محمدرضا گودرزی میگوید به دلیل مسائل اقتصادی حجم عمدهای از وقتش را در کارگاههای نقد و داستان میگذراند.
این نویسنده در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، درباره امرار معاش از راه ادبیات در ایران گفت: به نظر من این امر در ایران عملا ناممکن است به دلیل عوامل مختلفی از جمله شمارگان پایین کتاب، تعداد اندک خریداران کتاب و میزان کم حقالتألیف نویسندگان. با وجود این عوامل اینکه نویسنده بتواند با درآمد نویسندگی زندگیاش را بچرخاند ناممکن است. اغلب نویسندهها شغلهای دیگری دارند و در وقتهای اضافه خود نویسندگی هم میکنند. البته نویسندههای عامهپسند مثل مؤدبپور یا نسرین ثامنی چون شمارگان آثارشان بالاست و عوام تمایل بیشتری به خریدن آثارشان دارند، درآمد بیشتری کسب میکنند، اما آنها هم نمیتوانند کاملا از این راه زندگی کنند. وضعیت این نویسندهها نسبت به دیگران بهتر است، هرچند کارشان نوشتن آثار حرفهیی نیست.
گودرزی درباره تأثیر این مسائل بر کیفیت آثار ادبی اظهار کرد: وقتی دلمشغولی نویسنده تأمین مسائل اقتصادی باشد، طبیعی است بخش عظیمی از انرژیاش برای این موضوع صرف میشود و این بر کمیت و کیفیت آثارش تأثیر میگذارد. اگر نویسنده در حالت عادی بتواند سالی یک رمان بنویسد، با دغدغههای اقتصادی میتواند هر دو سال یک رمان بنویسد. اگر نویسنده آرامش خیال نداشته باشد، ادبیات رشد بایسته خود را نخواهد داشت.
او درباره راهکارهای حل این مسأله گفت: راه حل این موضوع کوتاهمدت نیست چون فقط یک عامل ندارد. شاید بتوان گفت نویسنده باید سعی کند مخاطب بیشتری جذب کند، اما اگر کار نویسندهای عامهپسند باشد که چندان حرفهیی نیست، نویسندهای هم که سبک خود را دارد، نمیتواند ارزش کارش را برای جذب مخاطب کم کند. در نتیجه نویسندهها نمیتوانند کار چندانی انجام دهند. ناشران نسبت به نویسندهها نقش بیشتری دارند. پرداخت بهموقع حقوق نویسندهها کاری است که ناشران میتوانند انجام دهند. به دلیل مشکلاتی که در بازار نشر وجود دارد، نویسندهها با هر قراردادی کنار میآیند، اما اگر ناشران حقوق نویسندهها را رعایت کنند تأثیر مثبتی در حل این موضوع دارد.
گودرزی افزود: نقش خوانندهها از ناشر هم بیشتر است. تیراژ 50 هزار نسخهیی کتاب در برخی جوامع روی حرفهیی شدن آثارشان هم تأثیر دارد. ما هم کتابخوان کم داریم و هم کتابخر. یک نفر کتابی را میخرد و به دو نفر دیگر هم میدهد که بخوانند و یا از کتابخانهها کتاب میگیرند و میخوانند. اگر مردم در ماه مبلغی را به خرید کتاب اختصاص دهند، شرایط بهتر میشود. عامل چهارمی که از سایر عوامل مؤثرتر است سیاستهای دولت است. ایجاد تسهیلاتی برای نشر، امکان بیشتر برای چاپ کتاب و خرید بیشتر کتاب برای کتابخانههای عمومی از جمله کارهایی است که دولت میتواند انجام بدهد. خواننده و دولت از نویسنده و ناشر نقش بیشتری دارند.
نویسنده «اگه تو بمیری» درباره تجربه شخصیاش از امرار معاش و نویسندگی گفت: من همیشه دو – سه شغله بودهام و هیچ زمانی با درآمد کارهایم زندگی نکردهام. آثار من مجموعه داستاناند و مجموعه داستانها از رمان هم فروش کمتری دارند. هرچند کتابهایم به چاپهای سوم و چهارم هم رسیدهاند، اما درآمد نویسندگی چیزی نیست که بتوانم به آن تکیه کنم و بیشتر وقتم صرف نقد و کارگاههای نقد و داستان میشود که درآمد بیشتری دارد. به این فعالیتها هم علاقه داشتم، اما نمیخواستم به این صورت باشد. حجم عمده کار من کارگاههای نقد و ... است. علت اصلی این موضوع هم اقتصادی است. اگر این دغدغه نبود داستانهای بیشتری مینوشتم یا به سمت رماننویسی میرفتم. الآن بیشترین نیروی من صرف این کارگاهها میشود.
انتهای پیام
نظرات