• یکشنبه / ۲۴ فروردین ۱۳۹۳ / ۱۰:۵۸
  • دسته‌بندی: گردشگری و میراث
  • کد خبر: 93012408381
  • خبرنگار : 71063

پرسشی از مدیرکل میراث فرهنگی همدان

برای حفظ بنای باغ «بدیع‌الحکما» چه کرده‌اید؟

برای حفظ بنای باغ «بدیع‌الحکما» چه کرده‌اید؟

امیرشهاب رضویان از مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان همدان پرسید: برای حفظ بنای باغ «بدیع‌الحکما» که تا چندماه پیش کاملا سالم بود و الان بخشی از سقف و ستون‌های آن عمدا آسیب دیده، چه کرده‌اید؟ خوشبختانه این ساختمان در فهرست آثار ملی ثبت شده است و ارزش هم دارد.

امیرشهاب رضویان از مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان همدان پرسید: برای حفظ بنای باغ «بدیع‌الحکما» که تا چندماه پیش کاملا سالم بود و الان بخشی از سقف و ستون‌های آن عمدا آسیب دیده، چه کرده‌اید؟ خوشبختانه این ساختمان در فهرست آثار ملی ثبت شده است و ارزش هم دارد.

این کارگردان و دوست‌دار میراث فرهنگی همدان یادداشتی را در پاسخ به سخنان مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری همدان - علیرضا ایزدی - که پیش از این و درپی تخریب برخی آثار تاریخی و طبیعی در این استان در خبرگزاری دانشجویان ایران منتشر شده بود، در اختیار بخش میراث فرهنگی ایسنا قرار داد.

رضویان در این نوشتار خطاب به ایزدی آورده است: در پاسخ به موضع‌گیری من درباره‌ی تخریب عمارت جواهری گفته‌اید: «بهتر است برخی افراد که به خود اجازه می‌دهند در این حوزه اظهار نظر کنند، نخست اطلاعات خود را درباره‌ی معماری قاجاری و پهلوی بیشتر کنند. مگر من درباره‌ی سینما یا فیلم که هیچ تخصصی در آن ندارم، اظهار نظر می‌کنم که یک کارگردان سینما در حوزه و حرفه‌ی تخصصی من اظهار نظر می‌کند؟! آیا بی‌خوابی‌ها، بحث‌ها و دعواهای کارشناسان و مدیران میراث فرهنگی را برای گرفتن اعتبار و حفاظت از بناهای تاریخی دیده‌اید که این‌گونه به خود اجازه می‌دهید هر تهمتی را به مسوولان میراث فرهنگی روا کنید؟!»

درست گفته‌اید، من سینماگر هستم؛ اما اظهار نظر کردن درباره‌ی ارزشمند بودن یک ساختمان نیازمند تحصیلات معماری نیست، اگر قرار بود ساختمان را مرمت کنید و من وارد حوزه‌ی تخصصی شما می‌شدم، بحث شما کاملا صحیح بود؛ اما درک زیبایی و ارزش یک ساختمان، نیازمند کمی سلیقه و ذره‌ای علاقه به معماری است.

من بیش از 30 سال است که از معماری همدان و دیگر شهرهای ایران با رویکرد ثبت معماری، عکس می‌گیرم و چیزی حدود 20 هزار قطعه عکس از معماری ایران دارم. در بسیاری از اماکن تاریخی «ثبت شده ارزشمند» و به اعتقاد شما «ثبت نشده بی‌ارزش» عکاسی کرده‌ام، از جمله ارگ بم پیش از زلزله 1382، کرمان، سیرجان، راور، کاشان، اصفهان، نایین، یزد، اردستان، چک‌چک، گناباد، بیدخت، شیراز، لار، پاتاق، کنگاور، کرمانشاه، قصرشیرین، سوسنگرد، ایلام، چغازنبیل، هندیجان، بندرلنگه، قشم، جکیگور، پیشین، بریس، چابهار، گواتر، رستک، چشمه‌علی، دامغان، جندق، گرمه، خروه، مصر، فرحزاد، طبس، نایبند، تهران، اردبیل، اراک، انجه‌دان، مرنجاب، آهوان، ماسوله، قلعه‌رودخان فومن و بسیاری از کاروانسراها و ده‌ها محوطه‌ی باستانی و ساختمان دیگر. کمی هم درباره‌ی معماری خوانده‌ام و حداقل‌هایی را برای گفتن دو سه جمله درباره‌ی ارزش یک بنای ارزشمند می‌دانم.

