کیانوش عیاری پس از 22 سال ناگفتههایش را از ساخت فیلم «آبادانیها» مطرح کرد.
به گزارش خبرنگار بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این کارگردان سینما درباره اینکه چطور به فکر ساخت این فیلم افتاده است، گفت: این فیلم در سال 71 فیلمبرداری شد اما حدود چهار سال قبل از ساختن آن دغدغهای آن را به دوش میکشیدم.
او یادآور شد:با دیدن کسانی که مجبور بودند ساعت 12 شب مسافرکشی کنند یعنی بیشتر از زمانی که باید، کار کنند برایم سوال به وجود آمده بود که آیا انسان برای شکنجه و زجر به دنیا آمده تا فقط کار کند و بتواند یک نان بخور و نمیر دربیاورد و دوباره فردا صبح بعد از یک روز چرک سر کار برود و همان روند تکرار شود؟ حقیقتا از این معادله که ساده هم است، سر در نمیآوردم.
کارگردان «خانه پدری» که شامگاه 30 تیر ماه در سینما تک خانه هنرمندان ایران سخن میگفت، ادامه داد: درست در زمانی که با این دغدغه همراه بودم،ماشین باجناقم را دزدیدند. زندگی او مانند داستانی که در فیلم اتفاق میافتد، هرگز تحت تاثیر این سرقت قرار نگرفت و حتی اگر هم ماشین پیدا نمیشد، اتفاق خاصی برایش نمیافتاد. بعد از چند ماه ماشین پیدا شد و با هم رفتیم تا آن را از پارکینگ اداره آگاهی کرج تحویل بگیریم؛ ماشین چیزی جز یک موتور و بدنه نبود. فکر کردم که اگر این ماشین متعلق به آدمی بود که باید با آن مسافر کشی میکرد، چه بلایی بر سرش میآمد. بعدها متوجه شدم فرصتی برای بیان دغدغهای که از من کولی میگیرد، پیدا شده است.
عیاری ادامه داد: یک روز ظهر که خیلی هم گرسنه بودم به خانه آمدم، همسرم برایم ماکارانی پخته بود، دست نشسته شروع به خوردن ماکارانی کردم و چنان با ولع غذا میخوردم که مرا یاد شخصیت «برنو» در فیلم «دزدان دوچرخه» اثر دسیکا انداخت. همانجا متوجه شدم که قالب گمشده خودم را پیدا کردهام و این فیلم دقیقا یک حضور ثانوی برای ساخت «آبادانیها» داشت. «دزدان دوچرخه» درکنار فیلمهای آن زمان ایتالیا چندان هم جزو فیلمهای مورد علاقه من نبود و دغدغه اصلی من برای ساخت فیلم شکنجه و شغل دوم بود. در آن زمان یکی از دوستانم به سراغم آمد و کتابی به من داد، هنگامی که کتاب را خواندم دیدیم قرابتهای نزدیکی با این کتاب دارد.
عیاری اضافه کرد: در پایان کتاب به جملهای این چنین برخوردم که « ما برای چه به دنیا آمدهایم، برای این به دنیا آمدهایم که شکنجه شویم، برای زندگی کردن» متوجه شدم که این جمله انگار توسط من نوشته شده است و برایم قطعی شد که اگر تعللی هم هست باید این فیلم ساخته شود.
کارگردان «آبادانیها» گفت: این سرنوشت فیلمی است که غم باد زندگی من بود و به نوعی سوالات ریشهای در یک آدم میتواند منجر به افسردگی شود و انگار این فیلم به من کمک کرد تا از مخمصهای که در آن گرفتار بودم نجات پیدا کنم.
به گزارش ایسنا، فیلم « آبادانیها»، داستان یک مهاجر جنگی مقیم تهران است که اتومبیلاش سرقت میشود.
کارگردان این فیلم درباره سیاه و سفید بودن « آبادانیها» گفت: چون تهران را چرکین میدیدم، آن را سیاه و سفید ساختم زیرا همه چیز در تهران غبار آلوده است.
او اظهار کرد: شاید در مجموع پنج هزار نفر این فیلم را دیده باشند. این فیلم توقیف نشد اما درشرایط کاملا ناجوانمردانه نمایش داده شد تا کسی آن را نبیند. روز 23 بهمن ماه سال 1372 و در پایان جشنواره فیلم فجر که تماشاگران از فیلمهای جشنواره تغذیه کرده بودند و حال و حوصله فیلم دیدن را نداشتند و بدون داشتن حق کوچکترین تبلیغی اکران شد.
کارگردان فیلم «بودن یا نبودن» بیان کرد: من حتی این حق را نداشتم که به برادرم بگویم فیلمم اکران شده است. روزی که اعلام شد، میخواهند این فیلم را نمایش بدهند، خیلی خوشحال شدم و فکر کردم خوب است این فرزند در گوشهای پنهان شده، تماشاگر بیشتری داشته باشد.
کیانوش عیاری در بخش دیگری از این نشست خطاب به کسانی که در آینده تصمیم به فیلمسازی دارند و برای دیدن فیلم «آبادانیها » حضور داشتند، گفت: اعتماد به نفس تان راجع به هر چیزی که ممکن است سر صحنه با آن برخورد کنید و به فکر اولیه شما و فیلمتان کمک کند را داشته باشید، لزومی ندارد که فردا بخواهید از آن به عنوان مقدمات ورود به آن معقوله فکری دفاع کنید.
او در پاسخ به یکی از تماشاگران که معتقد بود حضور یک زن فالگیر در یکی از سکانسها کاملا منطقی است بیان کرد: شاید برایتان جالب باشد که در آن زمان دستگاه این فیلم را به خاطر حضور یک زن فالگیر به تبلیغ خرافات متهم کرده بود.
او همچنین درباره انتخاب اسم فیلمش گفت: قرار بود اسم فیلم را تهران مخوف بگذارم که با یک خودسانسوری، سرانجام «آبادانیها» را برای آن انتخاب کردم.
کیانوش عیاری در بخشی از این نشست درباره انتخاب فیلم «آبادانیها» به عنوان اولین فیلم ایرانی در فستیوال کن یادآور شد: مدیر جشنواره با من تماس گرفت و گفت در فیلمتان چند صحنه سیاه هست و ما میدانیم در کشور شما روزنامهای به نام کیهان وجود دارد که همین جوری هم شما را متهم میکنند ، اگر آن صحنهها را دربیاورید شاید نگویند که به دلیل آن صحنهها برای نمایش در کن انتخاب شده است.
مهرزاد دانش - منتقد این برنامه نیز درباره «آبادانیها» بیان کرد: مهمترین نکته قابل توجه فیلم با وجود اینکه سالها پیش ساخته شده، این است که همچنان روح ایرانی در این اثر جاری، زنده و پویاست.
او ادامه داد: شاید بتوان این فیلم را به عنوان یک اقتباس خوب در سینمای ایران مثال زد که از یک فیلم خارجی به نام
«دزدان دوچرخه» اثر دسیکا گرفته شده است. امتیاز این فیلم این است که بومیسازی و فضای خوبی انجام داده و صرفا الگوبرداری از فیلم «دزدان دوچرخه» نیست.
انتهای پیام
نظرات