امیر علیاکبری قهرمان کشتی فرنگی جهان در سال ۲۰۱۰ و دارنده مدال های برنز جهان و طلای آسیا در سال ۲۰۰۹ است. او این شایستگی را داشت که مدال طلای المپیک را نیز به ویترین افتخارات خود اضافه کند و تا سالها برای کشتی ایران افتخار آفرین باشد اما تقدیر سرنوشت دیگری برای او رقم زد و برای همیشه از دنیای کشتی کنار رفت.
اما این پایان راه علیاکبری نبود. او پس از این اتفاق رو به رشته MMA یا همان هنرهای رزمی ترکیبی آورد و به علت سابقه قهرمانی جهان در کشتی خیلی زود با پیشنهاد امضای قرارداد از سوی یکی از باشگاههای مطرح آمریکا روبرو شده و قرارداد 5 سالهای را با این باشگاه امضا کرد. او پس از ماهها تمرین در کمپ این باشگاه در تایلند حالا در انتظار گرفتن ویزا و سفر به آمریکاست تا شاید کار خود را در حرفه ای ترین لیگ این رشته ورزشی به نام UFC آغاز کند.
علیاکبری که دیگر دستش به مدالهای کشتی نمی رسد، حالا آرزوهایش را در رینگ مبارزه و رسیدن به کمربند مخصوص قهرمانی UFC و جایزه های میلیون دلاری آن میبیند. او آمده تا ثابت کند علیاکبری تمام شدنی نیست.
علاقه ای به نبش قبر گذشته ندارد و میگوید"به حدی در کشتی سختی کشیدم که وقتی محروم شدم گفتم خدا را شکر دیگر راحت شدم!"
اما با این وجود او همچنان نسبت به کشتی تعصب دارد و با چهرهای برافروخته از کری خوانی های رضاکایالپ سنگین وزن کشتی ترکیه علیه ایرانیها خشمگین است: " اگر من کشتی میگرفتم اجازه نمی دادم او تا این حد بی ادبی کند و برای سنگینوزنهای ما کری بخواند."
علیاکبری با وجودیکه معتقد است محمد بنا با او و مرحوم بابک قربانی خوب تا نکرده و نتوانسته رقابت تنگاتنگ آنها را به خوبی مدیریت کند اما او را از لحاظ فنی و دلسوزی برای کشتیگیران مورد تمجید قرار میدهد: "وقتی فرنگیکاران تیم ملی خوب تمرین میکردند او کیف میکرد.از تمرینات فیلمبرداری می کرد و شب تا صبح در خانه کشتی فیلم ها را آنالیز می کرد."
او از رقابت شدید با بابک قربانی برای پوشیدن دوبنده تیم ملی هم گفت و مرگ ناگهانی او را تلخترین خاطره زنگیاش دانست.
امیر علی اکبری با حضور در ایسنا پاسخگوی سوالات متعددی شد که این گفتگو را در ادامه میخوانید:
*علیاکبری و ماجرای ورود به رینگ مبارزه
پس از محرومیتی که در کشتی فرنگی برایم به وجود آمد و مجبور به کناره گیری از کشتی شدم در این فکر بودم که به فعالیتم در رشته دیگر ادامه بدهم. همان زمان چندین پیشنهاد برای فعالیت در رشته MMA (هنرهای رزمی ترکیبی) به من شد که یکی از کانادا بود و همچنین یکی از طرف یکی از دوستانم در آمریکا که خیلی در این باره مصر بود. من نیز در باره این رشته تحقیق کردم و با یک شرکت آمریکایی به نام پارادایم که بسیار معتبر است و پیشنهاد عقد قرار داد را به من داد قرار داد 5 ساله ای را به امضا رساندم. این شرکت در رشتههایی مانند بسکتبال و فوتبال آمریکایی نیز بصورت حرفهای تیم دارد و بسیار شناخته شده است. بخاطر همین راهی یک از کمپهای آنها در پوکت تایلند شدم تا با انجام تمرینات و متعاقب آن پیگیری کارهای مربوط به اخذ ویزا بتوانم راهی آمریکا شوم و در لیگ UFC که معتبرترین لیگ MMA در سراسر جهان است کار خود را آغاز کنم.