انگیزه‌ام از عکاسی در ابتدا، ثبت زیبایی‌های وطنم بود؛ اما الان بیشتر سند جمع می‌کنم و نگران از دست رفتن طبیعت و معماری ایران هستم. بلایی که در 20 سال اخیر دامن‌گیر وطن شده و تخریب زیست‌بوم و معماری کهن ایران را سرعت بخشیده. زمین‌خوارها و بساز و بفروش‌ها از یک‌سو و شهروندان بی‌مسوولیت از دیگر سو، مشغول تاراج و تخریب هستند و من تنها کاری که از دستم برمی‌آید، تهیه‌ی سند با هزینه‌ی شخصی است و اگر نسبت به تخریب محیط زیست و معماری زادگاهم اعتراضی می‌کنم، نه به قصد توهین و رنجاندن شما، که به‌خاطر آگاهی بخشیدن به جوانان زادگاهم است که مدافع ارزش‌های شهرشان باشند.

بنای باغ بدیع‌الحکما پیش از تخریب

کاملا می‌دانم که میراث فرهنگی بودجه ندارد و امکان خرید این ساختمان‌ها برایش وجود ندارد و از این بابت به شما حق می‌دهم، اما وقتی همدان را با شهری مثل کاشان مقایسه می‌کنم و می‌بینم که خانه‌ی عباسی‌ و خانه‌ی طباطبایی را به‌واسطه‌ی همیاری مدیران این شهر از مکان‌هایی مخروبه، به مکان‌هایی توریستی تبدیل می‌کنند، متوجه کم‌کاری، بی‌توجهی و تفرقه مدیران شهر همدان می‌شوم که با یکدیگر همراه نیستند و تنها هنگامی دور هم جمع می‌شوند که کمیسیون ماده‌ی 5 قرار است حکم به تخریب و تغییر کاربری یک باغ، ساختمان یا زمین بدهد و شرایط غم‌انگیز فعلی میراث فرهنگی و محیط زیست شهر همدان محصول این حرکت مدیران شهر است.

کمیسیون ماده‌ی 5 استان همدان شامل استاندار، معاون عمرانی استاندار، مدیرکل راه و شهرسازی، شهردار، مدیرکل میراث فرهنگی، مدیرکل جهاد و کشاورزی، رییس شورای شهر عضو بدون حق رأی و رییس سازمان نظام مهندسی ساختمان، به‌راحتی تغییرات بنیادین در معماری و زیست‌بوم شهر ایجاد می‌کند و کسی هم معترض نمی‌شود.

ای کاش در این کمیسیون، مدیرکل میراث فرهنگی استان از حقوق بناهای بی‌زبان شهر دفاع می‌کرد و ای کاش مدیر اداره حفاظت محیط زیست هم برای حفاظت از درختان بی‌گناه دعوت می‌شد و ای کاش در کنار صدور مجوزهای تخریب، کمیسیون‌هایی شامل استاندار، شهردار، ‌مدیرکل میراث فرهنگی، مدیرکل جهاد و کشاورزی، رییس شورای شهر، مدیر اداره حفاظت محیط زیست و نمایندگانی از تشکل‌های مردم‌نهاد دوستدار شهر، برای پیدا کردن راهکارهای حفظ میراث فرهنگی و محیط زیست تشکیل شود و با تعامل فی‌مابین، از بودجه‌هایی که صرف ساخت جدول سنگ گرانیت بلوارهای شهر می‌شود و پول‌هایی که صرف چاپ بنر و پرده‌های شادباش و تبریک و تسلیت می‌شود و از بودجه‌های در اختیار استانداری، برای حفظ معدود ساختمان‌های باقی‌مانده شهر استفاده کنند. همدان شهر ثروتمندی است و قطعا هزینه کردن برای حفظ ساختمان‌های قدیمی و همکاری شهرداری، استانداری و سایر سازمان‌ها برای جلوگیری از تخریب آن‌ها امر محالی نیست.

اما راهکار دیگری که وجود دارد و از آن می‌توانید استفاده کنید، امکان تغییر کاربری به ساختمان‌های قدیمی‌ای است که مالک خصوصی دارند، مثل اتفاقی که در شهر‌های یزد، کاشان ، اصفهان، کرمان، نایین، اردکان و بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ افتاده و بناهای قدیمی با مالکیت خصوصی تبدیل به رستوران، هتل، چایخانه، فرهنگسرا شده است.

هتل فهادان یزد، کاروانسرای زین‌الدین، کاروانسرای مهریز یزد، حمام جارچی‌باشی اصفهان که توسط بخش خصوصی تعییر کاربری یافته، روستای سریزد در یزد که توسط بخش خصوصی در حال تبدیل شدن به مکانی فرهنگی - تجاری است، نمونه‌هایی موفق از تسهیلاتی است که بخش دولتی در اختیار بخش خصوصی قرار داده است. این مکان‌ها با تعاملی که بین مالک، میراث فرهنگی و شهرداری محل ایجاد شده، امکان تغییر کاربری پیدا کرده و پابرجا مانده‌اند، اما در همدان به جای کمک به مالکان باغ یا ساختمان، طبق قانونی نانوشته، مدیران ذی‌ربط چشم‌ها را می‌بندند و اجازه می‌دهند درختان باغ را با آتش زدن، ریختن آب آهک و مواد شیمیایی خشک کنند، پایه‌ی ساختمان را با جریان آب سست کنند و منتظر بمانند تا برف زمستان هم سقف آن را در طی زمان ویران سازد. بعد، کمیسیون ماده‌ی 5 فاتحانه نسبت به تغییر کاربری باغ و قطعه‌قطعه شدن آن رأی بدهد و ساختمان مخروبه هم مجوز تخریب و تغییر کاربری پیدا کند.

