هوشنگ صدفی در یادداشتی با عنوان «خوب، بد و زشت در رسانه ملی» به نقد عملکرد تلویزیون در تولید و پخش برنامههای نوروزی پرداخته است.
این منتقد و روزنامهنگار در ابتدای یادداشت خود که به سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا ارسال شده است، در مقدمهای به سختیهای صداوسیما در سال 92 و خصوصا تقابل این رسانه با دولت اشاره کرده و در ادامه آورده است:
«پایان سال 92 نوعی گذر از سختی برای رسانه ملی محسوب میشد؛ چرا که فارغ از چالشهای اقتصادی و سیاسی موجود در رسانه ملی، قهر برخی از هنرمندان و یا حذف برخی از افراد توانمند تلویزیونی از جمله "مهران مدیری" و "رضا عطاران " تاثیر نامطلوبی بر تولید آثار طنز تلویزیونی و ذائقه مخاطبان این گونه آثار داشت.
همیشه این نوع پرسش در بین مخاطبان مطرح بود چرا رسانه ملی با فرزندان هنرمند خود آشتی نمیکند؟
پرسشهای مخاطبان و افت برنامههای طنز باعث شد که ویژه برنامه تحویل سال 1393 در شبکه سه سیما، با بازگشت چهرههای ممنوع التصویر، شرایط آشتی مهران مدیری و رضا عطاران با رسانه ملی را فراهم کند.»
صدفی در ادامه با اشاره به برنامههای خوب تولیدی نوروز نوشته است:
«برنامههای مخاطبپسند "کلاه قرمزی" و "پایتخت 3" توانستند فراوانی آمار مخاطبان را به خود اختصاص دهند.
*** کلاه قرمزی
برنامه "کلاه قرمزی"، با توجه به تعداد مخاطبان شاید در صدر جدول آمارگیری مخاطبان تلویزیونی قرار گیرد؛ البته این موفقیت را باید ناشی از شناخت دستاندرکاران تولید از نبض مخاطبان تلویزیونی دانست که برای جلوگیری از افت برنامه به هر ترفندی از جمله دعوت از بازیگران مهمان، حذف شخصیتهای تکراری، کم جذبه و ورود شخصیتهای جدید به مجموعه دست زدند.
فارغ از طرح سوژههای تکراری آموزش مستقیم به کودکان و نوجوانان در رفتارهای اجتماعی، شیرین کاری عروسک هایی چون فامیل دور، ببخشید، پسر فامیل دور، پسر عمهزا، جیگر، دیو و گاوی توانسته تا حدودی از کاهش مخاطبان آن جلوگیری کند.
کاهش نقشآفرینی پسر خاله، پسر عمه زا، کلاه قرمزی، همساده و پررنگ شدن نقش فامیل دور، توانسته بار اصلی نقشآفرینی سایرعروسکها را در این مجموعه بر عهده بگیرد، به هرحال مجموعههای تلویزیونی پرمخاطب نیز عمر مفیدی در بین تماشاگران دارند و اگر دستاندرکاران تولیدی نتوانند خودرا با ذائقه مخاطبان تطبیق دهند مطمئنا دچار مرگ زودرس تماشاگر خواهند شد. انتظار میرود قبل از پایان تولید سال 93، برنامهسازان این مجموعه تلویزیونی عروسکهای جدیدی را در محک آزمون مخاطبان بگذراند تا در سال آتی بتوانند از شخصیتهای جدید بهره بگیرند.
تغییر زوایای دوربین درباره عروسکها و بکارگیری امکانات تصویری مناسب برای تحرک عروسکها میتواند در سال آتی شرایط مطلوبتری را رقم زند. مخاطبان تلویزیونی «کلاه قرمزی» انتظار دارند تولیدکنندگان برنامه در شیوه تحرک عروسکها و یا جلوههای تصویری آن با توجه به توانایی عروسکگردانها و انیماتورهای ایرانی تغییرات محسوسی ایجاد کنند.»
این منتقد در بخش دیگری از یادداشت خود آورده است:
«متاسفانه تلویزیون بعد از اتمام برنامههای مناسبتی، هیچوقت برنامههای تولیدی خود را در محک بررسی و نقد منسجم قرار نمیدهد و صرفا با تقدیر یک سویه از برنامهسازان قصد دارد نگاه منتقدان عام و خاص را نادیده بگیرد. در حالی که نقادی منصفانه می تواند سطح تولیدات را ارتقاء دهد.
*** «پایتخت 3»
مجموعه "پایتخت 3" روایتگر زندگی یک خانواده ایرانی با چاشنی لهجه مازنی است. هرچند که تعداد قلیلی از مخاطبان مازنی و مخاطبان خاص به این نوع روایت خرده گرفتهاند درحالی که پرداخت منصفانه بدون نگاه تحقیرآمیز ، نقطه قوت مجموعه تلویزیونی است. نقی و خانواده اش سعی دارند با سبک زندگی و جهان بینی خود درباره وقایع و چالش های زندگی به قضاوت بنشینند.رفتارهای شخصیت های برنامه تلویزیونی در بزنگاه های زندگی ازجمله حمایت از محیط زیست و حیات وحش بومی ، دلاوران کشتی مازندران، احترام به بزرگترها، حمیت گروهی، همراهی برای رفع معضلات خانوادگی، خانواده دوستی وکنار آمدن با مشکلات زندگی از جمله پیامهای مطرح این برنامه تلویزیونی است.