همه مبارزه کنندگان در تلاشند و این آرزو را دارند که به این لیگ بروند. این شرکت خیلی من را راهنمایی کرد و پیشنهاد داد که به لیگ UFC بروم. من هم با تحقیقی که انجام دادم دیدم بیشتر کسانی که در این رشته موفق شدهاند به لیگ UFC رفتهاند.
MMA چیست؟
MMA ترکیبی از رشتههای کیک بوکسینگ، جوجیتسو، کشتی و بوکس است، به همین دلیل اسم آن نیز هنرهای رزمی ترکیبی است. مبارزان در این رشته از کفش استفاده نمیکنند و با دستکش با پنجه آزاد به روی رینگ میروند. همچنین برای جلوگیری از آسیب دیدگی محافظ بدن مانند محافظ دندان نیز دارند.

* MMA آنگونه که مردم فکر میکنند خطرناک نیست
رقابتهای سطح پایین سه راند 5 دقیقهای و در لیگ حرفهای 5 راند 5 دقیقهای دارد و همان قوانینی که در جوجیتسو، کیک بوکسینگ و بوکس وجود دارد در این رشته نیز وجود دارد. در این رشته نباید به پشت سر حریف یا کاسه سر ضربه وارد کرد و یا نمیتوان از آرنج برای ضربه به حریف استفاده کرد. یا در خاک نمیتوان ضربات سنگینی به حریف وارد کرد و یا در خاک با لگد به او ضربه زد. اگر داور احساس کند آسیب جدی به حریف وارد میشود سریعا مسابقه را قطع میکند. در حال حاضر که پولهای بسیار زیادی در این رشته رد و بدل میشود، MMA بسیار قانونمدارتر شده و سلامت ورزشکاران از مهمترین اولویتهای این رشته است.
شاید افرادی که از بیرون به این رشته نگاه میکنند احساس کنند این رشته بسیار خطرناک است و از حضور در آن ترس زیادی داشته باشند اما در واقع اینگونه نیست چرا که مسابقه داور دارد و در لحظهای که احساس کند سلامت ورزشکار به خطر میافتد فورا مسابقه را قطع میکند. مسابقه 5 داور دارد که با دقت مبارزه را زیر نظر دارند.
*بیشتر مبارزان در این رشته کشتیگیر بوده اند
بسیاری از فعالان در رشته MMA کشتیگیر هستند و من با تحقیق روی قهرمانان 7 وزن متوجه شدم که 6 وزن آن سابقه حضور در کشتی داشتهاند. بنابراین خیلی تشویق شدم که به این رشته روی بیاورم. پس از آن چند فیلم تمرینی از مدیر برنامههایم گرفتم و دیدم در این رشته میتوان از بسیاری از فنون کشتی استفاده کرد. بعد که به صورت حرفهایتر وارد این رشته شدم متوجه شدم MMA ورزش بسیار حرفهای در سطح دنیاست و مبارزات لیگ UFC در اکثر کشورهای دنیا آن هم در شبکه های کارتی بینندگان زیادی دارد. بنابراین تصمیم جدی خود را گرفتم تا به صورت حرفهای در این رشته به فعالیت بپردازم.
*در تایلند هفتهای یکبار تمرین کشتی میدهم
وقتی وارد تمرینها شدم خیلی خوب تمرین کردم و بهتر دیدم که باید در جوجیتسو و بوکس نیز کار کنم. قبل از اینکه به این کمپ بروم مدیر برنامههایم با آنها صحبت کرده بود و آنها در جریان سابقه فعالیتم در کشتی بودند. پس از ورودم به این کمپ با استقبال بسیار خوب آنها مواجه شدم. الان شرایط بسیار خوبی در این کمپ دارم و هفتهای یک جلسه نیز خودم به اعضای تیم تمرین کشتی میدهم. در مجموع جمعمان بسیار دوستانه است و آنها نیز از من خیلی راضی هستند.

