عضو هیئت علمی گروه انسانشناسی دانشگاه تهران گفت: باید برای دستاوردهای فرهنگی گذشته، در هویت و مسائل امروزی جایی باز کنیم. اگر این موضوع محقق شود، مسائلی مانند ثبت جهانی هم بهصورت طبیعی انجام میشود.
دکتر اصغر ایزدی جیران در گفتوگو با خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهی اخبار منتشرشده دربارهی تلاش کشور ارمنستان برای ثبت «نان لواش» در فهرست جهانی یونسکو، اظهار کرد: گاهی هشدارهایی از سوی دلسوزان فرهنگ مادی و معنوی کشور دربارهی ثبت نشدن بعضی دستاوردهای فرهنگی در یونسکو توسط مسوولان کشور به گوش میرسد. تقریبا بخش اعظم ایرادها، به مسوولان وقت در هر دورهای نسبت داده میشود.
او ادامه داد: من بهعنوان یک انسانشناس که کارش شناخت فرهنگ و کاربردی کردن این شناخت است، با عبور از یافتن مقصر، مهمترین عامل را آگاه نبودن عرصهی عمومی، عرصهی مدیرتی و بدنهی دانشگاهی و پژوهشی کشور از میراث ملموس و ناملموس میدانم. یکی از دانشهایی که میتواند فهم عموم مردم و مدیران را از داشتههای فرهنگی کشور در قالب جغرافیای کنونی را افزایش دهد، انسانشناسی (anthropology) است.
این پژوهشگر حوزهی انسانشناسی بیان کرد: یکی از هشدارهای اخیر نیز از سوی یک پیشکسوت حوزهی انسانشناسی (دکتر علی بلوکباشی، دربارهی اقدام برای ثبت نان لواش، سنگگ و آسیاب بادی مطرح شد که قطعا دانش انسانشناختی دکتر بلوکباشی در آگاهیبخشی پیشاهنگام، نقش اساسی داشته داشت.
او گفت: موضوع کلیدی دربارهی فرهنگ ملموس و ناملموس، انجام پژوهشهای انسانشناختی دربارهی این عناصر فرهنگی است. پژوهش انسانشناختی یا مردمنگارانه به ما کمک میکند تا بدانیم که مثلا فلان دستاورد فرهنگی به چه قلمروی جغرافیایی منحصربهفرد یا مشترکی تعلق دارد و همچنین ثانیا به اهمیت پیوند این عناصر فرهنگی با حیات اجتماعیمان پی ببریم. در واقع، در اینجا میتوانیم از نوعی انسانشناسی کاربردی (applied anthropology) سخن بگوییم که تلاش میکند در ابتدا به شناخت موضوعات فرهنگیای بپردازد که برای ثبت در سازمانهای فرهنگی جهان همچون یونسکو اولویت دارند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: این موضوع به مسوولان مربوط برای شناخت و فهم دقیق آن کمک میکند تا بتوانند با استدلالهای درست و کافی برای ثبت این عناصر فرهنگی پروندهی مناسب و مطلوبی را تشکیل دهند که بازگشتی برای اصلاحات نداشته باشد. در نهایت «انسانشناسی کاربردی» ذهنیت عموم جامعه در سطوح و آگاهیهای مختلف را نسبت به ابعاد عناصر فرهنگی روشنتر میکند.
ایزدی همچنین گفت: مسوولان کشور، بویژه مدیران بخشهای فرهنگی، اگر به پژوهشهای انسانشناختی در زمینهی میراث فرهنگی میدان بدهند، در واقع پیش از همه به خودشان کمک کردهاند. تصمیمگیری و تصمیمسازی در عرصهی مدیریت فرهنگی، بدون دانش فرهنگی که اساسا در تخصص رشتهی انسانشناسی و شاخهی انسانشناسی کاربردی است، نمیتواند از موفقیت چندانی در میانمدت و طولانیمدت برخوردار شود.