"سیروس مقدم" با همراهی تیم موفق محسن تنابنده در شرایط دشوار زندگی اجتماعی ایرانیان توانستهاند در عین انتقال چنین پیامهای احتماعی و فرهنگی، تبسم پررنگی را بر لبان مخاطبان ایرانی بنشانند.
شخصیتپردازی موثر، بازیگردانی بازیگران متفاوت و ایجاد قصههای فرعی متنوع توانسته مخاطبان مشکلپسند را با خود همراه کند هر چند که پردازش قصه این برنامه به نسبت قسمتهای اول و دوم کمی از نظر خط داستانی دچار آشفتگی است.
استفاده مداوم از برند حامیان مالی برنامه، نه تنها ذهنیت تماشاگر را به این نوع تبلیغ منفی میکند بلکه خود ضدتبلیغ هم به حساب میآید. ناگفته نماند سبک تصویربرداری تلویزیونی "سیروس مقدم" کم کم به عنوان سبک مستقل تاثیر خود را بر برنامههای تلویزیونی میگذارد. اگر نویسندگان برنامه "پایتخت" ناراحت نشوند باید گفت قسمتهای کشتی پیشکسوتان، بازدید کلیشهای از برج میلاد، تصاویر گفتگوی داخل کامیون، تدوین شتابزده ورودکامیون به تهران، مراسم رونمایی از پیراهن تیم ملی و تمرینات کشتی و آماده کردن سفره هفت سین از جمله نقاط ضعف برنامه محسوب میشود.
"مهران احمدی" این بار با بازی خلاقانه خود توانسته شخصیت جالبی از خود به نمایش بگذارد. اگر قرار شد این برنامه دوباره دنبال شود بد نیست به شخصیت فراموش شده "بابا پنجعلی" نیز رمقی بدهند.»
*** «روزای بد، بدر»
هوشنگ صدفی درباره سریال نوروزی شبکه سه نوشته است:
«سعید آقاخانی، کارگردان برنامه "روزای بد، بدر" نسبت به نقد برنامههای تلویزیونی خود نگاه خاصی دارد با این وجود نگارنده قصد ندارد به دور از فضای سخت تولیدی برنامههای شتابزده و استرسزای نوروز به نقادی برنامه "روزای بد به در" بپردازد.
پیشنهاد میکنم سعید آقاخانی، با توجه به کارنامه موفق در تولید آثار مخاطبپسندی چون "دزد و پلیس"، "خوشنشینها" و "زن بابا" در چیدمان بازیگران طنز و بازیگردانی آنان وسواس بیشتری به خرج بدهد و در استفاده خلاقه از کادربندی تصویری، به جای به رخ کشیدن زوایای دوربین و ارایه برخی تصاویر ناواضح به روایت ساده و مستقیم داستان بپردازد. مطول کردن قسمتهای برنامه از جمله گم شدن ویلچر در بیمارستان، مدیر بانکی در قطار، تماشای سیدی مدرسه، پیدا کردن خانه اجارهای، گرههای روز عروسی و قس علیهذا به جای کمک در روایت منسجم قصه موجب انحراف از خط داستان اصلی شده است.
انتظار میرفت با توجه به تجربه موفق زوج هنری "بهنام تشکر و هومن برق نورد" در مجموعه تلویزیونی "دودکش" و "دزد و پلیس" کارگردان برنامه از این توانایی به خوبی بهره میگرفت. حیف نیست افراد طنازی چون "مهران غفوریان"، "بیژن بنفشه خواه" و "مهران رجبی" در یک برنامه طنز تلویزیونی در کنار هم قرار گیرند اما کارگردان نتواند از توانایی آنها در جذب مخاطبان استفاده بهینهای ببرد هر چند که هر یک از این افراد به تنهایی میتوانند قصه اصلی را به دوش بکشند. راستی دست و پای شکسته "مهران رجبی" چه گرهای از قصه را باز میکند؟ درتعریف شغل شخصیتهای داستانی، همیشه این نکته مطرح است، شغل، چه کمکی به شخصیتپردازی میکند؟
امیدواریم در آینده شاهد آثار قابل قبولی از سعید آقاخانی در رسانه ملی باشیم. به راستی عروسی پسرخانواده، نیازی به این همه قصهپردازی فرعی و اصلی داشت؟»
*** «خوب، بد، زشت»
این منتقد همچنین در انتهای یادداشتش به سریال نوروزی شبکه دو اشاره کرده و نوشته است:
«سخن گفتن از مجموعه تلویزیونی، "خوب، بد، زشت" نیز به خاطر تجربه اندک کارگردان در حوزه برنامهسازی تلویزیونی شاید در این مقال نمیگنجد چون تاکنون با وجود حضور بازیگران مطرحی در این برنامه، نتوانست از عهده جذب مخاطبان برآید شاید مخاطبسنجی تلویزیونی بتواند پاسخ دهد که برنامههای تلویزیونی ضعیف نوروزی با وجود بازیگران توانا، از چه مشکلی رنج میبرند؟»
انتهای پیام
نظرات