*در اولین رقابت بر روی رینگ حریف روسی را بردم
به خاطر اینکه مربیانم آنالیزی از عملکرد من در وضعیت سرپا و اجرای فنون در این حالت داشته باشند، تشخیص دادند یک مسابقه مویتای را برای من ترتیب دهند که خوشبختانه در این رقابت شرکت کردم و توانستم حریف روسی را شکست دهم. مربیانم از عملکرد من بسیار راضی بودند. مویتای رشتهای است که فقط در حالت سرپا میتوانی مبارزه کنی اما در MMA میتوانی حریف را نیز خاک کنی. من اصلا برای پول در رقابتهای مویتای شرکت نکردم و صرفا برای آنالیز کارم توسط مربیان بود که حضور در این مسابقه باعث شد با ضعفهایم آشنا شوم و برای رفع آنها کار کنم.
*کسی حاضر نیست با من مبارزه کند!
اشکال این است که سطح مسابقههای MMA در کشورهایی مانند استرالیا و تایلند پایین است و وقتی ورزشکاران دیگر سابقه فعالیت من را میبینند جا میزنند و حاضر به انجام مسابقه نیستند. در حال حاضر مدیر برنامههایم در حال گرفتن ویزای آمریکا است تا پس از رسیدن به این کشور بتوانم با اجرای تمرینات زیر نظر باشگاه پارادایم بصورت حرفهای به فعالیتم ادامه بدهم. اگر مبارزی پیدا شود که با من حاضر به مبارزه باشد، در لیگ AFC که لیگ استرالیاست به روی رینگ میروم و 30 روز به کمپ تمرینی مان در تایلند میروم و 50 روز دیگر نیز در این لیگ مسابقه خواهم داد. اما اگر مبارزی پیدا نشود، همچنان روی بوکس تمرکز میکنم تا زمانی که بتوانم ویزای آمریکا را بگیرم.

در دنیا چندین لیگ است که مسابقههای MMA را برگزار میکنند اما هیچ کدام سطحشان مانند UFC نیست. 50 درصد فنون MMA با کشتی در ارتباط است و وقتی مبارزان که سطحشان پایین است سابقه من را میبینند، از مبارزه با من سر بازمیزنند چرا که باخت آنها میتواند تاثیر بسیار بدی در رتبهبندیشان داشته باشد. به خاطر همین موضوع برای من گرفتن مبارزه توسط مدیر برنامههایم کار بسیار سختی شده است اما این کار برایم در لیگ UFC راحت خواهد بود چرا که در آنجا مبارزان در MMA اجبار دارند که مبارزه کنند بنابراین من راهی برای پیشرفت در این رشته به غیر از حضور در لیگ آمریکا ندارم.
*با روزبهانی تمرین بوکس میکنم
از آنجا که در MMA فنون زیادی از بوکس مورد نیاز است باید مقداری در بوکس نیز حرفهای تر عمل کنم بخاطر همین در مدتی که در ایران هستم با احدی و روزبهانی مشغول تمرینم و یکی دو جلسه هم در باشگاهی در شهریار تمرین کشتی میکنم.
*کار اصلی ام با رسیدن به آمریکا آغاز میشود
رسیدن به UFC کار بسیار سختی است اما کار من به خاطر پیشینهام در کشتی بسیار راحتتر است و آنها وقتی سابقه من را در کشتی مشاهده کردند، از حضورم در آنجا استقبال زیادی داشتند. شاید با 4 یا 5 مبارزه بتوانم قرارداد ببندم و در این لیگ معتبر مبارزه کنم. وقتی به لیگ UFC برسم کار در آنجا کاملا با نقاط دیگر دنیا متفاوت است و تمام مبارزان حرفهای عمل میکنند و به نوعی کار اصلی من در MMA در آنجا شروع میشود. UFC لیگ کاملا حرفهای است. حتی از شبکههای تلویزیونی برای پخش مبارزات این لیگ رقم بالایی دریافت میشود. به نظر من تا 10 سال آینده درآمد MMA به بوکس حرفهای هم میرسد. این رشته پرسرعتترین رشته ورزشی رو به رشد در دنیاست و نمایش خیلی خوبی برای هر کشوری است که بتواند در لیگ UFC نماینده داشته باشد.
