارهی این اثر وجود داشته است گفت: در پاسخ به این سوال توجه به این نکته ضروری است که بر اساس نظریات مطالعات ترجمه، هیچگونه محدودیتی در تعداد دفعات ترجمهی یک اثر وجود ندارد و گاه ترجمهی دوبارهی آثار ادبی به دلیل پویایی زبان حتی میتواند مفید نیز باشد. تردیدی نیست که در سراسر جهان بازترجمهی آثار کلاسیک ادبیات با همین هدف انجام میشود. نکتهی دیگر این که بر اساس نظریات ترجمه با هر بار ترجمهی یک اثر ادبی، مترجمی جدید ایدئولوژی خاص خود را در متن تزریق میکند. ورود ایدئولوژی یک شاعر، در مقام مترجم، به متنی ادبی، از نوع شعر، شاید بتواند اندکی از ریزشهای زبانیِ ناگزیر در ترجمه را بکاهد.
مترجم رمان «دختری که پادشاه سوئد را نجات داد» افزود: رابرت فراست، شاعر مشهور آمریکایی در معروفترین اظهارنظر خود دربارهی ترجمهی شعر گفته است: «آنچه در ترجمه بخار میشود شعر است.» بدون شک تلاش در راه ترجمهی شعر همواره کوششی پرمخاطره است که مترجم با اقدام به آن خود را در معرض انتقادات قرار میدهد. اما آیا باید به همین دلیل ساده از ترجمهی شعر خودداری کرد؟ پاسخ این سوال منفی است. ترجمهی شعر امری ضروری و اقدامی شجاعانه است که مترجم پس از سالها تلاش در وادی ترجمهی ادبی میتواند در این راه نیز زورآزمایی کند.
بهمنی که آثاری از «آن تایلر»، «یوکو اوگاوا» و «یوناس یوناسون» را ترجمه کرده است، تاکید کرد: محمد شریفی با اشرافی که بر زبان انگلیسی و ادبیات دارد موفق شده است کتابی را که بسیاری از جملات آن مانند جملات بزرگان، کوتاه و موجز و قاطع هستند با نثری گاه آهنگین ترجمه کند و در این راه آشنایی او با زبان ادبیات نقش بسیاری داشته است. نثر مترجم بر اساس اصل صرفهجویی یا اقتصاد کلام عاری از تطاول کلام و حشو است و محمد شریفی سعی کرده است با تکیه بر غنای دایرهی واژگان فارسی تا حد امکان تنوع در انتخاب واژگان را حفظ کند. با خواندن «پیامبر» درمییابیم که مترجم با ترجمهی خود سعی کرده است نسبت به کتابی که برای او مهم بوده است، ادای دین کند. واجآراییهای گاه و بیگاه مترجم و قافیهسازیهای او نیز گواه این مدعی است که مترجم کوشیده است ترجمهای درخور و شایسته را از اثری که برای او ارزشمند بوده است، ارائه کند.
او افزود: نکتهی مثبت دیگر کتاب پیامبر با ترجمهی محمد شریفی مقدمهی جامع و کاملی است که در ابتدای کتاب آمده است. این مقدمه به خوانندگان کمک میکند تا بدون خواندن سایر آثار جبران خلیل جبران درک کاملی نسبت به جهانبینی نویسنده به دست آورند. زندگینامه، زنان تاثیرگذار در زندگی نویسنده، اطلاعات تاریخی و مواردی دیگر از این دست کتاب پیامبر را مبدل به اثری تحقیقی کرده است.
بهمنی در پایان خاطرنشان کرد: طبیعی است که ترجمهی محمد شریفی نیز مانند تمام ترجمههای دیگر گاه از ضعفهایی رنج میبرد اما با نگاهی کلی به «پیامبر» میتوان ادعا کرد مترجم تمام تلاش خود را کرده است تا در حد امکان از ترجمهی دمدستی و معادلیابیهای سهل و ممتنع دوری کند.
«پیامبر» تداعیگر «چنین گفت زرتشت» نیچه است
علیرضا سیفالدینی نویسنده و منتقد در این نشست ضمن اشاره به بیوگرافی جبران خلیل جبران گفت: او دوران کودکی و جوانی پرفراز و نشیبی داشته است. زندگی و تحصیل در شرق و غرب از او انسانی با چند فرهنگ و زبان ساخته بود. به جرات میتوان گفت این ویژگی در تمامی آثار او به نحوی آشکار، نقش عمدهای دارد اما در معروفترین اثرش «پیامبر» که بعدها بیش از 9 میلیون نسخه از آن در آمریکا چاپ و منتشر شد، انسانی را به تصویر میکشد که همچنانکه در انتظار کشتی است، سخنان حکمتآمیز بر زبان میراند: «من آمادهی رفتنام و اشتیاقم با بادبانهای مهیا در انتظار باد است.»