بنای باغ بدیع‌الحکما پیش از تخریب

قصه‌ی غم‌انگیز باغ‌های بدون وارث را که مصادره می‌شود، قنات‌های‌شان که تخریب و خشک می‌شود و بعد در کمیسیون ماده‌ی 5 باغ مبدل به ساختمان می‌شود، واردش نمی‌شوم که در حیطه‌ی مسوولیت شما نیست و کمیسیون ماده‌ی 5 باید پاسخگوی آن باشد.

گفته‌اید: «چگونه می‌توانم درباره‌ی بنایی که مالک آن نیستم و با هیچ روشی نمی‌توانم سندی برای مالکیت آن پیدا کنم، اجازه‌ی دخل‌وتصرف یا ساخت‌وساز ندهم.»

همین‌جاست که برای من مصداق کم‌کاری است می‌توانستید از قبل برای ثبت ساختمان اقدام کنید و در نهایت، با صاحب ملک تعامل کنید که ملکش را با کمک شهرداری تجاری کند. هتل، مهمانسرا یا رستوران در آن تأسیس کند یا به یک اداره‌ی دولتی یا شرکت خصوصی اجاره‌اش بدهد. این‌ها که دیگر از دست مدیران شهر برمی‌آید.

گفته‌اید: «معتقدم به همین دلیل، آن عمارت ارزش چندانی نداشت. ما دوست داشتیم این بنا را ثبت کنیم، چون در منطقه‌ای قرار داشت که بنای تاریخی چندانی در آنجا نبود؛ اما متأسفانه مالک بنا رضایت نداشت و قیمت ملک خود را بسیار بالا اعلام کرد.»

این‌که بنای تاریخی دیگری در منطقه‌ای تاریخی باشد یا نباشد، نافی ثبت یک بنا نیست و ارزش بنا را هم موقعیت منطقه‌ای آن تعیین نمی‌کند. با مالک هم که می‌شود برای تغییر کاربری آن به قصد حفظ و احیا به توافق رسید.

در جایی دیگر گفته‌اید: «این‌گونه جملات زیبنده‌ی یک انسان فرهنگی نیست. ما حدود 20 سال از عمر خود را در حوزه‌ی میراث فرهنگی کار کرده‌ایم، همه‌ی ما دلسوز هستیم، اگر این بنا ارزش چندانی داشت، کار زیادتری برای نجات آن انجام می‌دادیم. هرچند اکنون نیز معتقدیم همه‌ی تلاش خود را برای سرپا ماندن عمارت جواهری انجام دادیم.»

فرض را بر صحت سخنان شما درباره‌ی بنای جواهری می‌گذارم، اما می‌پرسم برای حفظ بنای باغ بدیع‌الحکما که تا چندماه پیش کاملا سالم بود و الان بخشی از سقف و ستون‌های آن عمدا آسیب دیده، چه کرده‌اید؟ خوشبختانه این ساختمان که ثبت شده و ارزش هم که دارد. لطفا مشخصا و صریح بفرمایید که در این مورد چه اتفاق‌هایی افتاده که خدای ناکرده بی‌انصافی نکنم و شما را رنجیده‌خاطر نسازم.

گفته‌اید: «سازمان میراث فرهنگی دایه‌ی دلسوزتر از مادر نمی‌خواهد، حرف‌های آقای رضویان بسیار برای من سنگین بود و در برخی جملات‌شان را نوعی توهین به خودم می‌دانم. در واقع، او با جملاتش به من تهمت زده است. او نمی‌داند در طول 20 سال گذشته، در هر استانی که فعالیت کرده‌ام، چه سختی‌ها و رنج‌هایی را تحمل کرده‌ام تا بتوانم حتی یک اثر فرهنگی و تاریخی کوچک را حفظ کنم.»