*ایران استعدادهای بسیار خوبی در MMA دارد
متاسفانه شناختی از این رشته در ایران وجود ندارد. جا دارد که این رشته بیشتر در داخل کشور شناسانده شود چرا که ایران استعدادهای بسیار خوبی دارد که میتوانند برای رسیدن به کمربند در همه اوزان حتی در لیگ UFC حضور داشته باشند.
*ایرانیان فعال در MMA
قبلا فرد ایرانی به نام مددی در این رشته فعال بود که مقیم سوئد بود اما با پرچم سوئد در مبارزات حاضر میشد که در نهایت هم قراردادش کنسل شد. در حال حاضر هم یک ایرانی دو رگه در لیگ آمریکا حضور دارد که البته میگوید آمریکایی هست و اصلا فارسی هم بلد نیست. امیدوارم روزی برسد که شاهد حضور هموطنانمان در این رشته باشیم. یکی دو جا شنیدم که در ایران این رشته را تمرین میدهند و یکی دو تیم نیز برای حضور در مسابقههای MMA به ارمنستان رفتهاند. البته سطح این بازیها بسیار پایینتر از لیگی مانند UFC است اما برای شروع، کار خوبی است. کسی که بخواهد در این رشته فعالیت حرفهای کند، باید از لیگ UFC در آمریکا این کار را آغاز کند. مدیر برنامههایم بسیار راغب است در ایران کمپ آموزش این رشته را دایر کند. معتقدم اگر این رشته به صورت حرفهای وارد ایران شود، ما مدعیان زیادی در لیگ UFC برای رسیدن به کمربند خواهیم داشت.
*برخورد سخت مسئولان UFC با بی اخلاقی
مسئولان لیگ UFC از تمام مبارزان تعهد میگیرند تا کوچکترین خطایی در اماکن عمومی انجام ندهند در غیر این صورت قرارداد آنها سریعا لغو میشود و جریمه سنگینی نیز برای مبارزان در نظر گرفته میشود و هیچ جای بخششی برای این کار باقی نمیگذارند. اما متعاقب آن اگر کار خوب و مثبتی از سوی مبارزان نیز انجام شود، در جهت تشویق آن گام برمیدارند. آنها هدفشان این است این رشته وجهه خوبی در دنیا داشته باشد.
*برخورد سخت با دوپینگ در MMA
لیگ UFC قوانینی مانند وادا دارد و در آن به شدت دوپینگ را کنترل میکنند. در بازیهای مهم ورزشکاران باید هر ماه سه بار تست دوپینگ بدهند و در مجموع خیلی سفت و سخت با این پدیده مبارزه میکنند.

* 4 تا 7 میلیون دلار جایزه گرفتن کمربند در UFC
در لیگ UFC در هر وزن 60 - 70 مبارز وجود دارد که به صورت دورهای با هم مسابقه میدهند و هرچقدر مسابقههای بیشتری را ببری، در رنکینگ در رده بالاتری قرار میگیری و اگر بتوانی 7 یا 8 مسابقه را پیروز از رینگ خارج شوی، در مسابقههای دستیابی به کمربند شرکت داده میشوی. به شخصی که موفق شود در لیگ UFC به کمربند دست یابد بین 4 تا 7 میلیون دلار جایزه میدهند و ورزشکار باید هر 6 ماه یک بار از کمربند خود دفاع کند وگرنه آن را از دست میدهد. این درآمد تا 10 میلیون دلار نیز می تواند باشد به شرطی که چند کمربند را بدست بیاوری و معروف شوی. همچنین مبارزان در UFC در فیلمهای سینمایی هالیوود در نقشهای خشن بازی میکنند که از آن طریق نیز به درآمدهای بالایی دست مییابند.
تمامی سختی راه من رسیدن به لیگ UFC است. باشگاهی که با من قرارداد بسته با ورزشکارانی قرارداد میبندد که احساس کند در آینده میتواند از طریق آنها به درآمدزایی بالایی برسد به همین دلیل چهار پنج مربی حرفهای بر کار ورزشکار نظارت میکنند و آنها نیز کمپ بسیار خوبی برای تمرین، تغذیه خوب، ماساژور و موارد دیگر را برای ورزشکار در نظر میگیرند تا او را به سطحی بالا برسانند تا در نهایت با حضور در لیگ UFC و بردهایی که خواهد داشت به درآمدزایی مورد نظرشان دست یابند.