او ادامه داد: در موضوع میراث فرهنگی، انسانشناسی کاربردی میتواند درپی طراحی راهکارهایی برای پیوند برخی عناصر فرهنگی گذشته با حیات کنونی، در حال توسعه و با سبک زندگی جدید جوامع ایرانی باشد، چون یکی از دلایلی که باعث میشود ما موضوع میراث فرهنگی را فراموش کنیم و صرفا در مواقع خاص، به تکاپو برای ثبت آن بیفتیم (شاید زمانی که احساس تهدید میکنیم) این است که رابطهای صمیمی و بنیادی با عناصر فرهنگی خودمان در حوزههای مختلفی مانند بازیها، هنرها، مناسک، و اشیای روزمره نداریم.
این پژوهشگر حوزهی انسانشناسی توضیح داد: این رابطه زمانی میتواند درک شود که عناصر فرهنگی ملموس و ناملموس بتوانند نقش مهمی در حیات روزمرهی کنونی ما در خانه، محل کار، فضاهای عمومی واقعی و مجازی و انواع رخدادهای فرهنگی داشته باشند، یعنی این عناصر بتوانند در فرآیندهای پویایی در زندگی فرهنگی امروزی ایرانیها حضور یابند. وقتی نسبت به این عناصر فهم علمی نداریم و بهدنبال آن، به اهمیت کارکردهای آنها در زندگی اجتماعی پی نمیبریم، طبیعی است که حساسیت مدیران و عرصهی عمومی نیز نسبت به آن کاهش مییابد و همین باعث میشود تا تلاش چندانی برای بازنمایی این موضوعات فرهنگی در میدانهای رقابت جهانی سازمانهای فرهنگی نکنیم.
عضو هیئت علمی گروه انسانشناسی دانشگاه تهران بیان کرد: «انسانشناسی کاربردی» واسط بین میراث فرهنگی و بخشهای کاربردی جامعه از جمله سلامت، مصرف، مهاجرت، آسیبهای اجتماعی، سالمندی و ... است، یعنی قبل از آنکه حساسیت شدیدی نسبت به ثبت یک عنصر فرهنگی در یک سازمان جهانی خارج از ایران داشته باشیم، که البته در جای خود بسیار مهم و اساسی است، باید حساسیت بالایی نسبت به تثبیت حضور آن عنصر فرهنگی در داخل ایران و در مسائل روزانهی افراد و گروههای مختلف اجتماعی داشته باشیم.
او گفت: ابتدا باید این عناصر فرهنگی را برای خودمان معنا کنیم، یعنی در قالب زندگی جا دهیم و بعدا در تکاپوی معنابخشی به آن، در عرصهی بینالمللی باشیم. به عبارت دیگر، ابتدا بکوشیم تا بدانیم چگونه میتوانیم دردهای فرهنگی و اجتماعی ملی و محلی کنونی را با هنرها، بازیها و تمام دستاوردهای فرهنگی گذشته در ارتباط قرار دهیم، یعنی برای این دستاوردهای فرهنگی گذشته در هویت امروزی و مسائل امروزی جایی باز کنیم. اگر چنین امری به راههای مختلفی روی دهد، آنگاه مسائلی مانند ثبت جهانی نیز خود به خود در فرآیندی طبیعی پیش میرود.
ایزدی افزود: «انسانشناسی کاربردی» در کشوری مانند ایران که در حال مناسکگذاری از گذشته به آینده است، شاید از جملهی کلیدیترین حوزههای دانش باشد. پرسش اساسی این مناسکگذار که انسانشناسی کاربردی قادر به پاسخگویی به آن است، این است که چگونه میتوان میراث فرهنگی را در فرآیند مدرنیزاسیون ادغام کرد بهنحوی که گذار و انتقالی با رنگ، مزه و بوی هویت محلی - ملی داشته باشیم.
انتهای پیام
نظرات