خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - یادداشت روز
حسامالدین مطهری - نویسنده و روزنامهنگار
برای آدمی که به دولتها امیدیش نیست، شنیدنِ نام دکتر سیدعباس صالحی بهعنوانِ معاونِ جدید فرهنگی دولتی جدید اندکی شادمانی در پی داشت. مینویسم اندکی، چون میدانم و حالا بیش از گذشته دانستهام که هر کس به چهارچوب سیستم دولتی گرفتار شود، مثلِ کسیست که با کت و شلوار به راهرویی تنگ وارد شود که تازه نقاشی شده است.
وعدهها همیشه سرانجامی چون هم دارند؛ گیرم که سرگذشتشان متفاوت باشد، گیرم که شعارهایی که از پس و پیششان رسانهای میشود متفاوت باشد. همین است که نویسندهی جوانی چون من در دو دولت مختلف با گرایشها و شعارهای متفاوت اسیر بند نامرئیِ ممیزی میشود. نویسندگانی چون من بسیارند و نویسندگانی هم هستند که بزرگی نامشان احتمالاً ممیزانِ نامرئی را میگیرد و وادارشان میکند تا قلم به صدور مجوز بچرخانند. اما کار همواره برای نویسندگانِ جوان دشوار است. چه آنگاه که با ناشر سر و کله میزنند، چه وقتی با مشکلات مالی زندگی دست و پنجه نرم میکنند و چه آن وقت که گرفتار ممیزی میشوند. گویی ممیزان از حرف حرف هر واژه میهراسند و میپندارند پیچ و تاب هر کلمه دشنهای بیرون زده است. در این هنگام، من همهی وعدهها را مرور میکنم؛ وعدههایی که شخصِ شما رسانهای کردهاید: مجوزِ یکماهه، پرهیز از تمرکز بر واژهها بهجای مفهوم، اعتدالگرایی، دوری از افراط و تفریط، پرهیز از بدسلیقگی، نگاه توام با قانونگرایی، دوری از بدسلیقگی و بسیار بسیار شعارهای دیگر که باز به منِ جوان تجربهای میآموزد. تجربهای ساده ولی مهم: هرگز اوضاع روبهراه نمیشود.
این نامه را نه به امید رفعِ مشکلاتِ خودم با ممیزی، بلکه برای آن مینویسم تا به همنسلان و نسلهای پس از خود تجربهام را یادآوری کنم. مینویسم تا دردِ دل کنم و بگویم: نویسنده در این آب و خاک همواره مهجور و دستبسته است؛ و نویسندهی جوان بیشتر. نویسندهی جوان هیچ مدافعی ندارد و یاریگری برایش نیست.
این متن را مینویسم تا بلکه آقای صالحی بداند ممکن است رنگی شود. مینویسم تا بگویم ظاهراً بعضی هستند که نمیخواهند نگاه شما در حوزهی کتاب اعمال شود. مبادا زور آنها از شما بیشتر باشد و وقتی رو به تریبون ایستادهاید تا از اعتدال در ممیزی بگویید، آنها در سایه، قیچی به دست سرگرم سر بریدنِ حاصل یک عمر زندگی نویسنده باشند.
انتهای پیام
نظرات