*مبارزی برایم پیدا شود دوست دارم در امارات هم مسابقه بدهم
امارات در حال حاضر در این رشته فعال شده و ورزشکاران زیادی را از کشورهای مختلف جذب میکند اما برای ورزشکاران ایرانی بسیار سخت مبارزه میدهند و اگر هم بدهند به کسانی که بدانند بسیار ضعیف هستند میدهند. اما اگر مبارزی پیدا شود که در امارات با من مسابقه بدهد بسیار علاقهمندم که در آنجا به روی رینگ بروم.
*باید برای اسپانسرم سوددهی داشته باشم
من اسپانسر دارم ولی تا به حال در این رشته مبارزه نکردهام. این رشته به گونهای است که مبارز باید درآمدزایی کند که این درآمدزایی از طریق تعداد بردهای او بیشتر خواهد شد. هرچقدر که بتوانی در مسابقهها پیروز شوی سطح خود را بالاتر میبری. در حال حاضر اسپانسرم برای من ماهی سه چهار هزار دلار برای هزینهها و تغذیه و تمریناتم خرج میکند تا من را به سطح بالا برساند و از این طریق بتواند با حضورم در مسابقههای مختلف و بردهایی که به دست میآورم، ضمن درآمدزایی برای خودم به او هم سود برسانم. همانطور که گفتم یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد مسئولان این باشگاه حرفهای به سراغ من بیایند به خاطر افتخاراتم در کشتی جهان بود. من در 120 کیلوگرم MMA مبارزه میکنم و آنها آمادگی این را دارند تا با بیشترین سرمایهگذاری بر روی من، من را به بالاترین سطح در UFC برسانند. رسیدن ایرانیان به آمریکا کار بسیار سختی است و تاکنون هیچ ایرانی نداشتیم که به آمریکا برود و در لیگ UFC مبارزه کند. اما راه برای من بازتر است و ویزای من ورزشی خواهد بود که مدت آن سه ساله است و مشکلی برای ورود و خروج نخواهم داشت.
* تمریناتم کاملا متحول شده است
قدرت مطلق در این رشته حرف اول را نمیزند. قدرت تاثیرگذار است اما تنها 30 درصد موفقیت در این رشته به قدرت ورزشکار بستگی دارد و بقیه آن سرعت، تمرکز ذهنی و تداوم قدرت است. سیستم تمرین من نسبت به زمانی که در کشتی بودم به طور کامل متحول شده است. شاید در این 6 -7 ماه کلا سه بار وزنه نزده باشم اما در کشتی هفتهای سه بار وزنه میزدم. در این رشته تمرینهای انفجاری و استقامتی در دستور کار قرار دارد.

*اگر اطلاعات داشتم شاید از اول MMA را به جای کشتی انتخاب می کردم!
MMA نمایش بسیار بزرگی در دنیاست و روز به روز در حال پیشرفت است. این رشته مانند فوتبال در دنیا در حال مطرح شدن است و مطمئنا آینده خوبی خواهد داشت. من از بچگی عاشق کشتی بودم و الان هم کشتی را دوست دارم اما از روزی که وارد این رشته شدم، علاقهام روز به روز به آن بیشتر میشود. شاید با دید الان که شرایط کشتی و MMA را مشاهده میکنم مطمئنا این رشته را به جای کشتی انتخاب میکردم چرا که MMA انتها ندارد اما در کشتی وقتی یک ورزشکار قهرمان المپیک میشود، دیگر به سقف آرزوهای خود رسیده و انگیزهای برای کار بیشتر ندارد اما در MMA اگر بتوانی کمربند را به دست بیاوری، چهار میلیون دلار برنده میشوی و اگر این موضوع را چند بار تکرار کنی تا 10 میلیون دلار هم به یک ورزشکار میدهند.
