پس از شش سال مدیریت منصور واعظی در نهاد کتابخانههای عمومی، برخی از شعارها، طرحها و برنامههای اجراشده و نشده این مدیر فرهنگی دولتهای نهم و دهم را مرور میکنیم.
به گزارش خبرنگار کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، منصور واعظی از سال 1386 به سمت دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور منصوب شد تا در همان اظهارنظر اولیهاش اعلام کند میخواهد تا دو سال و نیم بعد به اندازه فعالیتهای حوزه کتاب و کتابخوانی 45 سال گذشته امکانات کتابخانهیی کشور را توسعه دهد و در همین راستا تعداد کتابخانههای کشور را از 1800 به 4000 و کتابهای موجود در کتابخانهها را از 16 میلیون به 57 میلیون برساند.
واعظی البته تنها به این وعدهها بسنده نکرد؛ چنانکه در گفتوگوها و نشستها و سخنرانیهای دوران مدیریتش بر نهاد کتابخانهها از تلاش برای راهانداری «شبکه تلویزیونی کتاب»، «کتابخانه دیجیتالی کشور»، «نهضت مطالعه مفید»، «ایجاد گفتمان مطالعه» و در ادامه «رادیو کتاب» و «ایستگاه مطالعه» و طرحهای جورواجور دیگری که همگی با هدف کتابخوان کردن مردم طراحی شده و اعلام میشدند، سخن به میان آورد. با وجود این وعدهها اما، گذشته از گلههای اهل فرهنگ و ادب، اگر بخواهیم براساس معیارهای قابل اثبات سخن بگوییم، شمارگان کتاب در حال حاضر که در حال حرکت به 500 نسخه است، قابل بررسی است.
با این وجود ممکن است یکی از دستاوردهای مدیریتی در این حوزه، بالا رفتن سرانه مطالعه ایرانیان در این مدت بیان شود. اظهارنظر درباره بالارفتن سرانه مطالعه به زمانی مربوط میشود که از سوی علیاکبر اشعری، مدیر وقت کتابخانه ملی، اعلام شد، سرانه مطالعه ایرانیان حدود دو دقیقه است و در ادامه واعظی اعلام کرد، «در سال 87، سرانه مطالعه کتابهای غیردرسی در کشور 18 دقیقه، نشریات 9 دقیقه، روزنامهها 44 دقیقه و سرانه کل، 71 دقیقه بوده که این آمار در مقایسه با کشور کانادا، دو دقیقه بالاتر و این امر شوقآفرین است».
او همچنین مطرح کرد: «انصافا یکی از دستاوردهای دولت نهم و دهم، ارتقای مطالعه و سامانمند شدن بحث مطالعه است و آن هدفی که به عنوان مطالعه مفید تعریف شده، تحقق یافته است و به مرور آثار و نتایجش دیده میشود و من از تمام کسانی که در تحقق این برنامهها به ما کمک کردند، تشکر میکنم».
اما اظهارات واعظی باعث شد که از سوی نویسندگان و فعالان فرهنگی واکنشهایی در جهت نادرست بودن آمار ارائهشده برانگیخته شود؛ به طور مثال رضا امیرخانی در این خصوص چنین واکنش نشان داد: «اگر هر ایرانی در سال 100 کتاب بخواند، با درنظر گرفتن 50 میلیون نفر جمعیت باسواد و تحصیلکرده و تعداد عناوین کتاب که سالانه 50 هزار عنوان کتاب است، تیراژ متوسط عدد بسیار بالایی، حدود 100 هزار نسخه میشود، در حالیکه تیراژ متوسط ما تقریبا نزدیک به 3000 نسخه است. آن 97 هزار تا را از کجا داریم درمیآوریم؟»
همچنین مصطفی رحماندوست اعلام کرد: «به صراحت میگویم این آمار دروغ است. هیچ مکان رسمی در ایران وجود ندارد تا بتوانیم بفهمیم سطح مطالعه در کشور چقدر است، اما من حس میکنم این سطح بسیار پایین است.»
همه این افزایش سرانه مطالعه که از آن دم زده شد، در حالی بود که در دوران مدیریت اخیر بر نهاد کتابخانهها، خرید بسیاری از نشریات تأثیرگذار در افزایش و تشویق مردم به کتابخوانی که در دوران اصلاحات رویه شده بود، قطع شد که به اعتراض تعدادی از مدیران نشریات انجامید، اما به خاطر فضای عمومی حاکم بر کشور کمتر به سطح جامعه و حتا رسانهها کشیده شد و در ادامه نیز با تداوم این روند بسیاری از نشریات ادبی و فرهنگی چارهای جز تعطیلی ندیدند و به راحتی غبار فراموشی بر آنها نشست.
اما از دیگر اقدامهای نهاد در زمان مدیریت اخیر نوع خرید کتاب برای کتابخانهها بود که به اعتراض برخی از ناشران و متهم کردن نهاد کتابخانهها به تقسیم ناشران به خودی و غیرخودی منجر شد. نمود این نوع تفکر هم در خرید کتابهای خاص از ناشرانی خاصتر بود که در ایام بیستوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رخ داد. در آن روزها خبری منبی بر خرید 70 میلیاردی کتاب و 35 میلیاردی کتاب کودک و نوجوان از سوی نهاد کتابخانهها منتشر شد که با واکنش برخی از ناشران مواجه شد. این ناشران اعلام کردند، سیاستهای خرید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهاد کتابخانههای عمومی روشن و شفاف نیست و معلوم نیست این کتابها از کدام ناشران و بر اساس چه معیارها و ضوابطی خریداری شدهاند.
در واکنش به این اعتراض نیز واعظی اعلام کرد: «نهاد براساس نیاز اعضا کتاب خریداری میکند و در صورت لزوم نام کتابهای خریداریشده و ناشرانشان منتشر میشوند»، که البته این نامها هیچوقت اعلام نشد. این در حالی بود که در طول این چند سال بسیاری از کتابداران چنین عقیدهای نداشتند و به شکلهای گوناگون نارضایتی خود و اعضای کتابخانه خود را بیان میکردند. برخی از آنها میگویند، کتابهایی که در این چند سال برای کتابخانههای عمومی خریداری شده، نه کتابهای مورد نیاز و درخواست اعضا، بلکه کتابهای باب میل مدیران کلان نهاد هستند و درخواست اعضا در آخرین درجه قرار دارد که اصولا خیلی هم مهم نیست. همچنین از سوی این کتابداران اعلام میشد که در کتابخانههای عمومی با پول بیتالمال کتابهایی خریداری و به کتابخانهها فرستاده میشود که مطابق میل آقایان است نه نیاز اعضا، وگرنه چه لزومی دارد در تمام کتابخانههای سراسر کشور که از آدمها و فرهنگهای مختلف تشکیل شده است، کتابهایی مشابه و در راستای اعمال یک نوع سلیقه خریداری شود؟
از جمله دیگر اقدامهای نهاد کتابخانهها، شراکت نهاد در انتشار و برپایی مراسم رونمایی برای کتاب «فرهنگ جامع آزادگان» در 80 جلد با مدیریت مسعود دهنمکی است. کتابی که به اذعان خود دهنمکی، حدود چهار میلیارد تومان هرینه تدوینش شده و حتما بخش زیادی از بودجه نهاد هم صرف چاپ و خرید آن شده است.
فرزاد گمار – خبرنگار ایسنا
انتهای پیام
نظرات