نویسندهی رمان «خروج» افزود: شاید این راوی به شوق آمده و در عین حال حسرتآلود، خود خلیل جبران است که دیاری را برای رفتن به دیاری دیگر ترک میکند. او هرچند در نهایت در غرب چشم از جهان میبندد، غرب را هم قدردان است. چنین به نظر میرسد که غرب را به مقصد شرق ترک میکند با غربی که از او رهآوردهایی دارد اما نه رهآوردی از نوع رهآوردهای شاعران و نویسندگانی که «شیلر» آلمانی از آن به نام «ساده» یاد میکند. او دیگر به واسطهی سازندگی و تحصیل در شرق و غرب و اندوختههایش، شاعری ساده نیست بلکه شاعر و نویسندهای است باز به قول «شیلر» اندیشمند. او تلفیقی است از سادگی و هرآنچه شامل سادگی است. اعتقاد به الهام و اندیشمند، اعتقاد به اصول کار. چرا که «پیامبر» تاثیرات سایر متفکران جهان را در خود نشان میدهد. خلیل جبران در عین «ساده» بودن شیلری، از اصول کار نیز پیروی میکند.
مترجم آثار «یاشار کمال» همچنین «پیامبر» را تداعیگر «چنین گفت زرتشت» نیچه دانست و گفت: هرچند نیش و کنایه و تلخزبانیهای جاری در آن را ندارد اما پیامبر هم مثل «چنین گفت زرتشت» نیچه، لحن و جایگاه آموزگاری را دارد که انسانها و پیرامون خود را تعلیم میدهد. از این رو، میتوان وجه تعلیمی را وجه مشترک این دو اثر دانست با این تفاوت که «پیامبر» میکوشد انسانها را تقریبا بدون ملامت بیاموزد اما در عین حال، عشق به زندگی در هر دو اثر موج میزند. در اولی سرورانه و در دومی با تبعیت از رمانتسیم، مکتبی که در سدهی نوزده، ظهور یافت و متفکران و شاعرانی نظیر ویلیام بلیک، شیلر، گوته و ... در ظهور آن نقش حائز اهمیتی ایفا کردند.
روح جبران خلیل جبران در وجود مترجم «پیامبر» زنده شده
یوسف علیخانی، دیگر سخنران جلسه گفت: تا زمانی که ما 20 سال پیش دانشجوی رشتهی زبان و ادبیات عربی بودیم، بیش از 50 ترجمه از «پیامبر» صورت گرفته بود اما همهی آن ترجمهها چون کورسوی ستارهای بودند که لحظهای در آسمان ادبیات درخشیدند و بعد ناپیدا شدند.
نویسندهی رمان «بیوهکشی» افزود: اصلیترین دلیل برتری ترجمهی محمد شریفی از کتاب پیامبر، روایت شاعرانه و آهنگین و گاه حماسی آن است که پیشتر از او، چنین ترجمهی محکمی را از «پیامبر» نخوانده بودیم.
او خاطرنشان کرد: گویا مترجم تا زندگیای شیفتهوار و از سر مهربانی با زندگی ِ چون نویسندهی اثر را از سر نگذرانده باشد، نمیتواند ترجمهای قابل تامل به دست بدهد و با شناختی که از محمد شریفی و دیگر آثارش در مقام نویسنده و شاعر داریم، میتوان به این قطعیت رسید که روح «جبران خلیل جبران» در وجود مترجم «پیامبر» زنده شده که به چنین ترجمهای دست یافته است.
علیخانی با اشاره به آثار مشابه کتاب «پیامبر» گفت: این کتاب را باید در سری آثار ادبیات سفر و رسیدن به کشف و شهود طبقهبندی کرد؛ کتابی که چون «شازده کوچولو» ، «جاناتان مرغ دریایی»، «کیمیاگر»، «رز گمشده»، «زندگی اسرارآمیز» ، «ادیپ در جاده» و ... خواننده را با خود راهی سفری برای رسیدن به کشف و شهود میکند و در سری ادبیات معناگرا جای میگیرد.
پدیده جبران خلیل جبران متأثر از عوامل گوناگونی بود
محمد شریفی مترجم «پیامبر» جبران خلیل جبران نیز در پایان نشست دربارهی انگیزهاش از ترجمهی این کتاب گفت: نسخههای گوناگونی از اصل و ترجمههای کتاب «پیامبر» مطالعه کرده بودم، در برخی ترجمهها به ویژگیهای سبکی کار توجه نشده بود که تلاش کردم در ترجمهی من این اتفاق بیفتد.
این شاعر و نویسنده با بیان اینکه در برخی ترجمههای کتاب «پیامبر» وفاداری به متن رعایت نشده و یا مفاهیم به اشتباه منتقل شده است، گفت: در ترجمههای دیگری از کتاب، برخی واژهها توسط مترجم به متن اضافه شده و یا از کلمات زیبایی استفاده نشده است.
نویسندهی مجموعه داستان «باغ اناری» و شاعر «مگر سکوت خداوند» افزود: پدیدی جبران خلیل جبران متأثر از عوامل گوناگونی بود. علاوه بر فلاسفه و اندیشمندان بزرگی همچون ابن رشد، ابن سینا، غزالی، نیچه و ویلیام بلیک، ادیان ابراهیمی و بویژه شخصیت عیسی مسیح (ع) بسیار بر او تأثیر گذاشتند، و محیط و زنان پیرامون او نیز نقش مهمی در برآمدنش داشتند.
بر اساس این گزارش، در این نشست سیدعلی میرافضلی (شاعر و منتقد)، مهدی محبی کرمانی (نویسنده و منتقد)، مجتبی احمدی (شاعر)، مرتضی دلاوری پاریزی (شاعر)، محمد لطیفکار (روزنامهنگار)، صالح رزمحسینی (کاریکاتوریست) و جمعی از علاقهمندان به کتاب و ادبیات حاضر بودند.
انتهای پیام
نظرات