*دیگر به کشتی فکر نمیکنم
اگر شرایط باز هم برایم مهیا شود که به کشتی برگردم مطمئنا دیگر این کار را نمیکنم چرا که من دیگر به کشتی فکر هم نمیکنم. حتی اگر بگویند امسال میتوانی در مسابقههای جهانی آمریکا هم به روی تشک بروی باز قبول نمیکنم چرا که دوست ندارم به کشتی برگردم.
*میخواهم پلی برای دیگر ایرانیان باشم
من صرفا دنبال پول نیستم چرا که معتقدم اگر یک ورزشکار صرفا به دنبال منافع مالی باشد، راه به جایی نمیبرد. من این ورزش را به خاطر این شروع کردم چرا که 16-17 سال در ورزش زحمت کشیدم و باید به اهدافی که دارم برسم. من برای بدنم چندین سال زحمت کشیده ام و نمی خواهم این زحمت هدر برود. دوست دارم اولین نفر در ایران باشم که به این رشته وارد میشود و پلی برای ورود دیگر ایرانیها به این رشته باشم.
* این رشته نبود همیشه در حسرت کشتی میماندم
با شناختی که از این ورزش پیدا کردم فهمیدم دنیای این ورزش بسیار بزرگتر از کشتی است. شاید اگر به رشته ورزشی MMA وارد نمیشدم و این رشته را هیچ وقت نمیشناختم همیشه در آرزو و حسرت کشتی میماندم.
*با رفتن بابک مرگ را لمس کردم
بدترین خاطره در طول عمرم فوت بابک قربانی بود. روزی که شنیدم بابک فوت کرده تا سه چهار روز چشمم باز بود و به سقف نگاه میکردم. او از سال 86 تا 91 حریف مستقیم من در تیم ملی بود و هر روز در تمرینها با هم میجنگیدیم اما بیرون تشک همیشه با هم دوست بودیم. او که از دنیا رفت، مرگ را با همه وجودم لمس کردم و احساس کردم مرگ در کنار من نشسته است چرا که او خیلی به من نزدیک بود و چند سال همیشه با هم بودیم و با هم جنگیدیم و خاطره ساختیم. وقتی او از دنیا رفت مرگ را به خوبی لمس کردم و تا چند شب خوابم نمیبرد.
*بابک را که دیدم ترسیدم!
قبل از روز آخری که میخواستم از ایران بروم رفتم دیدن بابک در زندان. او خیلی پهلوان شده بود و اندامش به حدی آماده و ورزیده شده بود که واقعا با دیدن او ترسیدم. به طوری که اگر از همان زندان به مسابقه جهانی اعزام میشد به نظر من به راحتی قهرمان جهان میشد. من واقعا از دیدن هیبت او در زندان ترسیدم. او صبح و بعدازظهر در زندان تمرین میکرد و تمرینهایش به گونهای بود که در اردوی تیم ملی هم تا این حد آماده نمی شد. حتی من وقتی دست به دور گردن او انداختم دستانم به زور به هم میرسید!
*محروم شدم گفتم خدا را شکر که راحت شدم
وقتی دو گوزن بالغ با هم درگیر میشوند شاخشان به هم گیر میکند تا جفتشان از بین بروند. من و بابک هم اینقدر با هم جنگیدیم تا هر دوی ما نابود شدیم. سه ماه تا مسابقههای جهانی مانده بود و هنوز نمیدانستیم کداممان قرار است عازم مسابقهها شویم و این باعث شده بود فشار روانی زیادی به ما وارد شود. در تمرینها طوری یکدیگر را میزدیم که از هوش میرفتیم. اگر 5-6 کشتی هم میگرفتیم به اندازهای که با هم سرشاخ میشدیم خسته نمیشدیم. شب میخوابیدیم و باز صبح کارمان همین بود. دیگر آنجا برایمان زندان شده بود. بعد مربیان تیم ملی هم تکلیف ما را روشن نمیکردند که قرار است کداممان را به مسابقههای جهانی اعزام کنند. فقط میگفتند مجموع تمرینها ملاک است و همین باعث شده بود دو نفری خودمان را در تمرین بکشیم تا به تیم ملی برسیم.
این سختیها اینقدر به ما فشار آورده بود که وقتی محروم شدم، گفتم خدا را شکر که از این وضعیت راحت شدم. واقعا خیلی فشار روانی روی ما بود. ما همان موقع به مربیان میگفتیم سه مسابقه انتخابی بگذارید و کلکش را بکنید. یا من به تیم ملی میرسم یا بابک قربانی اما آنها حاضر به انجام این کار نشدند.

*بنا با ما خوب تا نکرد اما او بهترین است
در حال حاضر سرمربی تیم ملی شاید کاری ندارد ورزشکارش چه کاری انجام میدهد و چگونه تمرین می کند اما محمد بنا در زمان ما در تمرینها دوربین میگذاشت و از شب تا صبح این فیلمها را نگاه میکرد تا ایرادات کشتیگیران را به آنها گوشزد کند. الان فقط رسول خادم این کار را میکند و با جان و دل در کشتی آزاد تمرین میدهد. بنا آدم کوچکی نبود هرچند با ما خوب تا نکرد اما معتقدم او از لحاظ فنی بسیار خوب بود اما چون دو کشتیگیر خوب در یک وزن داشت، بلاتکلیف بود و نتوانست خوب مدیریت کند تا تکلیف من و قربانی را مشخص کند.
*بنا نباید خانه نشین باشد
به نظر من او نباید خانهنشین شود. وقتی ما خوب تمرین میکردیم بنا عشق میکرد و شب تا صبح از خوشحالی راه میرفت و به ما میگفت وقتی شما خوب تمرین میکنید من عشق میکنم. الان شما ببینید در نوجوانان و جوانان فرنگی واقعا چه کار خاصی انجام میشود؟ اصلا استعدادپروری در کشتی فرنگی انجام میگیرد؟
* پول یک بلیت آمریکا را میدادند تا تیم ملی نوجوانان با اتوبوس به آذربایجان نرود
برای جام جهانی کشتی آزاد 40 - 50 نفر به این کشور رفتند اما تیم ملی جوانان را با اتوبوس راهی کشور آذربایجان میکنند. در حالی که اگر با بلیت 10 میلیون تومانی سفر به آمریکا حساب کنیم، اگر یک نفر آدم اضافی را به آمریکا نمیبردند میتوانستند تیم ملی کشتی جوانان را با هواپیما به آذربایجان ببرند. مسئولان این همه آدم را همراه خود به جام جهانی که درجه 2 هم محسوب میشود میبرند اما تیم ملی جوانان را که نفرات آن در ابتدای کار قرار دارند و باید به آنها انگیزه بدهیم با اتوبوس به آذربایجان میرود و برمیگردد.
من خودم کشتیگیر بودم و میدانم اگر یک کشتیگیر 20 ساعت در اتوبوس باشد، دیگر نمیتواند روی تشک بایستد چه برسد به اینکه مبارزه کند. این خیلی برای کشتی ما بد است که چند تا بچه که اول راه هستند را با اتوبوس و با خطرات بسیار زیاد جاده راهی کشور دیگری کنند به این بهانه که پول ندارند.
*پیشنهاد آذربایجان اغواکننده بود اما نتوانستم قبول کنم
در آن زمان از لحاظ اقتصادی شرایط برایم بسیار سخت شده بود و هیچ توجهی به من نمیشد. با اینکه محروم بودم بدنم بسیار آماده بود. از سوی دیگر پیشنهاد آذربایجانیها بسیار اغوا کننده بود. من به آنجا رفتم و حتی سه ماه هم با آنها تمرین کردم. اما وقتی به آذربایجان رفتم دیدم آنجا فقط پول است و هیچ چیز دیگری نیست. در حالی که در کشور ما معنویات جلوتر از مادیات است و اینکه یک ورزشکار در دل مردم کشورش باشد خیلی باارزشتر از این پولهاست. شاید در اینجا به خاطر قهرمانی در جهان فقط 30 میلیون تومان بدهند اما این مقدار پول به اعتقاد من بیشتر از 300 هزار دلار آذربایجان میارزد.
پولی که آنها به من پیشنهاد دادند به حدی بود که اگر دو سه سال برایشان کشتی میگرفتم تا عمر داشتم میتوانستم بخوابم و هیچ کاری انجام ندهم و در بهترین شرایط زندگی کنم ضمن اینکه آنها حقوق و جایزههای بسیار خوبی نیز برای موفقیت در مسابقههای مختلف به من پیشنهاد دادند.
