ترانه مکرم معتقد است ممنوعیت ترانهسراها و ممیزی واژگانی چون بوسه و آغوش،سبب گسترش موسیقی زیرزمینی و رواج واژگانی شده است که پیشتر کسی جرئت استفاده از آنها را نداشت.
این ترانهسرای جوان در گفتوگو با خبرنگار ادبیات ایسنا، درباره وضعیت ترانهسرایی در شرایط امروز جامعه گفت: من فکر میکنم بنا به تغییراتی که در موسیقی بوجود آمده و حرکتی رو به جلو بوده، ترانه هم همراه با آن پیشرفت داشته است و همچنین هر ترانهسرا هم توانسته استایل و منش خودش را پیدا کند. اما در کنار این رشد در نگارش، ما از طرف لابیهایی که در تولید آلبوم ایجاد شده است، ضرر میکنیم. متأسفانه ترانه آلبومها به یک یا دو شاعر خلاصه میشود و تنوعی در کارها وجود ندارد.
او همچنین درباره تأثیر مناسبات مالی بر ترانه هم گفت: من وقتی سن کمی داشتم و کار ترانهسرایی را شروع کردم اولین کارم را با آقای عیوضی انجام دادم و وقتی که اولین دستمزدم را از ایشان گرفتم ناراحت شدم چون نمیدانستم ترانهسرایی دستمزد دارد و فکر میکردم به من بیاحترامی شده است. اما الان دوستان جوان به من زنگ میزنند و اولین سوالشان این است که ترانهمان را چند بفروشیم و متأسفانه ارزانترین بخش در تولید آلبوم موسیقی همان ترانه است که مسلما درآمد حاصل از آن کفاف زندگی را نمیدهد. اما اگرچه گردش مالی در این زمینه اهمیت دارد اما پول محور کردن آن هم خوب نیست چون همه چیز تحت تأثیر مناسبات مالی قرار میگیرد و دیگر احساس ترانهسرا مطرح نیست.
مکرم درباره اهمیت پرداختن به ژانرهای اجتماعی در ترانهسرایی هم گفت: من فکر میکنم یکسری کارهایی با ژانر اجتماعی منتشر شده است، اما تعداد آنها بسیار کم است و متقاضی هم برای ترانههای اجتماعی وجود ندارد، در واقع همه به دنبال کارهای من و تویی در ترانه هستند،چون جامعه هم از این جور کارها بیشتر استقبال میکند و آنها از بازار نداشتن و عدم جلب توجه تهیهکننده میترسند. من چندین کار جدید در حوزه کارهای اجتماعی نوشتم اما کسی از آنها استقبال نکرده است.
او همچنین درباره وضعیت ممیزی ترانهها هم گفت:وضعیت ممیزی بهتر شده است، اگرچه من هفت سال ممنوعیت داشتم، اما شرایط ممیزی را بهتر میبینم.البته هنوز در انتشار ترانهها تناقض وجود دارد. در برخی آلبومها کلماتی وجود دارد که در آلبوم دیگر اجازه انتشار پیدا نمیکند. در برخی آلبومها موشکافی میشود و در آلبومی دیگر این اتفاق نمیافتد و میبینیم برخی کارها با ضعف قافیه و اشکالات شعری مواجه هستند. زمانی من ترانهای برای بهروز صفاریان گفتم که در آلبوم «شبح» منتشر شد. در این آلبوم بخشی آمده بود «دستتو از تو دستم بیدلیل جدا میکردی». ما برای این انتشار این بخش مشکل داشتیم و به سختی مجوز گرفتیم، اما در همان سال چهار آلبوم دیگر با کلمات مشابه مجوز گرفتند اما هنوز کلماتی چون آغوش، بوسه و نظیر اینها ممیزی میشود.
این ترانهسرا درباره اینکه آیا میتوان اشکالات شعری ترانه را با ملودی و آهنگ پوشاند، گفت: من این حرف را در جلسههای شعر شنیدهام اما از نظرم پذیرفته نیست. من ترانهسرای سختگیری نیستم و معتقدم در بعضی موارد میتوان معنا را اصل گذاشت اما جایی که به گوش آسیبی نرسد. اما این روزها اشکالات قافیهای میشنویم که شنیدن آنها آزاردهنده است و به نظرم تا آنجا که میتوانیم باید این موارد را رعایت کنیم.
او درباره رواج ترانههای زیرزمینی هم گفت: زمانی به خاطر مسائل واهی بسیاری از ترانهسراهای خوب ما ممنوع شدند و تأثیر این ممنوعیت گسترش ترانههای زیرزمینی بود. ترانههایی که متعهد نیستند و تأثیر منفی بر مخاطب میگذارند. در واقع کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد شاید دیگر آنقدر متعهدانه ننویسد.
وی افزود: موسیقی مرز ندارد، روی زمین و بالای زمین ندارد، ممنوعیت نمیشناسد،اما همین مرز گذاشتن شرایط موسیقی زیرزمینی را به اینجا رساند و شاید اگر این ممنوعیتها نبود افراد خودشان کنترلهایی را ایجاد میکردند. کلماتی که ما امروز در ترانههای زیرزمینی میشنویم، سالها پیش کسی جرأت استفاده از آنها را نداشت.
او درباره سلیقه مخاطبان هم گفت: سلیقه مخاطبان موسیقی در ایران قابل پیشبینی نیست. گاهی یک ترانه سیاه مورد استقبال آنها قرار میگیرد و گاهی یک کار شیش و هشت مخاطب پیدا میکند. مردم خودشان تصمیمگیرنده هستند و کسی نمیتواند چیزی را به آنها تزریق کند. قبلا 10 خوانده داشتیم که الگوسازی میکردند، اما الان به تعداد سلایق خواننده وجود دارد و مردم میتوانند خواننده محبوبشان را پیدا کنند، چه این خواننده کلمات رکیک به کار برده باشد و چه کلمات فاخر.
انتهای پیام
نظرات