جمعی از اصحاب رسانه با حضور در منزل شهید اندرزگو و دیدار با خانواده این شهید دوران انقلاب اسلامی پای صحبتها و خاطرات همسر و فرزندان این شهید نشستند.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگ حماسه ایسنا، در این دیدار، سیدمهدی اندرزگو فرزند حجتالاسلام شهید علی اندرزگو گفت: شهریور ماه سال 57 ماموران ساواک به منزل ما ریختند و خانواده شهید اندرزگو را زندانی کردند. برای همین ما از شهادت پدرمان بیخبر بودیم تا اینکه پس از پیروزی انقلاب، امام راحل فرموده بودند که خانواده اندرزگو را به مدرسه رفاه بیاورید.پدرم مبارزات انقلابیاش را از سال 1342 و با قیام 15 خرداد آغاز کرد. در آن زمان مدتی دستگیر شد و او را شکنجه کردند اما چون کم سن بود آزاد شد. پس از آن به عضویت هیاتهای موتلفه اسلامی درآمد. این هیاتها به دستور امام ایجاد شده بود. پدرم به دلیل تواناییهایش جذب شاخصه نظامی این گروه شد و در اولین اقدام به همراه امامی ، بخارایی، هرندی و نیک نژاد در اعدام انقلابی حسنعلی منصور در پی عملیات بدر شرکت کرد.از آن پس وارد زندگی مخفیانه و چریکی شد.
در توزیع اعلامیههای ویژه امام و واردات اسلحه بسیار فعال بود. این سلاحها در راه پیروزی انقلاب اسلامی بسیار ثمربخش بودند. امام رحمت الله نیز به شهید اندرزگو علاقه ویژه داشت به گونهای که خبر شهادت پدرم را امام راحل به ما دادند. آن زمان ما به دلیل آنکه شهریورماه سال 1357 توسط ساواک دستگیر شده بودیم اطلاعی از شهادت پدرم نداشتیم و امام دستور داده بودند که خانواده اندرزگو را به مدرس رفاه ببرند. در آنجا با امام (ره) دیدار کردیم و ایشان این خبر را دادند.
در زندان، ما و مادرم مورد شکنجه قرار گرفتیم چرا که ساواک معتقد بود اندرزگو از طریق خانواده اش قابل شناسایی خواهد بود. خیلی از شهدا در آرزوی حکومت اسلامی بودند اما آن را ندیدند و توسط رژیم شاهنشاهی به شهادت رسیدند. در موزه عبرت که مخصوص سرکوب مبارزان علیه شاه بود تعدادی از عکسهای آنها موجود است.
خواسته بسیاری از شهدا در آن زمان توجه به مساله ولایت فقیه بود.
نکتهای که باید دررابطه با زندگی پدرم بگویم این است که او بسیار به بیت المال حساس بود. یادم میآید که روزی مرحوم دکتر شیبانی رئیس بیمارستان مهر مشهد به منزل ما آمده بود. آن زمان مرحوم شیبانی نمیدانست که پدرم زندگی چریکی دارد. بعدها برایم روایت کرد که روزی به منزل شما آمدم و دیدم که شما روی زیلو زندگی میکنید و جای درستی برای زندگی ندارید. اما چند دسته اسکناس نو در بالای جاکتابی قرار دارد. از سید علی پرسیدم چرا اینها را خرج زندگیت نمیکنی. پدرم سربسته به او گفته بود این پولها برای ما نیست برای اسلام است. من باید امانتدار خوبی باشم. این در حالی بود که امام (ره) اجازه داده بودند که از خمس و دیگر وجوهات استفاده کنند اما شهید اندرزگو دست به این پولها نمیزد. اکنون باید یادآور بشویم که این گونه رفتارها باید برای مسولین درس باشد و امانتدار امانتداری کند. متاسفانه احساس میشود که گاهی برخی مسئولین تعهد کامل را ندارد.
در ادامه سید محسن اندرزگو سومین فرزند شهید حجتالاسلام سید علی اندرزگو یادآور شد: من سه ساله بودم که پدرم به شهادت رسید. پدرم س13 رجب متولد شد و در 19 ماه رمضان نیز به شهادت رسید و از طرفی نیز نام او سید علی بود. حدود 15 سال زندگی چریکی داشت و سختترین شرایط را تحمل کرد. ساواک آرزوی این را داشت که پدرم را زنده دستگیر کند که نتوانستند.
به گزارش ایسنا در ادامه این دیدار علی متقیان سرپرست خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، گفت: باید به عنوان یک معلم تاریخ بگویم که میان نسل کنونی با نسل دوران انقلاب یک انقطاع نسلی پیش آمده است. متاسفانه هنگامی که به بیان موضوعات مرتبط با دوران انقلاب میپردازیم نسل فعلی گمان میکنند که این سختیها و ایثارها حقیقی نیست چرا که نمیتوانند آن را تصور کنند. معتقد هستم باید بسیج پیشتاز معرفی مبارزان پیش از انقلاب اسلامی باشد چرا که آنها ناشناخته ماندهاند.
همچنین نعیمی نیز از مسولان روزنامه الوفاق بیان کرد: اسطورههای دوران انقلاب اسلامی را باید به مردم معرفی کنیم تا این افراد بار دیگر احیا شوند. این کار موجب حفظ انقلاب اسلامی خواهد شد چرا که افرادی همچون اندرزگو زندگی خود را وقف کردند تا ما به خوبی زندگی کنیم.
انتهای پیام
نظرات