*از کشتیگیران حمایت شود تشک را شخم میزنند!
از وقتی که ورزشهای توپی آمدهاند به رشتههای پرافتخاری مانند کشتی کمتر توجه میشود در صورتی که ورزشهای توپی کار خاصی انجام نمیدهند. وقتی برای پرسپولیس 60 میلیارد تومان در سال خرج میشود، اگر همین مقدار پول را امسال که سال المپیک است بین کشتیگیران پخش کنند شما ببینید کشتیگیران تشک مسابقه را شخم میزنند یا نه!
*فرق کرار جاسم با سوریان و نوروزی چیست؟
مسئولان برای طلای المپیک 250 سکه جایزه میدهند که واقعا خندهدار است. در ورزش ما متاسفانه نخبهکشی میشود. کل بودجه ورزش به فوتبال و والیبال میرود و ورزشهایی مانند کشتی، وزنهبرداری و تکواندو مظلوم واقع شدهاند. چطور میشود بازیکن بیگانهای مانند کرار جاسم در سال میلیاردی پول بیت المال را میبرد و در آخر هم به همه توهین میکند اما سوریان و نوروزی با آن همه افتخارآفرینی باید فقط 200 میلیون بگیرند و حرفی هم نزنند. به قرآن قسم این جور خرج کردن درست نیست و کسانی که پول بیتالمال را این گونه هزینه میکنند باید جوابگو باشند.
*بزرگترین حسرت در کشتی
خیلی دوست داشتم با لوپز قهرمان جهان و المپیک از کوبا هم کشتی میگرفتم اما قسمت نشد. او 8 سال است که به کسی در دنیا به جز یکی دو مورد که همه علت آن را میدانند، نباخته است. نمیگویم او را می بردم اما خیلی دوست داشتم با او پنجه در پنجه شوم تا بدانم او کیست که اینقدر قدرتمند است.

*اگر بودم نمیگذاشتم کایالپ ترک برای ما کری بخواند
کایالپ کشتیگیر سنگینوزن ترکیه 5-6 سال بود که کشتیگیران ما را میبرد و خیلی کری میخواند و بیادبی میکرد و به سنگینوزنهای ما میخندید. من یک بار در مسابقههای دانشجویان جهان 3 بر 2 مقابل او بازنده شدم اما دفعه بعد در نیمه نهایی مسابقههای جهانی 2013 بوداپست توانستم او را شکست بدهم و این برد خیلی به من چسبید و بهترین خاطرهام شد. الان وقتی میبینم کایالپ برای کشتیگیران ما باز هم کری میخواند و در مواردی بیادبی میکند، خیلی برایم سنگین است که چرا وضعیت کشتیگیران سنگینوزن ما به گونهای است که او این حرفها را بزند. اگر بودم نمیگذاشتم کشتیگیری مثل او برای ایرانیها کری خوانی کند.
*در زیر زمین تمرین میکردم چون عاشق کشتی بودم
از اول در محله خلیج فارس تهران سکونت داشتیم و در حال حاضر نیز همان جا زندگی میکنیم. شرایط اقتصادی ما نیز تعریفی نداشت و مثل همه کشتیگیران که از اقشار ضعیف جامعه بودند ما نیز به همین شکل بودیم اما محتاج کسی هم نبودیم و هیچ وقت دستمان را جلوی کسی دراز نکردیم. واقعا امکانات بسیار ضعیفی داشتیم و شرایط تمرینیمان خیلی سخت بود اما در حال حاضر دو باشگاه در آن محله زدهاند که بچهها تمرین میکنند. در آن موقع ما جایی تمرین میکردیم که در یک زیرزمین قرار داشت و سقفش به حدی کوتاه بود که کسی نمیتوانست به راحتی بایستد و تمرینها را نگاه کند اما آن زمان به حدی کشتی را دوست داشتم که تا سه چهار سال در آن وضعیت تمرین میکردم چرا که عاشق کشتی بودم.
گفتگو از وحید رجبی
انتهای پیام
نظرات