یک فعال حوزه ادبیات گفت: صحبتهای رییسجمهور سخنان زیبایی بود، اما اینکه تا چه اندازه ساختار حاکم این حرفها را برمیتابد و نسبت به عملیاتی کردن آنها تلاش میکند، مقوله دیگری است.
رضا بردستانی به خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: اگر سخنان رییسجمهور به عنوان یک فرد مطرح باشد، قابل احترام است و ارزشمند؛ اما اگر بنا باشد همین سخنان عملیاتی شود، باید دید سیستم موجود چقدر این حرفها را برمیتابد تا بتوان آنها را عملیاتی کرد. ما منتظریم ببینیم واکنش این سیستم در مقابل این مباحث چیست.
او در ادامه اظهار کرد: آقای روحانی بحث هنرمند ارزشی و غیرارزشی را پیش کشیدند، در حالیکه هنر از هنرمند جداییناپذیر است. اولین نکته انحرافی این است که ما هنر را یک مقوله و هنرمند را مقوله دیگری بدانیم. ایشان میگویند انفکاک هنرمند ارزشی از هنر متعالی بیمعناست. اما قبل از اینکه به تقسیمبندی هنر ارزشی و غیرارزشی بپردازیم، باید این مسأله را مشخص کنیم که هنر را میتوان به ارزشی و غیرارزشی تقسیم کرد یا نه؟
دبیر پیشین بنیاد مهدی آذریزدی گفت: از زمانی که هنرمندان پا به عرصه وجود گذاشتند، همیشه چالشی انکارناپذیر بین هنرمند و نیروی حاکمه وجود داشته است. اگر انتظار داشته باشیم مجموعه هنرمندان تماما با درنظر گرفتن مسائل نهادینهشده حاکمیتها عمل کنند، این غیرممکن است. هر جا نیروی حاکمیت بر هنرمندان کمتر شده، آفرینش هنری بهتر شکل گرفته است.
او افزود: آفرینشهای هنری ماندگار در زاویهای تند اتفاق میافتد. البته این به معنی تقابل بین حاکمیت و هنر نیست. اما بپذیریم که هنر مقولهای ظریف و ملایم است و هر حاکمیتی با اتکا به سیاست، مقولهای زمخت و خشن است.
بردستانی تأکید کرد: سؤال اساسی این است که به زعم حاکمیت، هنرمندان به حکومت نیازمندند یا حکومت به آنان؟ نگاه به هنرمند چگونه است؛ یک نیروی مزاحم و مداخلهگر یا کمککننده و یاریگر؟ هنرمند مصلحی است که میتواند ناهنجاریها را با یک اثر از بین ببرد، اما ما عادت کردهایم که یک عده حرف خود را بزنند و یک عده دیگر کار خود را بکنند.
او در ادامه گفت: اگر تمام وزیران فرهنگ و ارشاد اسلامی را گرد هم آوریم، خواهیم دید که تمامی آنها از دولت خود دفاع کردهاند. همه سیاستهای آنها ناشی از خوشایندهای سیاسی بوده است و پیوسته نیمنگاهی به سیاست داشتهاند؛ بنابراین به هنرمندانی نزدیک میشدند که دولتشان را تأیید میکنند و از همینجا بود که بحث خودی و ناخودی شکل گرفت.
او افزود: شکل طبیعی قضیه آن است که فرهنگ کار خود را کند و سیاست کار خود را و اگر اینگونه بود، تا این اندازه اصطکاک به وجود نمیآمد. اما این واقعیتی است که فشار سیاسی دولت بر دستگاه سیاست خارجه به مراتب کمتر از فشار وارده بر وزارت فرهنگ و بخش فرهنگی بوده است. هر کس به خود اجازه میدهد تا در کار فرهنگ وارد شود و تئوری دهد و این است نتیجه آنچه تاکنون اتفاق افتاده است.
بردستانی اظهار کرد: منهای دولت روحانی که قضاوت در مورد آن زود است، تمام دولتهای پس از جنگ فارغ از جناحبندیهای سیاسی به مقوله فرهنگ و اصحاب نجیب آن بدهکارند و هیچکدام از آنها اقدامی نسبت به پرداخت بدهی خود به آنها نکردهاند. این سیاهنمایی نیست، اما بعید میدانم این دولت هم از عهده بدهی خود به اهالی فرهنگ برآید. فقط امیدوارم بدهی جدیدی را ایجاد نکند.
انتهای پیام
نظرات