به اطلاع می‌رسانم من با شما جنگی ندارم و با هیچ‌یک از مدیران شهر هم جنگی ندارم. من یک شهروند عادی هستم که خودم و دیگر همراهان علاقه‌مند به حفظ میراث فرهنگی و طبیعی همدان را وجدان بیدار شهرم می‌دانم. مثل بسیاری از وجدان‌های دیگر که دل‌شان برای این کهن شهر می‌سوزد. همچنین معتقدم و می‌گویم که چه اشکالی دارد من و دیگر همشهریانم درباره‌ی میراث فرهنگی شهر دلسوز باشیم، حالا به تعبیر شما بشویم دایه‌ی مهربان‌تر از مادر! اگر شما و دیگر مدیران شهر، وظایف مادری خود را به‌خوبی انجام می‌دادید چه نیازی به دایه بود؟ آن هم از نسخه‌ی مهربان‌ترش! با این حال پیشنهاد می‌دهم این دایه‌ها را در کنار خود نگه دارید و تصور نکنید که برای مقابله با شما آمده‌اند، آن‌وقت می‌توانید روی همیاری و همراهی من و دیگران حساب کنید. ما دشمن شما نیستیم همراه شماییم. تشکل‌های مردم‌نهاد در این عرصه می‌توانند یاور میراث فرهنگی باشند.

بنای باغ بدیع‌الحکما پیش از تخریب

در کنار همه‌ی انتقادهایی که از شما کردم، می‌گویم که مقصر اصلی در نابودی ساختمان‌های قدیمی کشور، علاوه بر سودجویی عده‌ای مشخص، خلأ قانونی موجود است که در ماجرای ثبت آثار وجود دارد، به‌گونه‌ای که یک ملک تاریخی ثبت می‌شود؛ اما میراث فرهنگی کمکی به نگهداری، تعمیرات و یا احیای آن نمی‌کند.

اما در همدان مشکل فقط خلأ قانونی نیست، بلکه سودجویی عده‌ای مشخص و سوءمدیریت کمیسیون ماده‌ی 5 است که با راهکارهایی به ظاهر قانونی در حال تخریب کمربند سبز دورهمدان و ساختمان‌های قدیمی شهر هستند.

در پاسخ به پرسش من مبنی بر این‌که در دوران مدیریت خود چه کار مثبتی برای میراث فرهنگی انجام داده‌اید؟ گفته‌اید: «به جرأت می‌گویم، بسیار بیشتر از برخی افراد در این حوزه کار کرده‌ام؛ اما کارهایم بی‌ادعا بوده است. من عاشق‌تر از آن هستم که برای هر کاری که انجام می‌دهم فریاد بزنم. در سختی‌های بسیار زیاد و بدون پول و اعتبار و بدون این‌که به‌دنبال منافع شخصی باشم، تا جایی که توانسته‌ام همه‌ی کارها را به بهترین نحو انجام دادم، اما آن‌ها را اعلام نکردم.»

آقای ایزدی عزیز! به قول امروزی‌ها ریا نمی‌شود پس لطفا شمه‌ای از فعالیت‌های خود را بفرمایید. از این‌که مدیر فرهنگی شهرمان گزارش بدهد من و دیگر معترضان خوشحال و مجاب می‌شویم و شخصا آن‌قدر انصاف دارم که رسما از شما عذرخواهی کنم و به رسم قدما، با نوشیدن استکانی چایی در کنار شما قرار بگیرم به قصد همراهی و حفظ بازمانده‌ی میراث فرهنگی کهن شهر همدان.

در جایی دیگر گفته‌اید: «اگر هدف زدن ایزدی است‌، راه دیگری دارد. برای اینکه به این دنیای آلوده و پست چنگ بزنیم چنین کارهایی ارزش ندارد.»

من نه شما را دیده‌ام و نه هیچ‌گونه پدرکشتگی با شما دارم و نه تا امروز حتی برای ساعتی در یکی از تشکل‌ها و باند‌های عجیب و غریبی که برای یکدیگر پاپوش می‌دوزند عضویت داشته‌ام. شهروندی عادی هستم که زادگاهم را دوست دارم. قصدم به قول شما «زدن ایزدی» نیست. اگر روشن پاسخ بدهید و برای حفظ میراث شهر فعالانه تلاش کنید، همه‌ی 270 نفری که تابستان گذشته برای حفظ باغ بدیع‌الحکما نامه امضا کردند، پشت شما خواهند بود.

در پایان می‌گویم که اگر در بین مدیران شهر همدلی وجود داشت، عمارت جواهری و بسیاری بنا‌های قدیمی در همدان نابود نمی‌شد و هنوز هم به شرط وفاق و همراهی، مدیران شهر همدان اعم از استاندار، شهردار، نماینده مجلس شورا، مدیران میراث فرهنگی، حفاظت محیط زیست و جهاد کشاورزی، حتی با قوانین ناقص امروز می‌توانند در تعامل با مالکان خصوصی به‌گونه‌ای که منافع ایشان هم حفظ شود، جلوی تخریب باغ‌ها و ساختمان‌های ارزشمند شهر را بگیرند و نامی نیک از خود در خاطره‌ی همشهریان‌شان باقی بگذارند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha